گنجور

شمارهٔ ۸۷ - در مدح ارسلان بن مسعود

ز شاه بینم دل های اهل حضرت شاد
هزار رحمت بر شاه و اهل حضرت باد
من این نشاط که دیدم ز خلق در غزنین
بدید خواهم تا روز چند در بغداد
سپه کشیده و آراسته به داد جهان
به دست حشمت بر کنده دیده بیداد
ابوالملوک ملک ارسلان بن مسعود
خدایگان جهاندار شاه شاه نژاد
شهی که زنده شد از دولتش هزار هنر
که در جلالت و دولت هزار سال زیاد
به کامگاری بر دیده زمانه نشست
قدم ز رتبت بر تارک سپهر نهاد
چه روز بود که در بوته سیاست او
عیار ملک بپالود خنجر پولاد
چهارشنبه روزی که از چهارم چرخ
سعود ریخت همی مهر بر تکین آباد
زمین تو گویی مرخصم ملک را بگرفت
بدان زمان که برآمد از طاغیان فریاد
گهی عزیمت کرد و گهی هزیمت شد
چنانکه باشد در پیش باز گرسنه خاد
چه منفعت ز عزیمت که آن نبود قوی
چه فایده ز هزیمت که آن نیافت نهاد
خدایگان زمانه مظفر و منصور
به زر فشاندن بر خلق دستها بگشاد
به سوی حضرت راند و نراند جز به نشاط
چنانکه زلزله در کوهسار و بحر افتاد
به رای روشن مهر و به قدر عالی چرخ
به حزم ثابت کوه و به عزم نافذ باد
بزرگ شاها در هر هنر که شاهی راست
زمانه چون تو ندید و سپهر چون تو نزاد
کدام دولت و نعمت گمان بری که فلک
به وجه هدیه و تحفه بر تو نفرستاد
به هیچ وقتی این روزگار دولت را
خدای داند گر روزگار دارد یاد
ز ظلم زادن نومید گشت مادر ظلم
در آن زمان که اقبال دولت تو بزاد
تو شاه رادی و در دهر شاهی و رادی
نه چون تو بیند شاه و نه چون تو دارد یاد
به قدر گنبد گردونی ای همایون بخت
بدان مبارک دیدار آفتاب نهاد
چو من ببینم بر تخت خسروانه تو را
به دستگاه فریدون و پایگاه قباد
جز آن نگویم شاها که رودکی گوید
خدای چشم بد از ملک تو بگرداناد
قوی دلست به عدل تو کهتر و مهتر
توانگرست ز جود تو بنده و آزاد
چو هیچ بنده به نزدیک تو فرامش نیست
حدیث خود به تقاضا نکرد خواهم یاد
به حرص گرم شکم نیستم که کرد مرا
ثبات و صبر قناعت زمانه سخت استاد
خدایگانا نوشادیست دولت را
بخواه مایه شادی از آن بت نوشاد
همیشه تا بپرستند مایه کشمیر
همیشه تا بفروزند مایه خرداد
تو شاد باشی و خرم ز عمر و ملک که هست
زمین ز ملک تو خرم زمان به عدل تو شاد

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ز شاه بینم دل های اهل حضرت شاد
هزار رحمت بر شاه و اهل حضرت باد
هوش مصنوعی: از شاه می‌بینم که دل‌های مردم در حضور او شاد است. هزاران رحمت بر شاه و اهل او نازل باد.
من این نشاط که دیدم ز خلق در غزنین
بدید خواهم تا روز چند در بغداد
هوش مصنوعی: من این شادی و سرور را که از مردم غزنین دیدم، می‌خواهم تا چند روزی در بغداد تجربه کنم.
سپه کشیده و آراسته به داد جهان
به دست حشمت بر کنده دیده بیداد
هوش مصنوعی: سپاه آماده و منظم شده است تا با قدرت و اعتبار خود، به نظم و عدالت در جهان کمک کند و ظلم و بیداد را از میان بردارد.
