شمارهٔ ۷ - مدح ابوسعید
ای مایه سعادت ای بوسعید
ای از سعود گشته مرکب
جاهت ز چرخ یافته میدان
رایت ز مهر ساخته مرکب
روحی ز عیب و نقص منزه
عقلی به ذات و عرض مهذب
چون صدر تو که یابد مقصد
از جود تو نشسته مرتب
بازم قضا فکند چو صرصر
ناکام در مسالک مسبب
چونانکه به بینم از دور
. . .
اندر مضا شهابم گویی
چون چرخ پوشد سلب مسلب
در کردهای او هم دارم
در زیر ران هیونی اشهب
آن کوه را چو ابر مهیا
وآن دشت را چو باد مجرب
پیچان به پس و پیش چو لبلاب
گردان به چپ و راست چو کوکب
پر نیش عقربم همه زنده
از انتظار . . . عقرب
ناگه بر این ستام مرصع
گردون کشد جلال مذهب
تا روز در دعای ملاقات
برداشته دو دست به یارب
تا طلعت تو باز ببینم
راضی نیم به بخت مراقب
ای از هنر به مدح معین
وی از خرد به شکر معاتب
چون دست تو نیارد گردون
چون رای تو نیارد کوکب
آنی که عز و دولت معجب
چون دیگران نکردت معجب
هم سیرت فرشته ای از آنک
گردت زمانه داد معرب
اقبالها بساز دمادم
زآن خورده جام های لبالب
شاهست میزبان تو فافخر
ملکست بوستان تو فاطرب
کان الشراب بعد زمان
مصباح بان عرب فاشرب
در صبح دولتی به صبوحی
می خور فداک عندی اصوب
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات فعولن
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای مایه سعادت ای بوسعید
ای از سعود گشته مرکب
هوش مصنوعی: ای مایه خوشبختی و سعادت، ای بوسعید، ای کسی که بر مرکب خوشبختی سوار شدهای.
جاهت ز چرخ یافته میدان
رایت ز مهر ساخته مرکب
هوش مصنوعی: مقام و مرتبت تو از سوی آسمان به دست آمده و سوار بر چهارپایهای هستی که از عشق و محبت به وجود آمده است.
روحی ز عیب و نقص منزه
عقلی به ذات و عرض مهذب
هوش مصنوعی: روحی پاک و خالی از عیب و نقص، که در ذات و ویژگیهایش به کمال رسیده است.
چون صدر تو که یابد مقصد
از جود تو نشسته مرتب
هوش مصنوعی: زمانی که کسی به جود و سخاوت تو دسترسی پیدا کند، به مرتبهای بلند و ارزشمند میرسد.
بازم قضا فکند چو صرصر
ناکام در مسالک مسبب
هوش مصنوعی: باز هم قضا و تقدیر مانند بادی شدید و بیرحم در راهها و مسیرهای اثرگذار، چارهای نشد و ناکام ماند.
چونانکه به بینم از دور
. . .
هوش مصنوعی: هرگاه که از دور تو را ببینم...
اندر مضا شهابم گویی
چون چرخ پوشد سلب مسلب
هوش مصنوعی: من در جمعی میدرخشم و مانند شهابسنگی هستم که وقتی چرخش میکند، چیزی را که در آن است، میپوشاند.
در کردهای او هم دارم
در زیر ران هیونی اشهب
هوش مصنوعی: در حرکات او، نرمی و لطافت خاصی وجود دارد که گویی در زیر بدنش قدرت و انرژی نهفته است.
آن کوه را چو ابر مهیا
وآن دشت را چو باد مجرب
هوش مصنوعی: این کوه به اندازه ابر آماده است و آن دشت به مانند باد باتجربه و زبردست است.
پیچان به پس و پیش چو لبلاب
گردان به چپ و راست چو کوکب
هوش مصنوعی: به طور مداوم و با چرخش به این سو و آن سو، مانند پیچک که به دور خود میپیچد و ستارهای که در آسمان در حرکت است.
پر نیش عقربم همه زنده
از انتظار . . . عقرب
هوش مصنوعی: تمام وجودم پر از درد و زخم است، اما همه این زخمها به خاطر انتظار و امید به روزهای بهتر است.
ناگه بر این ستام مرصع
گردون کشد جلال مذهب
هوش مصنوعی: ناگهان آسمان زینتیافته، شکوه و عظمت دین را به نمایش میگذارد.
تا روز در دعای ملاقات
برداشته دو دست به یارب
هوش مصنوعی: تا زمانی که روز روشن است، دو دست خود را به دعا به سمت آسمان بلند کردهام و از خدا خواستهام که بار دیگر دیداری داشته باشم.
تا طلعت تو باز ببینم
راضی نیم به بخت مراقب
هوش مصنوعی: تا زمانی که چهرهی زیبای تو را دوباره نبینم، به سرنوشت خود راضی نخواهم بود و بر آن نظارت میکنم.
ای از هنر به مدح معین
وی از خرد به شکر معاتب
هوش مصنوعی: ای کسی که به خاطر هنر خود ستوده میشوی و از عقل خویش به خاطر شکرگزاری یاد میکنی.
چون دست تو نیارد گردون
چون رای تو نیارد کوکب
هوش مصنوعی: وقتی که قدرت و ارادهات کمکی نکند، آسمان و ستارهها هم نمیتوانند به تو کمک کنند.
آنی که عز و دولت معجب
چون دیگران نکردت معجب
هوش مصنوعی: هر زمانی که زیبایی و شکوه تو مانند دیگران باعث شگفتیام نشود، مرا تحت تأثیر قرار نده.
هم سیرت فرشته ای از آنک
گردت زمانه داد معرب
هوش مصنوعی: شما به قدری زیبا و باوقار هستید که انگار روح یک فرشته در وجود شما دمیده شده است؛ زیرا زمانه به شما آن جلوه و زیبایی خاص را هدیه داده است.
اقبالها بساز دمادم
زآن خورده جام های لبالب
هوش مصنوعی: هر لحظه شادی و امیدی را ایجاد کن و از زندگی پر از لذتهای دلنشین بهرهمند شو.
شاهست میزبان تو فافخر
ملکست بوستان تو فاطرب
هوش مصنوعی: ای پادشاه، تو میزبان منی و جایگاهت در میان ملکها همانند باغی است که با زیبایی و شکوه خود همه را مسحور میکند.
کان الشراب بعد زمان
مصباح بان عرب فاشرب
هوش مصنوعی: بعد از مدت زمانی، شراب مانند چراغی روشن میشود، پس ای عرب، بنوش.
در صبح دولتی به صبوحی
می خور فداک عندی اصوب
هوش مصنوعی: در صبحی که فرخنده و خوشحال کننده است، از شراب بنوش؛ زیرا من به خاطر تو آماده فدا شدن هستم.