شمارهٔ ۵۷ - حسب حال
کدام رنج که آن مر مرا نگشت نصیب
کدام غم که بدان مر مرا نبود نوید
اگر غم دل من جمله عمر میبودی
به گیتی اندر بیشک بماندمی جاوید
همی بپیچم از رنج چوشوشه زر
همی بلرزم بر خویشتن چو شاخک بید
امید نیست مرا گر کسی امید بود
امید منقطع و منقطع امید امید
نگر چگونه بود حال من که در شب و روز
چراغم از مهتابست و آتش از خورشید
سپید گشت به من روی روزگار و کنون
همی سیاه کند روزگارم اینت سپید
شمارهٔ ۵۶ - تهنیت جشن مهرگان: خسروا شبهای عمرت روز بادشمارهٔ ۵۸ - خیر باد شغل و سفر: ای خواجه دل تو شادمان باد
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
کدام رنج که آن مر مرا نگشت نصیب
کدام غم که بدان مر مرا نبود نوید
هوش مصنوعی: کدام رنجی هست که من آن را تجربه نکردهام؟ و کدام اندوهی وجود دارد که من از آن بیخبر بودهام؟
اگر غم دل من جمله عمر میبودی
به گیتی اندر بیشک بماندمی جاوید
هوش مصنوعی: اگر تمامی مدت عمر من پر از غم و اندوه باشد، بیشک در این دنیا دوام و بقای همیشگی داشتم.
همی بپیچم از رنج چوشوشه زر
همی بلرزم بر خویشتن چو شاخک بید
هوش مصنوعی: من از درد و رنج به خود میپیچم و مانند شاخک یک بید بر خود میلرزم.
امید نیست مرا گر کسی امید بود
امید منقطع و منقطع امید امید
هوش مصنوعی: اگر امیدی در دل کسی باشد، برای من امیدی نیست و این امید نیز از هم گسسته است.
نگر چگونه بود حال من که در شب و روز
چراغم از مهتابست و آتش از خورشید
هوش مصنوعی: حالم را تصور کن؛ در شب و روز، نور من از نور ماه تأمین میشود و گرمایش از خورشید میآید.
سپید گشت به من روی روزگار و کنون
همی سیاه کند روزگارم اینت سپید
هوش مصنوعی: روزگار زمانی برای من روشن و دلانگیز بود، اما اکنون دوباره تیره و تار شده است.

مسعود سعد سلمان