شمارهٔ ۶۸ - در اثبات صانع و بینش خویش
جهان را عقل راه کاروان دید
بضاعتهاش خوان استخوان دید
همه ترکیب عمرش در فنا یافت
همه بنیاد سودش بر زیان دید
خرد خیره شد آنجا کز جهالت
گروهی را ز صانع بر گمان دید
چرا شد منکر صانع نگویی
کسی کو کالبد را عقل و جان دید
چنان چون بینی اندر آئینه روی
بد و نیک جهان چشمم چنان دید
بسی چشم سرم دید آشکارا
دو چندان چشم سر اندر نهان دید
ز تاریکی و محنت آن ندیدم
که بتوانند مردان جهان دید
اگر به بینم از هر کس عجب نیست
به تاریکی فراوان به توان دید
ز سر من از آن دشمن خبر یافت
که بر رویم ز خون دل نشان دید
گل زردم به رخ بر غم از آن کاشت
که از چشمم دو جوی آب روان دید
سبک در بوته زد مسکین تنم دست
که بر گردن گنه بار گران دید
ز ناشایست کردن شرمش آمد
که بر دو کتف خود بار گران دید
فراوان بی خرد کاندر جهان او
غم و شادی ز لعل این و آن دید
خرد آن داشت کو نیک و بد خویش
ز ایزد دید نه از آسمان دید
گل بی خار اندر گلشن دهر
به چشم تیز بین کی می توان دید
شمارهٔ ۶۷ - در مدح ابوالفرج و گله از او: بوالفرج ای خواجه آزادمردشمارهٔ ۶۹ - شکایت از روزگار: روزگاریست سخت بی فریاد
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
جهان را عقل راه کاروان دید
بضاعتهاش خوان استخوان دید
هوش مصنوعی: عقل و خرد بشر به درستی مسیری را برای حرکت کاروان و پیشرفت در زندگی مشخص میکند، اما در عوض، داراییها و داشتههای او صرفاً به چیزهای بیارزش و بیاساسی مانند استخوان تبدیل میشود.
همه ترکیب عمرش در فنا یافت
همه بنیاد سودش بر زیان دید
هوش مصنوعی: تمام عمر انسان در زوال و نابودی به سر میرسد و همهی آنچه که به دست میآورد، در نهایت به زیان او تمام میشود.
خرد خیره شد آنجا کز جهالت
گروهی را ز صانع بر گمان دید
هوش مصنوعی: خرد در آنجا شگفتزده شد، جایی که به خاطر نادانی گروهی، از خالق چیزی بر اساس ظن و گمان برداشت کردند.
چرا شد منکر صانع نگویی
کسی کو کالبد را عقل و جان دید
هوش مصنوعی: چرا کسی که خالق و صانع را انکار میکند، نمیبیند که در وجود انسان، عقل و جان چگونه با هم ترکیب شدهاند؟
چنان چون بینی اندر آئینه روی
بد و نیک جهان چشمم چنان دید
هوش مصنوعی: چنان که در آینه نقش خوبی و بد دنیا را میبینی، چشم من نیز به همین شکل، هر دو جنبه را دید.
بسی چشم سرم دید آشکارا
دو چندان چشم سر اندر نهان دید
هوش مصنوعی: بسیاری از چیزها را با چشم خود به وضوح دیدم، اما چیزهایی نیز وجود دارند که به صورت پنهان و با چشم دل دیدم.
ز تاریکی و محنت آن ندیدم
که بتوانند مردان جهان دید
هوش مصنوعی: در سختیها و مشکلات، هیچگاه نتوانستم مردان واقعی را ببینم.
اگر به بینم از هر کس عجب نیست
به تاریکی فراوان به توان دید
هوش مصنوعی: اگر در تنگنای شیء یا مکان قرار بگیرم، تعجبی ندارد که بتوان در تاریکی بسیار هم چیزها را دید.
ز سر من از آن دشمن خبر یافت
که بر رویم ز خون دل نشان دید
هوش مصنوعی: دشمن از حال من باخبر شد، زیرا بر چهرهام آثار اندوه و غم را مشاهده کرد.
گل زردم به رخ بر غم از آن کاشت
که از چشمم دو جوی آب روان دید
هوش مصنوعی: گل زردی که بر چهرهام دارم، نشانهای از غمی است که به خاطر آن کاشتهام؛ زیرا در چشمانم دو جوی آب روان جاری است.
سبک در بوته زد مسکین تنم دست
که بر گردن گنه بار گران دید
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که در حال تلاش برای رهایی از بار گناهی هستم که بر گردنم سنگینی میکند، و در این مسیر، احساس سبکی میکنم. در این حالت، تنها احساس من، درماندگی است.
ز ناشایست کردن شرمش آمد
که بر دو کتف خود بار گران دید
هوش مصنوعی: از احساس شرم و ناپسند بودن او ناشی میشود که وقتی بار سنگینی را بر روی دوش خود میبیند، ناراحت میشود.
فراوان بی خرد کاندر جهان او
غم و شادی ز لعل این و آن دید
هوش مصنوعی: در دنیا افرادی بسیار وجود دارند که بیخود و بیفکر هستند و تنها به خاطر زیباییها یا غم و شادیهای دیگران میسازند و زندگی میکنند.
خرد آن داشت کو نیک و بد خویش
ز ایزد دید نه از آسمان دید
هوش مصنوعی: کسی که عقل خود را به درستی به کار برد، نیک و بد را از خداوند میبیند و نه از آنچه که در آسمان به نظر میرسد.
گل بی خار اندر گلشن دهر
به چشم تیز بین کی می توان دید
هوش مصنوعی: در دنیای پر از سختیها و دشواریها، هر زیبایی به آسانی قابل مشاهده نیست و برای دیدن آن نیاز به دقت و توجه خاصی داریم.