گنجور

شمارهٔ ۶ - شکایت

نه جای شخودن بماند از دو رخ
نه جای دریدن بماند از قبا
بگریم همی در فراقت چنانک
که داود بر تربت او ریا
که از بس سرشکم بروید همی
به یاقوت انگشتری بر گیا

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نه جای شخودن بماند از دو رخ
نه جای دریدن بماند از قبا
هوش مصنوعی: نه جایی برای خوابیدن باقی مانده و نه جایی برای پاره کردن لباس.
بگریم همی در فراقت چنانک
که داود بر تربت او ریا
هوش مصنوعی: به خاطر دوری تو، به اندازه‌ی حزنی که داود برای از دست دادن خودش نشان داد، گریه می‌کنم.
که از بس سرشکم بروید همی
به یاقوت انگشتری بر گیا
هوش مصنوعی: به دلیل غم و اندوهی که دارم، اشکم به حدی ریخته است که انگار به یاقوت انگشتری بر روی زمین جاری شده است.