گنجور

شمارهٔ ۶ - مدح سیف الدوله محمود بن ابراهیم

زهی موفق و منصور شاه بی همتا
زهی مظفر و مشهور خسرو والا
زهی جهان سعادت به تو فزوده خطر
زهی سپهر جلالت به تو گرفته ضیا
زهی به عالی امرت اسیر کشته قدر
زهی به نافذ حکمت مطیع گشته قضا
زهی سپهر به اقبال تو فکنده امید
زهی زمانه به فرمان تو بداده رضا
زهی سخای مصور به روز بزم و نشاط
زهی قضای مجسم به روز رزم و وغا
تو سیف دولتی و دولت از تو یافته فر
تو عز ملتی و ملت از تو برده بها
تو آن امیری کز روزگار آدم باز
همی بخواست زمانه تو را به جهد دعا
ز بس دعا که زمانه بکرد کرد آخر
خدای عزوجل حاجت زمانه روا
خدایگانی چون تو بیافرید که چرخ
تو را به شاهی ناورد و ناورد همتا
هزار شیری بر باره روز جنگ و نبرد
هزار بحری بر تخت روز جود و سخا
زمین نماید با قدر و رای تو گردون
شمر نماید با طبع و دست تو دریا
برفت کین تو بر آب ازو بخاست غبار
گذشت مهر تو بر نار ازو برست گیا
اگر رسولان آیند ز پی تو از ملکان
و گرچه نامه نویسند سوی تو امرا
تو را رسولان باشند تیرهای خدنگ
جواب نامه بود تیغ های روهینا
کجا گریزد دشمن اگر چه مرغ شود
عقاب هیبت تو چون گرفت روی هوا
اگر مواجهه آید عدوت نشناسی
که هیچ وقت ندیدی ازو مگر که قفا
خدایگانا هر روز بر فزون گشته است
بقا و ملک تو افزونت باد ملک و بقا
ابوالمظفر شاه زمانه ابراهیم
که پادشاه زمین است و خسرو دنیا
به تازگیت فرستاد خلعتی عالی
که عاجز است ازو وهم و فکرت شعرا
قبای خاصه و پشتی خود نسیج به زر
یکی مکلل کرده کمر به گوهرها
ستام زر و مرصع به گوهر الوان
که چرخ پیر نداند همیش کرد بها
ز بس بدایع چون بوستان پر از انوار
ز بس جواهر چون آسمان پر از انوا
ز پشت مرکب تازی همی بتافت چنانک
ستاره نیم شب از روی گنبد خضرا
بسان باد صبا مرکبی که اندر تک
ازو بماند حیران و خیره باد صبا
برو سرینش در زیر آن ستام چنان
ز در و گوهر مانند نقطه جوزا
بسی سلاح و بسی خود و جوشن و خفتان
که در خزینه اش بود از خزاین خلفا
پیام داد که ای چشم ما به تو روشن
به مهر دل ز همه بر گزیده ایم تو را
به هند رفتی و رسم غزا بجا آورد
کشید نفس عزیز تو شدت گرما
سپه کشیدی هر سوی و دشمنان کشتی
به هند کردی آثار خنجرت پیدا
جهان بگشتی و چندان نگشت اسکندر
فتوح کردی و چندان نکرده بد دارا
خبر رسید که نفس عزیز تو شاها
همی بنالید اکنون ز رنج یافت شفا
خدای داند کز بهر تو همی ناسود
نه نفس ما ز غمان و نه چشم ما ز بکا
چو صحت تو مبشر بگفت ما کردیم
دهان او همه پر در و لؤلؤ لالا
تو نور مجلس انسی به روز مجلس انس
به روز جستن پیکار پشت بازوی ما
بداده ایم امارت تو را و در خور توست
سپرده ایم به تو هند و مر توراست سزا
بگیر قبضه شمشیر عدل و جنبش کن
بگرد گرد همه هند پادشاه آسا
کسی که اشهد ان لااله الاالله
نگوید از تن او کن تو سر به تیغ جدا
از آنچنان پدر آری چنین پسر زاید
از آفتاب نتیجه شگفت نیست ضیا
خدایگانا شاها مظفرا ملکا
تو را که داند گفتن به حق مدیح و ثنا
خجسته بادت فرخنده و مبارک باد
نواز و خلعت و تشریف شاه کام روا
بقات بادا چندان که کام و نهمت توست
مباد هرگز ملک تو را زوال و فنا
مساعد تو به هر جایگاه بخت جوان
منابع تو به هر شغل دولت برنا

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

زهی موفق و منصور شاه بی همتا
زهی مظفر و مشهور خسرو والا
هوش مصنوعی: چه خوشبخت و پیروز است شاه بی‌نظیر! چه پر افتخار و معروف است این پادشاه بزرگ!
