گنجور

شمارهٔ ۱۷ - حسب الحال

مرا بس ز دیوان مرا ز خدمت
خوشا روز بیکاری و وقت عطلت
بر این تیغ کوه گل انبار گویی
چو فغفور بر تختم و فور برکت
چو دولت مهیا بود مر کسی را
اگر او نجوید بجویدش دولت
امامی که بر روزگارست ما را
اگر او ندارد بدادمش مهلت
اگر دولت آید و گر نکبت آید
به نزدیک من هر دو را هست آلت

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعولن (متقارب مثمن سالم)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مرا بس ز دیوان مرا ز خدمت
خوشا روز بیکاری و وقت عطلت
هوش مصنوعی: من از دیوانگی و خدمت خسته‌ام؛ چه خوب است روزهایی که بی‌کارم و در وقت فراغت هستم.
بر این تیغ کوه گل انبار گویی
چو فغفور بر تختم و فور برکت
هوش مصنوعی: بر روی این تیغ کوه، گلی همچون انباری دیده می‌شود، گویی همچون فغفور بر تخت نشسته‌ام و برکت در اطرافم جاری است.
چو دولت مهیا بود مر کسی را
اگر او نجوید بجویدش دولت
هوش مصنوعی: وقتی شرایط مساعد باشد، اگر کسی به دنبال نعمت‌ها و موفقیت‌ها نرود، آن نعمت‌ها خود به سراغ او خواهند آمد.
امامی که بر روزگارست ما را
اگر او ندارد بدادمش مهلت
هوش مصنوعی: امام و رهبری که در زمان ما وجود دارد، اگر او ما را فراموش کند یا به ما توجه نکند، امیدوارم فرصتی برای ما باقی بگذارد.
اگر دولت آید و گر نکبت آید
به نزدیک من هر دو را هست آلت
هوش مصنوعی: هر اتفاقی که بیفتد، چه خوشبختی و چه بدبختی، من قادر به پذیرش آن هستم و ابزار لازم را دارم.

حاشیه ها

1398/09/06 03:12
عین. ح

در مصراع اول یک «بس» از قلم افتاده است: مرا بس ز خدمت
در بیت دوم، فغفور یعنی پادشاه چین و «فور» یعنی پادشاه هند. «کَت» هم یعنی تخت پادشاهی. پس باید فاصله‌گذاری‌ها به این شکل اصلاح شود:
چو فغفور بر تختم و فور بر کت