شمارهٔ ۱۰۰ - مدح
ای تو بحر و فضایل تو درر
وای تو چرخ و مکارم تو نجوم
ای به حری به هر زبان ممدوح
وی به رادی به هر مکان مخدوم
لیکن اینجا موانعی است مرا
که در آن هست عذر من معلوم
زی تو خواهم همی که بفرستم
هر دو سه روز خدمتی منظوم
سخنان را چگونه جمع کند
خاطر بر بلا شده مقسوم
چرخ با سعد و نحس اگر گردد
همه یمن زمانه بر من شوم
طبع من موم بود و کردش سنگ
نقش بر سنگ بود و کردش موم
بخت بد کرد هر چه کرد به من
نیستم چون ز بخت بد مظلوم
ور نه جز خود همی که داند کرد
چون منی را ز چون تویی محروم
نه عجب گر ز بخت بد گردم
بهر خلق چو مشک تو مزکوم
سیدی حق من رعایت کن
بازخر مر مرا ز چرخ ظلوم
مصطفی گفت هر عزیز که او
به دلیلی فتد بود مرحوم
داند ایزد که من به کدیه طبع
از ضرورت نمی شوم مرسوم
تا همی از خرد به طبع اندر
منقسم نیست نقطه موهوم
باد جاه تو را زمانه رهی
باد رایی تو را سپهر خدوم
نه ز رای تو فرخی زایل
نه ز طبع تو خرمی معدوم
شمارهٔ ۹۹ - ستایشگری: ای بزرگی که همتت گویدشمارهٔ ۱۰۱ - ای بخت بد: ای بخت بد که هیچ نبودم من از تو شاد
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای تو بحر و فضایل تو درر
وای تو چرخ و مکارم تو نجوم
هوش مصنوعی: تو مانند دریا هستی و فضایل تو مانند گنجهای درون آن، همچنین تو مانند آسمان هستی و ویژگیهای برجستهات مانند ستارهها در آسمان میدرخشند.
ای به حری به هر زبان ممدوح
وی به رادی به هر مکان مخدوم
هوش مصنوعی: تو در هر زبان و بیان، ستودهای و در هر مکان، مورد احترام و خدمت قرار داری.
لیکن اینجا موانعی است مرا
که در آن هست عذر من معلوم
هوش مصنوعی: در اینجا موانعی وجود دارد که باعث میشود نتوانم به راحتی پیش بروم و دلیلی برای توجیه این وضعیت دارم.
زی تو خواهم همی که بفرستم
هر دو سه روز خدمتی منظوم
هوش مصنوعی: میخواهم هر چند روز یک بار برایت شعری بفرستم.
سخنان را چگونه جمع کند
خاطر بر بلا شده مقسوم
هوش مصنوعی: فکر آدمی چگونه میتواند جمع و جور شود در حالی که دچار مشکل و سختی شده است؟
چرخ با سعد و نحس اگر گردد
همه یمن زمانه بر من شوم
هوش مصنوعی: اگر زمانه به همراهی خوب و بد، در چرخش باشد، من در هر حالتی خوشبختی را برای خود جلب میکنم.
طبع من موم بود و کردش سنگ
نقش بر سنگ بود و کردش موم
هوش مصنوعی: طبیعت من مانند موم بود و توانستم آن را شکل دهم؛ در حالی که سختی و استحکام چیزی مثل سنگ را داشتم و توانستم آن را به موم تبدیل کنم.
بخت بد کرد هر چه کرد به من
نیستم چون ز بخت بد مظلوم
هوش مصنوعی: تقدیر سخت و بدی در حق من هر چه کرده، من مثل مظلومانی نیستم که به خاطر تقدیر بد به خودشان بخورند.
ور نه جز خود همی که داند کرد
چون منی را ز چون تویی محروم
هوش مصنوعی: اگر غیر از خود هیچکس نمیداند چگونه کسی مثل من را از تویی مثل تو محروم کند.
نه عجب گر ز بخت بد گردم
بهر خلق چو مشک تو مزکوم
هوش مصنوعی: هرچند که بخت من بد باشد و به خاطر دیگران مانند مشک، گرفتار و تحت فشار قرار بگیرم، این امر جای تعجبی ندارد.
سیدی حق من رعایت کن
بازخر مر مرا ز چرخ ظلوم
هوش مصنوعی: ای آقا، به حق من توجه کن و مرا دوباره از دست این روزگار سخت نجات بده.
مصطفی گفت هر عزیز که او
به دلیلی فتد بود مرحوم
هوش مصنوعی: مصطفی گفت که هر کسی که به دلیلی در دلها جای بگیرد، شایسته احترام و محبت است.
داند ایزد که من به کدیه طبع
از ضرورت نمی شوم مرسوم
هوش مصنوعی: خداوند میداند که من به خاطر ویژگیهای ذاتیام، به چیزهای رایج و معمولی وابسته نمیشوم.
تا همی از خرد به طبع اندر
منقسم نیست نقطه موهوم
هوش مصنوعی: تا زمانی که از عقل به طبیعت در من تقسیم نشده است، نقطهای نامشخص وجود ندارد.
باد جاه تو را زمانه رهی
باد رایی تو را سپهر خدوم
هوش مصنوعی: به این معناست که قدرت و مقام تو توسط زمان و شرایط به رسمیت شناخته شده و به عنوان یک نعمت و خدمت از طرف آسمان به تو هدیه شده است.
نه ز رای تو فرخی زایل
نه ز طبع تو خرمی معدوم
هوش مصنوعی: نه خوشیها و نیکیها از اندیشه و رأی تو کم میشود و نه از ذاتی که داری، شادابی و سرزندگی محو میگردد.