گنجور

شمارهٔ ۱۴۴ - قطعه

ز اقبال تو شاها گفت خواهم
یکی مشروح دستی با دلالت
من آن عدلم درین معنی به گفتار
که در گیتی بخوانندم عدالت
مرا یاقوت خاتم سرخ روی است
از آن شادی نام با جلالت
اگر یاقوت ها هم سرخ رویند
ولیکن سرفرویند از خجالت
مرا فکرت چنین گفت و درین ریاب
به دانش می کند فکرت حوالت
چنین دانم که دانش نه ز خود گفت
که از روح الامین بود این مقالت
هر آنکو این سخن باور ندارد
ندارد جز ره جهل و ضلالت
درستست این سخن نی مستحیل است
که ملکت را نباشد استحالت

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ز اقبال تو شاها گفت خواهم
یکی مشروح دستی با دلالت
هوش مصنوعی: از خوش شانسی تو ای پادشاه، می‌خواهم که یک دست واضح و بیان‌گر داشته باشم.
من آن عدلم درین معنی به گفتار
که در گیتی بخوانندم عدالت
هوش مصنوعی: من در این باره به گونه‌ای سخن می‌گویم که در جهان نامم به عنوان نماد عدالت ثبت شود.
مرا یاقوت خاتم سرخ روی است
از آن شادی نام با جلالت
هوش مصنوعی: من یک یاقوت سرخ دارم که شگفتی و زیبایی‌ام را به نمایش می‌گذارد و این شادی و بزرگی‌ام از آن نتیجه می‌گیرد.
اگر یاقوت ها هم سرخ رویند
ولیکن سرفرویند از خجالت
هوش مصنوعی: اگر یاقوت‌ها هم رنگ قرمز داشته باشند، اما به خاطر خجالت از روی خود پایین بیندازند.
مرا فکرت چنین گفت و درین ریاب
به دانش می کند فکرت حوالت
هوش مصنوعی: توجه من به این موضوع معطوف شده که فکر و اندیشه‌ام در این باره چه چیزهایی می‌گوید و در این شگفتی، دانش به من کمک می‌کند تا به نتایج روشن‌تری برسم.
چنین دانم که دانش نه ز خود گفت
که از روح الامین بود این مقالت
هوش مصنوعی: من می‌دانم که علم و دانش نه از خود انسان، بلکه از فرشته‌ای الهی سرچشمه می‌گیرد که این سخن را مطرح کرده است.
هر آنکو این سخن باور ندارد
ندارد جز ره جهل و ضلالت
هوش مصنوعی: هرکسی که به این حرف اعتقادی ندارد، جز در راه نادانی و گمراهی را نمی‌پوید.
درستست این سخن نی مستحیل است
که ملکت را نباشد استحالت
هوش مصنوعی: این سخن درست است که هیچ چیز نمی‌تواند به طور کامل از وضعیت خود خارج شود و دگرگون شود.