گنجور

شمارهٔ ۱۰۲ - به خواجه ابراهیم

ای نسیم صبا تحیت من
برسان نزد خواجه ابراهیم
آنکه چون خلق او نداند بود
در بهاران به باغ بوی نسیم
ای کریمی که در کرم چون تو
مادر مکرمت نزاده کریم
ای ز تو برده منعمان نعمت
وای تو را بر مقدمان تقدیم
شده گیتی به چون تو راد بخیل
گشته گردون تو مرد عقیم
روی دولت به همت تو سپید
جسم دولت به همت تو جسیم
باز این شعر چون نعیم گرفت
پیش بر عزم من رهی چو جحیم
هیکلی زیر ران کشیدم باز
در تک و پوی چون عذاب الیم
نه چو او در شتاب طبع سفیه
نه چو او در درنگ رأی حلیم
پس از ایزد مراد بود چنانک
که کنم وصف او به طبع کریم
نتوانم ثناش کرد به حق
نتوانمش وصف کرد از بیم
که اگر وصف او براندیشم
شود اندیشه را میان بدو نیم
زو کنم حکم نیک و بد که دروست
گوهری چون حروف بر تقویم
وان یکی وصف دون اندیشه
تا بدو داد طبع را تعلیم
هفت سیاره در سفر کشدم
ناشده هفته ای به خانه مقیم
چه کنم چاره چون نمی سازد
چیره عزم صحیح و بخت سقیم
هم برون آرمش ز آهن و سنگ
عرضم ار در شود به تاب عظیم
ای بهر مفخرت که در گیتی است
کرده فرزانگان تو را تسلیم
زآتش کارزار و آب حسام
کیسه چون در شود به آتش و سیم
کس تو را در میان آتش و آب
باز نشناسد از خلیل و کلیم
عز تو گشت عصر تو ور نه
مانده بود این جهان سیاه و تمیم
کعبه دولت است فتح آثار
تا بود در مقام ابراهیم
کی بود کی که باز بینم باز
آن همایون لقا و فرخ دیم