ابوالملوک ملک ارسلان بن مسعود
خدایگان جهاندار شاه شاه نژاد
هوش مصنوعی: ابوالملوک، پادشاه ارسلان بن مسعود، فرمانروای بزرگ و الهی است که از نسل پادشاهان می‌باشد.
شهی که زنده شد از دولتش هزار هنر
که در جلالت و دولت هزار سال زیاد
هوش مصنوعی: پادشاهی که با قدرت و ثروت خود زنده شده است، دارای هزار هنری است که در عظمت و قدرتش به مدت هزار سال ادامه دارد.
به کامگاری بر دیده زمانه نشست
قدم ز رتبت بر تارک سپهر نهاد
هوش مصنوعی: در اینجا به توفیق و موفقیت برای زمان حاکم اشاره شده است. همچنین نشان می‌دهد که فردی با مقام و عظمت، جایگاهی بلند در آسمان‌ها دارد و بر قله‌های بالا قرار گرفته است.
چه روز بود که در بوته سیاست او
عیار ملک بپالود خنجر پولاد
هوش مصنوعی: چه روزی بود که در دنیای سیاست، او مانند یک جنگجو با خنجر سخت و تیز، کشور را با قدرت و مهارت اداره می‌کرد.
چهارشنبه روزی که از چهارم چرخ
سعود ریخت همی مهر بر تکین آباد
هوش مصنوعی: چهارشنبه روزی است که از چهارمین گردش آسمان، نور و محبت بر سرزمین با شکوهی نازل می‌شود.
زمین تو گویی مرخصم ملک را بگرفت
بدان زمان که برآمد از طاغیان فریاد
هوش مصنوعی: به نظر می‌رسد که زمین از من رخت بربسته و این زمان به من اجازه خروج می‌دهد، به خاطر اینکه زمانی که صدای طاغیان بلند شد، ملک (حاکمیت) را از من گرفتند.
گهی عزیمت کرد و گهی هزیمت شد
چنانکه باشد در پیش باز گرسنه خاد
هوش مصنوعی: گاهی پیش می‌رود و گاهی عقب‌نشینی می‌کند، مانند موجودی که در برابر گرسنه‌ای در انتظار است.
چه منفعت ز عزیمت که آن نبود قوی
چه فایده ز هزیمت که آن نیافت نهاد
هوش مصنوعی: اگر سفر و راهی نباشد که قوی و مؤثر باشد، رفتن به آن سفر سودی ندارد. و اگر شکست و ناکامی هم نباشد که بر پایه‌ای محکم بنا شود، نتیجه‌ای از آن شکست نخواهد بود.
خدایگان زمانه مظفر و منصور
به زر فشاندن بر خلق دستها بگشاد
هوش مصنوعی: خداوندان زمانه، مظفر و منصور، با بخشش طلا به مردم، دست generosity و سخاوت خود را گشودند.
به سوی حضرت راند و نراند جز به نشاط
چنانکه زلزله در کوهسار و بحر افتاد
هوش مصنوعی: به سمت حضرت چلنج و وادار نکرد، جز با شوق و ذوق، مانند زلزله‌ای که در کوهستان یا دریا به وقوع می‌پیوندد.
به رای روشن مهر و به قدر عالی چرخ
به حزم ثابت کوه و به عزم نافذ باد
هوش مصنوعی: با توجه به درخشش آفتاب و به اندازه‌ی بلندی آسمان، با ثباتی مانند کوه و اراده‌ای قوی همانند باد، باید با احتیاط و دقت عمل کرد.
بزرگ شاها در هر هنر که شاهی راست
زمانه چون تو ندید و سپهر چون تو نزاد
هوش مصنوعی: در هر هنری که تو درخشش داری، هیچ‌کس دیگری در زمانه‌ی خود شبیه تو را ندیده و آسمان هم کسی مانند تو را به دنیا نیاورده است.
