شمارهٔ ۶۱ - به ابوالفرج نوشته
بوالفرج ای خواجهٔ آزاد مرد
هجر وصال تو مرا خیره کرد
دید ز سختی تن و جان آنچه دید
خورد ز تلخی دل و جان آنچه خورد
ای به بلندی سخن شاعران
هرگز مانند تو نادیده مرد
روی توام از همه چیز آرزوست
خسته همی جوید درمان درد
شمارهٔ ۶۰ - شکوه از دوری مظفر: ای مظفر فراق یافت ظفرشمارهٔ ۶۲ - مدح خواجه بوسعد: خواجه بوسعد عمدة الملکی
اطلاعات
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بوالفرج ای خواجهٔ آزاد مرد
هجر وصال تو مرا خیره کرد
هوش مصنوعی: ای بوالفرج، ای آقای آزاد مرد، دوری از تو و وصال با تو مرا به شدت حیرت زده کرده است.
دید ز سختی تن و جان آنچه دید
خورد ز تلخی دل و جان آنچه خورد
هوش مصنوعی: کسی که به مشکلات جسمی و روحی خود نگاه کند، آنچه را که میبیند تنها تلخیهایی است که در دل و جانش تجربه کرده است.
ای به بلندی سخن شاعران
هرگز مانند تو نادیده مرد
هوش مصنوعی: ای کسی که به بلندای کلام شاعران میرسی، هیچگاه مردی مشابه تو را ندیدهام.
روی توام از همه چیز آرزوست
خسته همی جوید درمان درد
هوش مصنوعی: من فقط آرزوی تو را دارم و از همه چیز خستهام. به دنبال راهی برای درمان درد خود میگردم.