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای نسیم صبا تحیت من
برسان نزد خواجه ابراهیم
هوش مصنوعی: ای نسیم صبحگاهی، سلام من را به خواجه ابراهیم برسان.
آنکه چون خلق او نداند بود
در بهاران به باغ بوی نسیم
هوش مصنوعی: کسی که در بهار به باغ برود و عطر نسیم را استشمام کند، نمی‌تواند درک کند که چگونه دیگران مانند او احساس شادی و سرزندگی می‌کنند.
ای کریمی که در کرم چون تو
مادر مکرمت نزاده کریم
هوش مصنوعی: ای بزرگوار، تو آن‌قدر دست و دلباز و بخشنده‌ای که هیچ مادری نمی‌تواند مثل تو فرزندی با این ویژگی‌ها به دنیا آورد.
ای ز تو برده منعمان نعمت
وای تو را بر مقدمان تقدیم
هوش مصنوعی: تو نعمت‌های زیادی را از من گرفته‌ای و من تو را بر بزرگان و پیشروان مقدم می‌دانم.
شده گیتی به چون تو راد بخیل
گشته گردون تو مرد عقیم
هوش مصنوعی: جهان به زیبایی تو دچار شده و آسمان حسادت کرده، تو همچون موجودی بی‌نتیجه و نازا شده‌ای.
روی دولت به همت تو سپید
جسم دولت به همت تو جسیم
هوش مصنوعی: به لطف تو، خوشبختی و خوبی‌ها نمایان شده‌اند و وجود و وضعیت خوب زندگی به همت تو تقویت شده است.
باز این شعر چون نعیم گرفت
پیش بر عزم من رهی چو جحیم
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر این است که دوباره احساسی مانند نعیم (بهشت) به من دست داده است، اما در کنار آن، تصمیم من همچنان به سمت جحیم (آتش) می‌رود. این تضاد بین حس خوب و مسیر سخت و دشوار زندگی را نشان می‌دهد.
هیکلی زیر ران کشیدم باز
در تک و پوی چون عذاب الیم
هوش مصنوعی: من با حالتی خسته و غمگین، سعی کردم که به جلو بروم، اما انگار در عذابی طاقت‌فرسا به سر می‌برم.
نه چو او در شتاب طبع سفیه
نه چو او در درنگ رأی حلیم
هوش مصنوعی: نه او مانند دیوانگان در شتاب و عجله است، نه مانند انسان‌های سنگین‌نظر در تردید و تأمل.
پس از ایزد مراد بود چنانک
که کنم وصف او به طبع کریم
هوش مصنوعی: پس از خداوند، خواسته من این است که بتوانم او را به بهترین شکل توصیف کنم.
نتوانم ثناش کرد به حق
نتوانمش وصف کرد از بیم
هوش مصنوعی: نمی‌توانم او را ستایش کنم، زیرا نمی‌توانم او را به درستی توصیف کنم، از ترس اینکه نتوانم حق مطلب را ادا کنم.
که اگر وصف او براندیشم
شود اندیشه را میان بدو نیم
هوش مصنوعی: اگر بخواهم درباره او فکر کنم، این فکر کردن در میانه دو نیمه می‌شود.
زو کنم حکم نیک و بد که دروست
گوهری چون حروف بر تقویم
هوش مصنوعی: من تصمیم می‌گیرم که خوب و بد را از هم تشخیص دهم، چرا که در این میان، ارزشی همچون حروف در تقویم وجود دارد.
وان یکی وصف دون اندیشه
تا بدو داد طبع را تعلیم
هوش مصنوعی: این یک توصیف از محدودیت‌های اندیشه و تفکر است، که به کسی آموزش می‌دهد که چگونه احساسات و تفکرات خود را تنظیم کند. به عبارتی دیگر، به اهمیت فهم و آگاهی در اندیشه و رفتار اشاره دارد.
هفت سیاره در سفر کشدم
ناشده هفته ای به خانه مقیم
هوش مصنوعی: هفت سیاره را در سفر کشیدم و به خانه‌ام برنگشتم.
چه کنم چاره چون نمی سازد
چیره عزم صحیح و بخت سقیم
هوش مصنوعی: چه کنم که از عزم قوی و اراده صحیح خبری نیست و شانس و تقدیر بد مانع از پیشرفتم شده است؟
هم برون آرمش ز آهن و سنگ
عرضم ار در شود به تاب عظیم
هوش مصنوعی: حتی اگر از آهن و سنگ ساخته شده باشم، در برابر عظمت و توانایی خود را نشان می‌دهم.
ای بهر مفخرت که در گیتی است
کرده فرزانگان تو را تسلیم
هوش مصنوعی: ای کسی که به خاطر فضیلت هایت در جهان، فرزانه ها به تو احترام می‌گذارند و تسلیم تویی.
زآتش کارزار و آب حسام
کیسه چون در شود به آتش و سیم
هوش مصنوعی: در جنگ و مبارزه، وقتی آتش و خون جاری می‌شود، ثروت و دارایی نیز به خطر می‌افتند و ممکن است در آتش نابودی از بین بروند.
کس تو را در میان آتش و آب
باز نشناسد از خلیل و کلیم
هوش مصنوعی: هیچ‌کس تو را در شرایط سخت و دشوار شبیه به ابراهیم خلیل و موسی کلیم نمی‌شناسد.
عز تو گشت عصر تو ور نه
مانده بود این جهان سیاه و تمیم
هوش مصنوعی: اگر تو نبودی، این جهان همچنان تاریک و بی‌روح می‌ماند.
کعبه دولت است فتح آثار
تا بود در مقام ابراهیم
هوش مصنوعی: کعبه نماد قدرت و ثروت است و تا زمانی که در مقام ابراهیم قرار دارد، بر اهمیت و اعتبارش افزوده می‌شود.
کی بود کی که باز بینم باز
آن همایون لقا و فرخ دیم
هوش مصنوعی: آیا زمانی خواهد آمد که دوباره آن دیدار خجسته و خوشایند را تجربه کنم؟