زهی جهان سعادت به تو فزوده خطر
زهی سپهر جلالت به تو گرفته ضیا
هوش مصنوعی: به چقدر خوشبختی و سعادت که به تو افزوده شده است! به چه اندازه شکوه و عظمت که به تو نور و روشنی داده است!
زهی به عالی امرت اسیر کشته قدر
زهی به نافذ حکمت مطیع گشته قضا
هوش مصنوعی: آه، چقدر عرایض بلندمرتبه‌ات ارزشمند است که دل‌ها را می‌ربود و به تسخیر درآورده، و چقدر حکمتت نافذ و کارساز است که تقدیر را به اطاعت واداشته است.
زهی سپهر به اقبال تو فکنده امید
زهی زمانه به فرمان تو بداده رضا
هوش مصنوعی: ای آسمان، چقدر به خوش شانسی تو امید بسته‌ام! ای روزگار، چقدر با میل و خواسته‌ات رضا و خشنودی به من داده‌ای!
زهی سخای مصور به روز بزم و نشاط
زهی قضای مجسم به روز رزم و وغا
هوش مصنوعی: در روزهای شگفت‌انگیز و خوشی، سخاوت و بخشش نمایان است و در روزهای نبرد و جنگ، سرنوشت به وضوح قابل مشاهده است.
تو سیف دولتی و دولت از تو یافته فر
تو عز ملتی و ملت از تو برده بها
هوش مصنوعی: تو قدرت و اقتدار هستی و این قدرت را ملت از تو دریافت کرده است؛ تو شکوه و عظمت ملت هستی و ملت به واسطه تو ارزش پیدا کرده است.
تو آن امیری کز روزگار آدم باز
همی بخواست زمانه تو را به جهد دعا
هوش مصنوعی: تو بزرگ و محترمی هستی که از زمان آدم تا به حال، همواره زمانه به خاطر تو دعا می‌کند و به تو نیاز دارد.
ز بس دعا که زمانه بکرد کرد آخر
خدای عزوجل حاجت زمانه روا
هوش مصنوعی: به خاطر دعای بسیار، سرانجام خداوند بزرگ خواسته‌های زمانه را برآورده کرد.
خدایگانی چون تو بیافرید که چرخ
تو را به شاهی ناورد و ناورد همتا
هوش مصنوعی: خدایانی چون تو خلق شده‌اند که دور تو را به مقام سلطنت نرسانند و هیچ‌کس همتای تو نخواهد بود.
هزار شیری بر باره روز جنگ و نبرد
هزار بحری بر تخت روز جود و سخا
هوش مصنوعی: در روز نبرد و جنگ، هزاران دلیر وجود دارند و در روز generosity و بخشش، هزاران دریادار به عظمت و بزرگی بر تخت نشسته‌اند.
زمین نماید با قدر و رای تو گردون
شمر نماید با طبع و دست تو دریا
هوش مصنوعی: زمین به خاطر فکر و تدبیر تو به ارزش و عظمت می‌رسد، در حالی که دریا به خاطر خلاقیت و کاردستی تو به زیبایی تبدیل می‌شود.
برفت کین تو بر آب ازو بخاست غبار
گذشت مهر تو بر نار ازو برست گیا
هوش مصنوعی: این بیت به تصویر کشیدن تأثیر محبت و دوست داشتن است. می‌گوید که عشق و محبت مانند گرد و غبار بر روی آب می‌ماند و همیشه در یاد و دل باقی می‌ماند. همچنین، وقتی که روز به سر می‌رسد، یاد تو مانند گیاهی از دل آتش سر بر می‌آورد و زنده می‌شود. در واقع، این بیت نشان‌دهنده‌ی ماندگاری عشق و یاد شخصی در دل انسان است.
اگر رسولان آیند ز پی تو از ملکان
و گرچه نامه نویسند سوی تو امرا
هوش مصنوعی: اگر فرستاده‌هایی از فرشتگان برای تو بیایند و حتی اگر نامه‌هایی از بزرگان بفرستند، باز هم …
تو را رسولان باشند تیرهای خدنگ
جواب نامه بود تیغ های روهینا
هوش مصنوعی: پیام‌هایی که فرستاده می‌شوند، مانند تیرهایی هستند که از سوی رسولان الهی پرتاب می‌شوند، و پاسخ‌های آنها، مانند تیغ‌های تیز و برنده، اثرگذار و نافذ هستند.
