گنجور

شمارهٔ ۶۳ - ایام شادخواری

ای بسا شب که تا به روز سپید
متعجب ز من بماند اختر
به چپ و راست سیلها راندم
به قدح ز آن گداخته گوهر
با رخ و زلف ساقیان ما را
یاد نامد ز لاله و عبهر
به هم آمیخته شد اندر گوش
نوش ساقی و لحن خنیاگر
ساغر می شده به رنگ و به بوی
چشم را شمع و مغز را مجمر
یک زمان شد به یکدگر گفتیم
چو بدیدیم روی یکدیگر
تن ز مستی همی نپاید پای
دل ز شادی همی برآرد پر

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای بسا شب که تا به روز سپید
متعجب ز من بماند اختر
هوش مصنوعی: بسیاری از شب‌ها ستاره‌ها متعجب از من تا سپیده‌دم باقی می‌مانند.
به چپ و راست سیلها راندم
به قدح ز آن گداخته گوهر
هوش مصنوعی: در دو طرف سیل‌ها را به حرکت درآوردم، به قدری که آن گوهر داغ شده را به دست آورم.
با رخ و زلف ساقیان ما را
یاد نامد ز لاله و عبهر
هوش مصنوعی: با چهره و موهای زیبا و دلربای ساقیان، ما را به یاد گل‌های لاله و چشمه‌های پرآب نینداختند.
به هم آمیخته شد اندر گوش
نوش ساقی و لحن خنیاگر
هوش مصنوعی: در گوش نوش، صدا و نغمه‌ی ساز و آواز خواننده با هم ترکیب شده و به صورت یکپارچه به گوش می‌رسد.
ساغر می شده به رنگ و به بوی
چشم را شمع و مغز را مجمر
هوش مصنوعی: به نظر می‌رسد که در اینجا، اشاره به تجربه‌ای لذت‌بخش و معنوی از نوشیدن شراب و تأثیر آن بر حواس و روح است. رنگ و بوی شراب به شمع و مغز انسان تشبیه شده‌اند، که نشان‌دهنده زیبایی و جذابیت این لحظه‌هاست. انگار که شراب با رنگ و عطرش، نور و گرما را به وجود می‌آورد و ذهن آدمی را روشن می‌کند.
یک زمان شد به یکدگر گفتیم
چو بدیدیم روی یکدیگر
هوش مصنوعی: مدتی به هم نگاه کردیم و با دیدن چهره یکدیگر احساساتمان را بیان کردیم.
تن ز مستی همی نپاید پای
دل ز شادی همی برآرد پر
هوش مصنوعی: تن در حال مستی تاب و تداوم ندارد، در حالی که دل از خوشحالی به اوج می‌رسد و پرواز می‌کند.