شمارهٔ ۷ - وصف بهار و مدح سلطان محمود
به نو بهاران غواص گشت ابر هوا
که می برآرد ناسفته لؤلؤ از دریا
به لؤلؤ ابر بیاراست روی صحرا را
مگر نشاط کند شهریار زی صحرا
مگر که راغ سپهر است و نرگسان انجم
مگر که باغ بهشت است و گلبنان حورا
زمین به خوبی چون روی دلبر گلرخ
هوا به خوشی چون طبع مردم دانا
ز سبزه گویی دریای سبز گشت زمین
درو پدید شده شگل گنبد خضرا
شکوفه ها همه انوار باغ گردونست
که چون پدید شدند افتتاح کرد سما
زمین ز گریه ابر است چون بهشت برین
هوا ز خنده برق است چون کُهِ سینا
یکی بگرید بر بیهده چو مردم مست
یکی بخندد خیره چو مردم شیدا
کنار جوی پر از جام های یاقوت است
که شد به جوی درون رنگ آب چون صهبا
ز بس که خورد از آن آب همچو صهبا باغ
شده است راز دل باغ سر به سر پیدا
ز بس که دیبه و خز داد شاه شرق همی
هوا شده همه خز و زمین شده دیبا
ز بهر چیست که دیبا و خز همی پوشند
کنون که آمد گرما فراز و شد سرما
جهان برنا گر پیر شد نبود عجب
عجب تر آن که کنون پیر بوده شد برنا
شده چو مجلس سیفی ز خرمی بستان
غزل سرایان بر شاخ گل هزار آوا
مگر که شعر سراید همی به مجلس شاه
امیر غازی محمود خسرو دنیا
خدایگانی شاهی مظفری ملکی
که ابر روز نوال و شیر روز وغا
نه حکم او به تهور نه عدل او به نفاق
نه حلم او به تکلف نه جود او به ریا
به هر دیار که بگذشت مرکب میمونش
در آن دیار جز انبا نیاید از ابنا
به هر دیار که آثار جود او برسید
گذر نیارد کردن در آن دیار وبا
تو آفتابی شاها جهان شاهی را
سپهر دولت و دین از تو یافت نور و ضیا
تو کوه حلمی چون بر تو مدح خوانم من
به گوشم از تو بشارت رسید به جای صدا
بدانچه حکم تو باشد سپهر گشته مطیع
بدانچه رأی تو بیند داده رضا
یقین بدان که اگر بحر چون دلت بودی
نخاستیش همیشه بخار جز که سخا
وگر به همت و قدرت بدی سپهر بلند
ازو نمودی همواره آفتاب سها
همیشه جوزا در آسمان کمر بسته است
از آنکه خدمت تو رای می کند جوزا
مگر که پروین بر آسمان سپاه تو شد
که هیچ حادثه آن را ز هم نکرد جدا
سنان توست قدر گر مجسم است قدر
حسام توست قضا گر مصور است قضا
اگر قدر نشد این چون نترسد از فتنه
وگر قضا نشد آن چون رسد به هر مأوا
خدایگانا فرخنده نوبهار آمد
وز آمدنش جهان را فزود فر و بها
ز شادمانی هر ساعتی کنون بزند
هزاردستان بر هر گلی هزار نوا
ز لاله راغ همه پر ز زرمه حله
ز سبزه باغ همه پر ز توده مینا
خجسته بادت نوروز و نوبهار گزین
هزار سالت بادا به عز و ناز بقا
جهان به پیش مراد تو دست کرده به کش
فلک به پیش رضای تو پشت کرده دوتا
شمارهٔ ۶ - مدح سیف الدوله محمود بن ابراهیم: زهی موفق و منصور شاه بی همتاشمارهٔ ۸ - مدح سلطان مسعود بن ابراهیم: زلفین سیاه آن بت زیبا
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
به نو بهاران غواص گشت ابر هوا
که می برآرد ناسفته لؤلؤ از دریا
هوش مصنوعی: در بهار نو، ابرها مانند غواصی در آسمان حرکت میکنند و از دل دریا، گوهرهای نهفته را بیرون میآورند.
به لؤلؤ ابر بیاراست روی صحرا را
مگر نشاط کند شهریار زی صحرا
هوش مصنوعی: ابر همچون مروارید، دشت را زینت بخشیده است تا شاید شهرنشینان را از زیباییهای طبیعت شاد کند.
مگر که راغ سپهر است و نرگسان انجم
مگر که باغ بهشت است و گلبنان حورا
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که منظرهای زیبا و دلانگیز توصیف شده است، جایی که آسمان به رنگ خاصی است و گلهای خاصی در آن میرویند. این تصویر به قدری دلنشین و شگفتانگیز است که انگار بهشت را تداعی میکند و گلهای خوشبو و زیبا در آن به چشم میخورند.
