گنجور

شمارهٔ ۴۳ - اسیر خوبان

اگر اسیر کسی ام که میر خوبان شد
نه من نخست کسی ام کاسیر خوبان شد
شکیب کردن نادلپذیر دان ز دلی
که بسته سخن دلپذیر خوبان شد
نباشد ایمن گر کوه را سپر سازد
تنی که او هدف زخم تیر خوبان شد

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

اگر اسیر کسی ام که میر خوبان شد
نه من نخست کسی ام کاسیر خوبان شد
هوش مصنوعی: اگر من اسیر کسی هستم که دیوانه‌کننده‌ی بهترین‌ها شده است، باید بگویم که من نخستین کسی نیستم که عاشق زیبایی‌ها شده‌ام.
شکیب کردن نادلپذیر دان ز دلی
که بسته سخن دلپذیر خوبان شد
هوش مصنوعی: تحمل کردن درد و رنج را از دل‌های خاموشی که از عشق و زیبایی معشوق سخن نمی‌گویند، بیاموز.
نباشد ایمن گر کوه را سپر سازد
تنی که او هدف زخم تیر خوبان شد
هوش مصنوعی: اگر کسی بخواهد با کوهی به عنوان سپر از خود دفاع کند، نباید انتظار داشته باشد که در برابر تیرهایی که به سویش پرتاب می‌شود، ایمن بماند. بدین معنا که اگر هدف تیرهای زیبا و دلربا باشد، هیچ پناهی نمی‌تواند او را نجات دهد.