شمارهٔ ۹
ای گشته دل من به هوای تو گرفتار
دل بر تو زیان کرد چه سودست ز گفتار
از غم دل جوشان مرا بار گران کرد
آن عنبر پر جوش بر آن اشهب پر بار
ای نرگس بیمار تو بر خواب چو نرگس
چشمم همه شب در غم بیمار تو بیدار
تو سخت جفاکاری و من نیک وفاجو
من سخت کم آزارم و تو نیک دل آزار
هر چند که من بیش کنم پیش تو زاری
تو بیش رمی از من دلسوخته زار
منمای مرا رنج و مکن بر تن من جور
کز جور تو و رنج تو تن گشت گرانبار
باشد که من از جور تو در پیش شهنشه
جامه بدرم روز مظالم به گه بار
تاج ملکان خسرو مسعود براهیم
سلطان جهانبخش جهانگیر جهاندار
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای گشته دل من به هوای تو گرفتار
دل بر تو زیان کرد چه سودست ز گفتار
هوش مصنوعی: دل من به خاطر عشق تو به آسیب دچار شده است. چه فایدهای دارد که درباره این موضوع صحبت کنم؟
از غم دل جوشان مرا بار گران کرد
آن عنبر پر جوش بر آن اشهب پر بار
هوش مصنوعی: غم دل مرا به شدت تحت فشار قرار داد و مانند عطر خوشبود پر جوش، بر دوش من سنگینی کرد و بار سنگینی به وجود آورد.
ای نرگس بیمار تو بر خواب چو نرگس
چشمم همه شب در غم بیمار تو بیدار
هوش مصنوعی: ای نرگس بیمار، تو مثل نرگس در خواب به سر میبری، اما من مانند نرگس چشمانم در تمام شب در غم بیماری تو بیدار و هشیار هستم.
تو سخت جفاکاری و من نیک وفاجو
من سخت کم آزارم و تو نیک دل آزار
هوش مصنوعی: تو خیلی بیرحمی و من با وفا هستم. من به سختی به کسی آزار میرسانم، اما تو خوبی در آزار دیگران.
هر چند که من بیش کنم پیش تو زاری
تو بیش رمی از من دلسوخته زار
هوش مصنوعی: هرچند که من در مقابل تو بسیار التماس میکنم و زاری میکنم، تو همچنان از من که دلی سوخته و رنجیدهام، پرهیز میکنی.
منمای مرا رنج و مکن بر تن من جور
کز جور تو و رنج تو تن گشت گرانبار
هوش مصنوعی: از من رنج نبر و به من ظلم نکن، زیرا ظلم و رنج تو بر من، بار سنگینی بر دوش من میگذارد.
باشد که من از جور تو در پیش شهنشه
جامه بدرم روز مظالم به گه بار
هوش مصنوعی: امیدوارم که من از ظلم تو در روزی که حساب و کتاب وجود دارد، در مقابل پادشاه، لباسی بر تن نداشته باشم.
تاج ملکان خسرو مسعود براهیم
سلطان جهانبخش جهانگیر جهاندار
هوش مصنوعی: تاج پادشاهان از آن خسرو مسعود است، همان براهیم که سلطانی است جهانگستر و صاحب قدرت.