زمین به خوبی چون روی دلبر گلرخ
هوا به خوشی چون طبع مردم دانا
هوش مصنوعی: زمین به زیبایی چهره دلبر است و آسمان به خوشی حالتی شبیه به طبع افراد دانا دارد.
ز سبزه گویی دریای سبز گشت زمین
درو پدید شده شگل گنبد خضرا
هوش مصنوعی: از گیاهان میگوید که زمین به رنگ سبز درآمده و در این سرزمین شکل گنبدی سبز رنگ نمایان شده است.
شکوفه ها همه انوار باغ گردونست
که چون پدید شدند افتتاح کرد سما
هوش مصنوعی: شکوفهها نماد زیبایی و نورانی باغ آسمانی هستند که با به وجود آمدنشان، آغاز و شروعی تازه را به نمایش میگذارند.
زمین ز گریه ابر است چون بهشت برین
هوا ز خنده برق است چون کُهِ سینا
هوش مصنوعی: زمین در اثر بارش باران به رنگ بهشت درآمده و آسمان از روشنایی رعد و برق به شادابی کوه سینا میماند.
یکی بگرید بر بیهده چو مردم مست
یکی بخندد خیره چو مردم شیدا
هوش مصنوعی: یکی بر بیهودههای زندگی، مانند فردی که مست است، میگرید و ناراحت میشود. در حالی که دیگری، مانند کسی که عاشق شده و در عالم خوشی به سر میبرد، بیدلیل میخندد و شاد است.
کنار جوی پر از جام های یاقوت است
که شد به جوی درون رنگ آب چون صهبا
هوش مصنوعی: در کنار جوی، پر از جامهای زیبای یاقوت است و رنگ آب درون جوی به مانند رنگ شراب صهبای خوشرنگ شده است.
ز بس که خورد از آن آب همچو صهبا باغ
شده است راز دل باغ سر به سر پیدا
هوش مصنوعی: چون آنقدر از آن آب نوشید، مانند عسل، باغ پر از راز و دلی شده که تمامی آن آشکار و واضح است.
ز بس که دیبه و خز داد شاه شرق همی
هوا شده همه خز و زمین شده دیبا
هوش مصنوعی: به دلیل ثروت و زیباییهای منسوجاتی که شاه شرق در اختیار دارد، حالا همهجا همچون خز و زمین همچون دیبا زیبا و دلانگیز شدهاند.
ز بهر چیست که دیبا و خز همی پوشند
کنون که آمد گرما فراز و شد سرما
هوش مصنوعی: این بیت به این موضوع اشاره دارد که چرا مردم هنوز لباسهای گرانقیمت و گرم مانند دیبا و خز میپوشند در حالی که فصل گرما فرا رسیده و سرما از بین رفته است. این نشاندهندهی تعجب از ادامهی استفاده از لباسهای سنگین در زمانی است که بهار و تابستان در حال نزدیک شدن هستند.
جهان برنا گر پیر شد نبود عجب
عجب تر آن که کنون پیر بوده شد برنا
هوش مصنوعی: در صورتی که دنیا جوان شود، جای تعجبی نیست. اما جای شگفتی این است که اکنون که به نظر میرسد پیر شده، در واقع جوان شده است.
شده چو مجلس سیفی ز خرمی بستان
غزل سرایان بر شاخ گل هزار آوا
هوش مصنوعی: در باغی پر از شادی و سرسبزی، جمعی از شعرای خوشقریحه بر روی شاخههای گل، شعرهای زیبا و دلنواز خود را زمزمه میکنند.
مگر که شعر سراید همی به مجلس شاه
امیر غازی محمود خسرو دنیا
هوش مصنوعی: جز این نیست که شعر فقط در محفل شاه قهرمان، محمود غزنوی، خوانده میشود.
خدایگانی شاهی مظفری ملکی
که ابر روز نوال و شیر روز وغا
هوش مصنوعی: به فرمانروایی خداوندی که دارای شکوه و بزرگی است و در زمان خود، سرزمینش همانند ابر درخشان و همچون شیر پر قدرت است.
نه حکم او به تهور نه عدل او به نفاق
نه حلم او به تکلف نه جود او به ریا
هوش مصنوعی: حکم او از سر شجاعت و جسارت نیست، عدل او بر پایه فریب و نیرنگ بنا نشده، خویشتنداری او به خاطر ساختگی بودن نیست و بخشش او به خاطر نمایش و ریا نیست.
