اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بوالفرج شرم نامدت که بجهد
به چنین حبس و بندم افکندی
هوش مصنوعی: بوالفرج، شرم بر تو باد که چگونه مرا در این وضعیت سخت و در چنین زندانی گرفتار کردی.
تا من اکنون ز غم همی گریم
تو به شادی ز دور می خندی
هوش مصنوعی: در حالی که من از غم و اندوه به شدت گریه میکنم، تو با فاصله از من خوشحالی و میخندی.
شد فراموش کز برای تو باز
من چه کردم ز نیک پیوندی
هوش مصنوعی: فراموش کردهام که به خاطر تو چه کارهای خوبی انجام دادم و از کجا رابطهام را با تو شروع کردم.
مر تو را هیچ باک نامد از آنک
نوزده سال بوده ام بندی
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر میگوید که از آنجا که او نوزده سال در بند بوده، هیچ نگرانی یا ترسی از وضعیت فعلیاش ندارد. این به نوعی نشاندهندهی تسلیم و پذیرفتن سرنوشت است، و به نظر میرسد که او به خاطر تجربهاش، دیگر به سختیها اهمیت نمیدهد.
زآن خداوند من که از همه نوع
داشت بر تو بسی خداوندی
هوش مصنوعی: از خدای من که انواع و اقسام خوبیها و قدرتها را داراست، بر تو نعمتهای فراوانی ارزانی داشته است.
گشته او را یقین که تو شده ای
با همه دشمنانش سوگندی
هوش مصنوعی: او به طور قطعی میداند که تو با تمام دشمنانش پیمان بستهای.
چون نهالیت بر چمن بنشاند
تا تو او را ز بیخ برکندی
هوش مصنوعی: وقتی که درختی را بر روی چمن بکارند، تو باید آن را از ریشه بکندی.
وین چنین قوتی تو راست که تو
پارسی را کنی شکاوندی
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که تو آنقدر توانمندی و مهارت داری که میتوانی زبان فارسی را به زیبایی و شکوهی خاص بیان کنی.
وآنچه کردی تو اندرین معنی
نکند ساحر دماوندی
هوش مصنوعی: هر آنچه تو در این موضوع انجام دادی، جادوگر دماوندی نمیتواند مانند آن را انجام دهد.
تو چه گویی چنین روا باشد
در مسلمانی و خردمندی
هوش مصنوعی: آیا به نظر تو این رفتار در اسلام و با توجه به عقل و خرد، جا دارد؟
که کسی با تو در همه گیتی
گر یکی زین کند تو نپسندی
هوش مصنوعی: اگر کسی در جهان با تو همدردی کند و یکی از مشکلاتتو در میان بگذارد، تو آن را نمیپذیری.
هر چه در تو کنند گنده کنی
ای شگفتی نکو خداوندی
هوش مصنوعی: هر چیزی که به تو بگویند، تو بزرگ و افتخارآفرین میمانی، oh شگفتی بزرگ خداوند.
به قضایی که رفت خرسندم
نیست اندر جهان چو خرسندی
هوش مصنوعی: من از گذشته راضی نیستم، چرا که در این دنیا هیچ چیزی به اندازه رضایت اهمیت ندارد.
کرده های تو ناپسندیده ست
تا تو زین کرده ها چه بربندی
هوش مصنوعی: عملکردهای تو ناپسند است، پس تو چه چیزی از این کارها به دست خواهی آورد؟
زود خواهی درود بی شبهت
بر تخمی که خود پراکندی
هوش مصنوعی: اگر زود به میوهای برسید، باید به این فکر کنید که خودتان آن بذر را در زمین کاشتهاید.
حاشیه ها
1399/09/09 05:12
عدنان العصفور
پارسی را کنی شکاوندی
از انجا که هرچه گشتم ندیدم کسی معنی مصرع را گفته باشد لازم دانستم انرا بنویسم
این بیت دو نکته درخور دارد یکی اینکه ایرانیان از ایام قدیم همه ایرانیان را پارسی میدانستند و خود را ایرانی و پارسی میدانستند
دیگر شکاوندی به چم اهل شکاوند کوه است در زمان مسعود سعد در سیستان داستان بسیار معروفی از جنگ رستم با شکاوندیان بود کشاهی بنام بهرونه در هندسر در کوه شکاونده دژی استوار ساخت و تبهکاران و دزدان و جادوگران را گرد خویش بیاورد در روزگار فریدون نریمان به جنگ انان رفت و انان سنگی از بالای کوه پرتاب کردند و اورا کشتند زال و سام نیز هرچه رزم اوردند نتوانستند تا رستم به کودکی نام انان شنید و چون بارزگانی به ان دژ رفت
چکیده داستان در مجمل التواریخ امده است و شباهتی تام با داستان کک کوه زاد دارد
اینک مسعود سعد میگوید
چگونه مرا که پارسی و ازاده ام به گونه شکاوندیان مینهی