شمارهٔ ۶۹ - ستایش و تشجیع خویش
تو ای تن برامش میا و مرو
تو ای سر به شادی مخسب و مخیز
تو ای دل دژم باش و هموار باش
تو ای دیده خون ریز و پیوسته ریز
نبینید پیری که جان مرا
نشسته ست چون شیری اندر نخیز
بناگوش من پر ز شمشیر کرد
ز موی سپید اینت کین و ستیز
عجب می کند زان بناگوش من
که هرگز ندیده ست شمشیر تیز
از آن رو که با تیغ تیز آشنا
مر او را نبوده ست در رستخیز
شناسد مرا تیغ بران که کس
ندیده ست پشت مرا در گریز
چو نیزه روم در اجل بند بند
اگر همچو جوشن شوم ریز ریز
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تو ای تن برامش میا و مرو
تو ای سر به شادی مخسب و مخیز
هوش مصنوعی: ای بدن، برایم نیامده و نرو، ای سر، به خوشی نپرداز و برنخیز.
تو ای دل دژم باش و هموار باش
تو ای دیده خون ریز و پیوسته ریز
هوش مصنوعی: ای دل، همیشه افسرده و هموار باش، و ای چشم، پیوسته خون بریز.
نبینید پیری که جان مرا
نشسته ست چون شیری اندر نخیز
هوش مصنوعی: به سادگی بگویم، نمیتوان به ظاهرسازیها توجه کرد. حتی اگر در زندگی، سن یا نشانههای پیری وجود داشته باشد، نیروی جوانی و شجاعت درون میتواند هنوز فعال باشد. در واقع، نباید قدرت و روحیه را بر اساس سن یا ظواهر قضاوت کرد.
بناگوش من پر ز شمشیر کرد
ز موی سپید اینت کین و ستیز
هوش مصنوعی: در گوش من صدای جنگ و ستیز طنینانداز شده است و موی سپید من نشان از کینه و دشمنی دارد.
عجب می کند زان بناگوش من
که هرگز ندیده ست شمشیر تیز
هوش مصنوعی: عجب میکند که گوشهای من، شمشیر تیز را هرگز ندیدهاند.
از آن رو که با تیغ تیز آشنا
مر او را نبوده ست در رستخیز
هوش مصنوعی: زیرا که او با شمشیر تیز آشنا نیست، بنابراین در روز قیامت آمادگی ندارد.
شناسد مرا تیغ بران که کس
ندیده ست پشت مرا در گریز
هوش مصنوعی: تیغ تیز من به خوبی من را میشناسد، زیرا هیچکس از پشت من در حال فرار را ندیده است.
چو نیزه روم در اجل بند بند
اگر همچو جوشن شوم ریز ریز
هوش مصنوعی: اگر به مانند نیزه به سمت مرگ بروم، با هر ضعیفی که دارم، همانند زره هم اگر شوم، دانه دانه و ریز ریز خواهم شد.