به هر دیار که بگذشت مرکب میمونش
در آن دیار جز انبا نیاید از ابنا
هوش مصنوعی: هر جایی که اسب شاداب او بگذرد، در آنجا فقط خوشی و شادی از مردم میبارد و دیگری چیزی جز خوشی نمیآورد.
به هر دیار که آثار جود او برسید
گذر نیارد کردن در آن دیار وبا
هوش مصنوعی: هر جا که نشانههای سخاوت و generosity او دیده شود، آنجا آفت و مصیبت نمیتواند به آن دیار نزدیک شود.
تو آفتابی شاها جهان شاهی را
سپهر دولت و دین از تو یافت نور و ضیا
هوش مصنوعی: تو مانند آفتابی، که جهان را روشن میکند و شاهی به شمار میروی. آسمان حکومت و دین، نور و روشنی خود را از تو گرفته است.
تو کوه حلمی چون بر تو مدح خوانم من
به گوشم از تو بشارت رسید به جای صدا
هوش مصنوعی: تو مانند کوه صبر و بردباری هستی، زمانی که برایت تعریف و ستایش کنم، به جای صدای تو، بشارت و خبر خوشی به گوشم میرسد.
بدانچه حکم تو باشد سپهر گشته مطیع
بدانچه رأی تو بیند داده رضا
هوش مصنوعی: هر آنچه که تو بخواهی، آسمان و جهان به آن گردن نهاده و راضی است.
یقین بدان که اگر بحر چون دلت بودی
نخاستیش همیشه بخار جز که سخا
هوش مصنوعی: بدان که اگر دریایی به وسعت دل تو وجود داشت، همیشه به جوش نمیآمد، مگر برای بخشش و generosity.
وگر به همت و قدرت بدی سپهر بلند
ازو نمودی همواره آفتاب سها
هوش مصنوعی: اگر با اراده و توانایی خود، به کمال و بلندی دست یابی، همیشه مانند خورشید درخشان خواهی بود.
همیشه جوزا در آسمان کمر بسته است
از آنکه خدمت تو رای می کند جوزا
هوش مصنوعی: در آسمان همیشه، نشانه جوزا آماده و مطمئن است، زیرا به خاطر خدمت به تو در تلاش است.
مگر که پروین بر آسمان سپاه تو شد
که هیچ حادثه آن را ز هم نکرد جدا
هوش مصنوعی: جز در صورتی که ستاره پروین به عنوان یار و سپاهی در آسمان تو قرار گیرد، هیچ حادثهای نمیتواند آن را از یکدیگر جدا کند.
سنان توست قدر گر مجسم است قدر
حسام توست قضا گر مصور است قضا
هوش مصنوعی: چاقوی تو اگرچه به صورت مشخص است، اما قدرت آن به اندازهی قدرت شمشیر توست. همچنین اگر سرنوشت به تصویر کشیده شده باشد، باز هم قدرت آن به اندازهی سرنوشت توست.
اگر قدر نشد این چون نترسد از فتنه
وگر قضا نشد آن چون رسد به هر مأوا
هوش مصنوعی: اگر ارزش این چیز شناخته نشود، نباید از مشکلات بترسد؛ و اگر مقدر نشد آن چیزی که خواستهای، بدان که به هر مکانی که برسی، در آن قرار میگیری.
خدایگانا فرخنده نوبهار آمد
وز آمدنش جهان را فزود فر و بها
هوش مصنوعی: خدای بزرگ بهاری خوش و خوشیمن به ما هدیه کرده است و با آمدن او، دنیا از نظر شکوه و ارزش، بیشتر و پربارتر شده است.
ز شادمانی هر ساعتی کنون بزند
هزاردستان بر هر گلی هزار نوا
هوش مصنوعی: از شادمانی، هر لحظه در حال ضربه زدن به هزاران گل است و بر هر گل، هزار آهنگ و نوا ایجاد میشود.
ز لاله راغ همه پر ز زرمه حله
ز سبزه باغ همه پر ز توده مینا
هوش مصنوعی: در گلزار، لالهها همچون زیورهای زرین درخشاناند و باغ با سبزهاش پر از تکههایی از میناست که زیبایی خاصی به آن میبخشد.
خجسته بادت نوروز و نوبهار گزین
هزار سالت بادا به عز و ناز بقا
هوش مصنوعی: سال نو و بهار نو مبارک باشد، امیدوارم که زندگیات پر از عزت و زیبایی و دوام باشد.
جهان به پیش مراد تو دست کرده به کش
فلک به پیش رضای تو پشت کرده دوتا
هوش مصنوعی: جهان به خواستههای تو توجه دارد و آسمان نیز در راستای راضی کردن تو به خود پشت کرده است.