گنجور

شمارهٔ ۳۰ - افراط و تفریط روزگار

نرسد دست من به چرخ بلند
ورنه بگشادمیش بند از بند
قسمتی کرد سخت ناهموار
بیش و کم در میان خلق افکند
این نیابد همی به رنج پلاس
و آن نپوشد همی ز ناز پرند
آنکه بسیار یافت ناخشنود
وآنکه اندک ربود ناخرسند
خیز مسعود سعد رنجه مباش
هر چه یزدان دهد بر او بپسند
گر جفا بینی از فلک مگری
ور وفا یابی از زمانه مخند
کاین زمانه نشد کسی را دوست
دهر کس را نگشت خویشاوند

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نرسد دست من به چرخ بلند
ورنه بگشادمیش بند از بند
هوش مصنوعی: اگر دست من به آسمان بیکران برسد، به یقین زنجیرهایی را که مرا محدود کرده، پاره می‌کنم.
قسمتی کرد سخت ناهموار
بیش و کم در میان خلق افکند
هوش مصنوعی: به طور ناگهانی و دشوار، گهی بسیاری از مردم را در شرایطی ناآرام و سخت قرار داد.
این نیابد همی به رنج پلاس
و آن نپوشد همی ز ناز پرند
هوش مصنوعی: این شخص از داشتن درد و تلاش در زندگی رنج نمی‌برد و آن شخص دیگر نیز به خاطر ناز و خودخواهی‌اش به زحمت نمی‌افتد.
آنکه بسیار یافت ناخشنود
وآنکه اندک ربود ناخرسند
هوش مصنوعی: کسی که چیزهای زیادی به دست می‌آورد، از آنچه دارد راضی نیست و کسی که چیز کمی گرفته، دلخوش نیست.
خیز مسعود سعد رنجه مباش
هر چه یزدان دهد بر او بپسند
هوش مصنوعی: برخیز و ناراحت نباش مسعود سعد، هر آنچه خداوند به تو عطا کند، همان را بپذیر و راضی باش.
گر جفا بینی از فلک مگری
ور وفا یابی از زمانه مخند
هوش مصنوعی: اگر از سرنوشت بدی ببینی، ناراحت نشو و اگر از روزگار خوبی بیابی، خوشحالی نکن.
کاین زمانه نشد کسی را دوست
دهر کس را نگشت خویشاوند
هوش مصنوعی: این زمانه به گونه‌ای است که هیچ‌کس را به عنوان دوست واقعی نمی‌توان یافت و همه به همدیگر تنها به عنوان آشنایی نگاه می‌کنند.