کجا گریزد دشمن اگر چه مرغ شود
عقاب هیبت تو چون گرفت روی هوا
هوش مصنوعی: دشمن کجا می‌تواند فرار کند، حتی اگر به پرنده‌ای بزرگ تبدیل شود؟ وقتی شجاعت و قدرت تو در آسمان نمایان می‌شود، هیچ‌کسی نمی‌تواند از تو بگریزد.
اگر مواجهه آید عدوت نشناسی
که هیچ وقت ندیدی ازو مگر که قفا
هوش مصنوعی: اگر با دشمنت روبرو شوی، آن‌قدر او را ندیده‌ای که نتوانی او را بشناسی، جز این‌که از پشت سرش او را شناخته باشی.
خدایگانا هر روز بر فزون گشته است
بقا و ملک تو افزونت باد ملک و بقا
هوش مصنوعی: خداوند هر روز بر قدرت و جاودانگی‌ات می‌افزاید. امیدوارم ملک و پادشاهی‌ات همیشه بیشتر شود و بقا یابد.
ابوالمظفر شاه زمانه ابراهیم
که پادشاه زمین است و خسرو دنیا
هوش مصنوعی: ابوالمظفر شاه زمانه ابراهیم، پادشاهی است که بر زمین حاکم است و به عنوان خسرو و بزرگ‌ترین فرمانروا در دنیا شناخته می‌شود.
به تازگیت فرستاد خلعتی عالی
که عاجز است ازو وهم و فکرت شعرا
هوش مصنوعی: به تازگی یک لباس زیبا و بی‌نظیر برای تو فرستاده‌اند که حتی ذهن و خیال شعرای بزرگ هم قادر به درک زیبایی آن نیست.
قبای خاصه و پشتی خود نسیج به زر
یکی مکلل کرده کمر به گوهرها
هوش مصنوعی: لباسی خاص و زیبا به همراه پشتی از طلا که کمری زینت شده با جواهرات دارد.
ستام زر و مرصع به گوهر الوان
که چرخ پیر نداند همیش کرد بها
هوش مصنوعی: ستام زر و با جواهرات رنگی آراسته شده است؛ زیرا زمان پیر هیچ‌گاه ارزش آن را نمی‌فهمد و دائما تغییر می‌کند.
ز بس بدایع چون بوستان پر از انوار
ز بس جواهر چون آسمان پر از انوا
هوش مصنوعی: به دلیل زیبایی‌ها و جلوه‌های فوق‌العاده، همانند یک باغی پر از نور و درخشش، و همچنین به خاطر وجود جواهراتی فراوان، مانند آسمانی که پر از رنگ‌های مختلف است.
ز پشت مرکب تازی همی بتافت چنانک
ستاره نیم شب از روی گنبد خضرا
هوش مصنوعی: از پشت اسب تازی، همچون ستاره‌ای در نیمه شب، نورافشانی می‌کرد و جلوه‌ای درخشان داشت.
بسان باد صبا مرکبی که اندر تک
ازو بماند حیران و خیره باد صبا
هوش مصنوعی: مانند بادی نرم و ملایم، اسبی که به خاطر سرعت و شتابش، از آن حیران و شگفت‌زده باقی می‌ماند.
برو سرینش در زیر آن ستام چنان
ز در و گوهر مانند نقطه جوزا
هوش مصنوعی: برو به سمت او که در زیر آن قامت زیبا، مانند نقطه‌ای در جواهر می‌درخشد.
بسی سلاح و بسی خود و جوشن و خفتان
که در خزینه اش بود از خزاین خلفا
هوش مصنوعی: او دارای اسلحه‌های بسیار و زره‌ها و لباس‌های جنگی گوناگون بود که در گنجینه‌اش به اندازه خزانه‌های خلفا موجود بود.
پیام داد که ای چشم ما به تو روشن
به مهر دل ز همه بر گزیده ایم تو را
هوش مصنوعی: پیام داد که ای چشم ما، تو برای ما روشنی‌بخش هستی و از تمام مهرها، دل را به تو انتخاب کرده‌ایم.
