گنجور

شمارهٔ ۴۲ - مرثیت

چنان بگریم بر تو که هیچ کس نگریست
که هیچ وقت به فضل تو هیچ کس ناید
تو با زمانه گر بس نیامدی شاید
که هیچ مرد هنر با زمانه بس ناید

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چنان بگریم بر تو که هیچ کس نگریست
که هیچ وقت به فضل تو هیچ کس ناید
هوش مصنوعی: من آن‌قدر بر تو گریه می‌کنم که هیچ‌کس دیگر نتواند بر تو بگرید، چون هیچ‌کس به اندازه‌ی تو بخشنده و مهربان نیست.
تو با زمانه گر بس نیامدی شاید
که هیچ مرد هنر با زمانه بس ناید
هوش مصنوعی: اگر تو با شرایط و اوضاع روزگار خودت را سازگار نکردی، ممکن است هیچ هنرمندی نتواند با این زمانه کنار بیاید.