شمارهٔ ۵
بدان دو عارض چون شیر و آن دو زلف چو قیر
به ابروان چو کمان و به غمزگان چون تیر
به زیب قدی کش بنده گشت سرو سهی
به حسن رویی کش بنده گشت بدر منیر
به چشم چشمی کش سرمه بود سحر حلال
به بوی زلفی کش دانه بود مشک و عبیر
که گر تنم را زین پس کنی به مهر عذاب
وگر دلم را زین پس کنی به عشق زحیر
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بدان دو عارض چون شیر و آن دو زلف چو قیر
به ابروان چو کمان و به غمزگان چون تیر
هوش مصنوعی: آن دو گونه زیبا مانند شیر هستند و دو زلفش مانند قیر سیاه. ابروهایش مانند کمان هستند و نگاهش مانند تیر دقیق و هدفدار.
به زیب قدی کش بنده گشت سرو سهی
به حسن رویی کش بنده گشت بدر منیر
هوش مصنوعی: بندهای به خاطر قد زیبای محبوبش به درخت سرو تشبیه میشود و به خاطر چهرهی دلفریبش به ماه نورانی.
به چشم چشمی کش سرمه بود سحر حلال
به بوی زلفی کش دانه بود مشک و عبیر
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به زیبایی و جذابیت چهره معشوق اشاره کرده است. او با توصیف چشمان معشوق به عنوان ابزاری برای جلب نظر و توجه، نشان میدهد که زیبایی آن چشمان همچون سرمه، دلها را مجذوب میکند. همچنین، بوی زلف معشوق را به عطر و مشک تشبیه میکند، که نشاندهندهای از جذابیت و خوشبویی اوست و به نوعی تداعیکننده احساس عشق و شوق است.
که گر تنم را زین پس کنی به مهر عذاب
وگر دلم را زین پس کنی به عشق زحیر
هوش مصنوعی: اگر بدنم را به محبت و عذاب دچار کنی و یا دلم را به عشق و شوق پر از درد بسوزانی، من همچنان ادامه میدهم.