شمارهٔ ۶۴ - مدح
سرفرازا ز خدمت تا شدم دور
بباشد دیدگانم هر زمان تر
چنان گریم که بی معشوق عاشق
چنان نالم که بی فرزند مادر
وگر آتش زنی اندر دل من
همان گیری که مغز از دود مجمر
وگر پر زهر گردانی دهانم
زبانم گویدت شکری چو شکر
مرا در هیچ بزم و هیچ مجلس
مرا در هیچ درج و هیچ دفتر
نخواهد جز به نامت رفت خامه
نخواهد جز به یادت گشت ساغر
شمارهٔ ۶۳ - ایام شادخواری: ای بسا شب که تا به روز سپیدشمارهٔ ۶۵ - خنده جام و گریه شمشیر: اگر بخندد در دست من قدح نه عجب
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
سرفرازا ز خدمت تا شدم دور
بباشد دیدگانم هر زمان تر
هوش مصنوعی: زمانی که از خدمت دور شدم، دیگر دیدگانم همیشه پر از اشک خواهد بود.
چنان گریم که بی معشوق عاشق
چنان نالم که بی فرزند مادر
هوش مصنوعی: آنقدر غمگین و اندوهگین میشوم که مثل عاشقی که معشوقش را ندارد، میزنم به ناله که مانند مادری که فرزندش را از دست داده است.
وگر آتش زنی اندر دل من
همان گیری که مغز از دود مجمر
هوش مصنوعی: اگر در دل من آتش به پا کنی، همانطور که از دود شمع مغز را میسوزانی.
وگر پر زهر گردانی دهانم
زبانم گویدت شکری چو شکر
هوش مصنوعی: اگر دهانم پر از زهر شود، اما زبانم فقط از تو تشکر خواهد کرد، مانند شکر که شیرین است.
مرا در هیچ بزم و هیچ مجلس
مرا در هیچ درج و هیچ دفتر
هوش مصنوعی: در هیچ مهمانی و در هیچ جمعیتی، نام من را در هیچ جایی و هیچ نوشتهای نیاورید.
نخواهد جز به نامت رفت خامه
نخواهد جز به یادت گشت ساغر
هوش مصنوعی: جز به یاد تو نمینویسم و جز به نام تو نمیروم، هیچ چیزی جز یاد تو نمیتواند مرا به شوق آورد.