کدام دولت و نعمت گمان بری که فلک
به وجه هدیه و تحفه بر تو نفرستاد
هوش مصنوعی: کدام خوشبختی و نعمتی را می‌توانی تصور کنی که به صورت هدیه و بخشش از آسمان برایت آمده باشد؟
به هیچ وقتی این روزگار دولت را
خدای داند گر روزگار دارد یاد
هوش مصنوعی: در هر زمانی، تنها خداوند است که دولت و حکومت را می‌داند، اگر روزگار بخواهد به آن اشاره کند.
ز ظلم زادن نومید گشت مادر ظلم
در آن زمان که اقبال دولت تو بزاد
هوش مصنوعی: مادر ظلم از زاییدن مایوس شد زمانی که خوشبختی و شانس تو متولد شد.
تو شاه رادی و در دهر شاهی و رادی
نه چون تو بیند شاه و نه چون تو دارد یاد
هوش مصنوعی: تو در این زمان بزرگ‌ترین و بهترین هستی و کسی مانند تو وجود ندارد که او را به یاد داشته باشند.
به قدر گنبد گردونی ای همایون بخت
بدان مبارک دیدار آفتاب نهاد
هوش مصنوعی: به اندازه‌ی عظمت و بزرگی آسمان، ای خوشبخت، برکت و خوش‌شانسی تو به خاطر دیدار با تابش آفتاب است.
چو من ببینم بر تخت خسروانه تو را
به دستگاه فریدون و پایگاه قباد
هوش مصنوعی: وقتی که من تو را بر تخت شاهانه خسرو می‌بینم، در جایگاه فریدون و مقام قباد، مانند یک فرمانروا و بزرگوار.
جز آن نگویم شاها که رودکی گوید
خدای چشم بد از ملک تو بگرداناد
هوش مصنوعی: جز این چیزی نمی‌گویم ای شاه، که رودکی می‌گوید: خداوند، چشم بد را از سرزمین تو دور کند.
قوی دلست به عدل تو کهتر و مهتر
توانگرست ز جود تو بنده و آزاد
هوش مصنوعی: کسی که دلش قوی است، به عدالت تو اعتماد دارد. چه کسی بزرگ و چه کسی کوچک، هر دو به لطف و بخشش تو وابسته‌اند؛ بنده و آزاد همگی از فراوانی کرم تو بهره‌مندند.
چو هیچ بنده به نزدیک تو فرامش نیست
حدیث خود به تقاضا نکرد خواهم یاد
هوش مصنوعی: هیچ بنده‌ای از تو فراموش‌شده نیست، اما من دربارهٔ خودم چیزی نمی‌خواهم و تنها قصد دارم یاد تو را زنده کنم.
به حرص گرم شکم نیستم که کرد مرا
ثبات و صبر قناعت زمانه سخت استاد
هوش مصنوعی: من تحت تأثیر ولع و طمع خود برای پر کردن شکم نیستم؛ بلکه در واقع، صبر و استقامت من در برابر مشکلات زمانه از قناعت نشأت می‌گیرد.
خدایگانا نوشادیست دولت را
بخواه مایه شادی از آن بت نوشاد
هوش مصنوعی: خداوند شادی و خوشبختی را به دولت عطا کرده است؛ بنابراین از آن بت زیبای خوشبختی بخواه که مایه شادی و خوشحالی تو باشد.
همیشه تا بپرستند مایه کشمیر
همیشه تا بفروزند مایه خرداد
هوش مصنوعی: همواره تا زمانی که مردم سرود کشمیر را می‌سرایند و جشن خرداد را برپا می‌کنند، زندگی و نشاط برقرار است.
تو شاد باشی و خرم ز عمر و ملک که هست
زمین ز ملک تو خرم زمان به عدل تو شاد
هوش مصنوعی: زندگی تو پر از شادی و نشاط باشد، زیرا سرزمین به برکت تو و با عدالت تو در خوشی و آرامش به سر می‌برد.