به هند رفتی و رسم غزا بجا آورد
کشید نفس عزیز تو شدت گرما
هوش مصنوعی: تو به هند سفر کردی و در آنجا به انجام جهاد و جنگ پرداخته‌ای، ولی در گرمای شدید آنجا، نفس عزیزت به زحمت افتاده است.
سپه کشیدی هر سوی و دشمنان کشتی
به هند کردی آثار خنجرت پیدا
هوش مصنوعی: تو در هر سو لشگر کشیدی و دشمنان را در نبرد شکست دادی، به گونه‌ای که آثار ضربه‌های شمشت در سرزمین هند نمایان شده است.
جهان بگشتی و چندان نگشت اسکندر
فتوح کردی و چندان نکرده بد دارا
هوش مصنوعی: جهان را خوب گشته‌ای و سیر کرده‌ای، اما اسکندر فتح‌های زیادی انجام داد و دارا به اندازه کافی نتوانسته است کارهایی را انجام دهد.
خبر رسید که نفس عزیز تو شاها
همی بنالید اکنون ز رنج یافت شفا
هوش مصنوعی: خبر آمد که نفس گرانبهای تو ای شاه، اکنون به خاطر رنج‌هایی که کشیده بود، بهبودیافته و دیگر ناله نمی‌کند.
خدای داند کز بهر تو همی ناسود
نه نفس ما ز غمان و نه چشم ما ز بکا
هوش مصنوعی: خدا می‌داند که به خاطر تو هیچ‌کدام از ما نه از غم آرامش داریم و نه چشمان‌مان از گریه راحت هستند.
چو صحت تو مبشر بگفت ما کردیم
دهان او همه پر در و لؤلؤ لالا
هوش مصنوعی: وقتی خبر سلامتی‌ات به گوشمان رسید، دهانش را پر از در و مروارید کردیم.
تو نور مجلس انسی به روز مجلس انس
به روز جستن پیکار پشت بازوی ما
هوش مصنوعی: تو روشنی‌بخش مجالس انس هستی، در روزی که مردم گرد هم می‌آیند و به دنبال نبرد برمی‌آیند، تو نیز پشت‌گرمی ما هستی.
بداده ایم امارت تو را و در خور توست
سپرده ایم به تو هند و مر توراست سزا
هوش مصنوعی: ما مقام و امارت تو را به تو واگذار کرده‌ایم و این جایگاه برای تو شایسته است، همچنین هند و مرزهای تو را به تو سپرده‌ایم، زیرا سزاوار آنی.
بگیر قبضه شمشیر عدل و جنبش کن
بگرد گرد همه هند پادشاه آسا
هوش مصنوعی: به دست بگیر شمشیر انصاف را و حرکت کن، دور دنیا بگرد مثل یک پادشاه.
کسی که اشهد ان لااله الاالله
نگوید از تن او کن تو سر به تیغ جدا
هوش مصنوعی: اگر کسی «اشهد أن لا اله الا الله» نگوید، تو باید سر او را از بدنش جدا کنی.
از آنچنان پدر آری چنین پسر زاید
از آفتاب نتیجه شگفت نیست ضیا
هوش مصنوعی: این جمله می‌گوید که اگر فردی از یک پدر بزرگ و با فضیلت به دنیا بیاید، داشتن فرزندی با ویژگی‌های ممتاز و قابل توجه چندان عجیب و غریب نیست. مثل این است که از نور خورشید، روشنایی و درخشش به وجود بیاید.
خدایگانا شاها مظفرا ملکا
تو را که داند گفتن به حق مدیح و ثنا
هوش مصنوعی: ای پادشاه و فرمانروای بزرگ، کسی نمی‌داند چگونه می‌توان درستی و شایستگی تو را وصف کرد و ستایش نمود.
خجسته بادت فرخنده و مبارک باد
نواز و خلعت و تشریف شاه کام روا
هوش مصنوعی: براکتید فرخنده و خوش‌یمن باشد، هدایای زیبا و احترام و بزرگی شاه بر شما مبارک باشد.
بقات بادا چندان که کام و نهمت توست
مباد هرگز ملک تو را زوال و فنا
هوش مصنوعی: تا زمانی که آرزو و خواسته‌ات برآورده است، بادا، یعنی هرگز نباید سرزمین تو دچار زوال و نابودی شود.
مساعد تو به هر جایگاه بخت جوان
منابع تو به هر شغل دولت برنا
هوش مصنوعی: خیر و کمک تو در هر موقعیتی به جوانان می‌رسد و منابع تو در هر حرفه‌ای برای جوانان مفید و مؤثر است.