گنجور

شمارهٔ ۶۶ - در ستایش فضایل خود گوید

جاهم چو بکاهد خرد فزاید
کارم چو ببندد سخن گشاید
زینگونه نکوهیده باد از ایزد
آن کس که مرا بر هنر ستاید
آن را که خردمند بود هرگز
زینگونه مذلت کشید باید
آبم که مرا هر خسی بیابد
علکم که مرا هر کسی بخاید
گویی فلک بر جهان که ایدون
هر آتش سزان به من گراید
سفله است بسی جان من که چندین
در تن بکشد رنج و برنیاید
مردم خطر عافیت چه داند
تا بند بلا را نیازماید
ترسم که شود طبع تیره گرچه
زو دیر همی روشنی فزاید
ای پخته نگشته از آتش عقل
امید تو بس خام می نماید
چون دوستی تو نکرد سودم
کی دشمنی تو مرا گزاید
چون عز من و ذل تو نپایست
هم ذل من و عز تو نپاید
گر در دل تو خرد می نمایم
خردست دلت جز چنین نشاید
در آئینه خرد روی مردم
هم خرد چنان آیینه نماید
هر جای که مسعود سعد باشد
کس با او پهلو چگونه ساید
من دانم گفت این و تو ندانی
بلبل داند آنچه می سراید

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل فاعلاتن
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

جاهم چو بکاهد خرد فزاید
کارم چو ببندد سخن گشاید
هوش مصنوعی: وقتی جای من کم شود، عقل و فهمم بیشتر می‌شود و وقتی کارها محدود شود، صحبت‌ها راحت‌تر و بیشتر بیان می‌شود.
زینگونه نکوهیده باد از ایزد
آن کس که مرا بر هنر ستاید
هوش مصنوعی: از خدا خواسته می‌شود که کسی که فقط به خاطر هنر او را ستایش کند، مورد نکوهش قرار بگیرد. به عبارت دیگر، اگر کسی فقط به خاطر هنر و استعدادش مورد تحسین قرار گیرد، بهتر است که آن فرد مورد سرزنش خدا باشد.
آن را که خردمند بود هرگز
زینگونه مذلت کشید باید
هوش مصنوعی: کسی که خرد و عقل دارد، هرگز به این نوع خفت و ذلت دچار نخواهد شد.
آبم که مرا هر خسی بیابد
علکم که مرا هر کسی بخاید
هوش مصنوعی: من مثل آبی هستم که هر کسی به راحتی می‌تواند مرا پیدا کند و هر کسی می‌تواند مرا بخواهد.
گویی فلک بر جهان که ایدون
هر آتش سزان به من گراید
هوش مصنوعی: به نظر می‌رسد که جهان به گونه‌ای است که تمام آتش‌افروزان و کسانی که آتش می‌زنند، به سوی من جذب می‌شوند.
سفله است بسی جان من که چندین
در تن بکشد رنج و برنیاید
هوش مصنوعی: آدمی که سال‌ها در رنج و زحمت باشد، اما هیچ‌گاه نتواند از این شرایط سخت خلاصی یابد، واقعاً بی‌ارزش و پست است.
مردم خطر عافیت چه داند
تا بند بلا را نیازماید
هوش مصنوعی: مردم نمی‌دانند که خوب بودن و راحتی چه معنایی دارد، تا زمانی که سختی و مشکلات را تجربه نکنند.
ترسم که شود طبع تیره گرچه
زو دیر همی روشنی فزاید
هوش مصنوعی: می‌ترسم که اگر چه به مرور زمان روشنایی و آگاهی بیشتری پیدا کنم، اما طبیعت و سرشت من باز هم به تاریکی گرایش پیدا کند.
ای پخته نگشته از آتش عقل
امید تو بس خام می نماید
هوش مصنوعی: اگر هنوز عقل تو به بلوغ نرسیده است، امید تو مانند شعله آتش بسیار خام و ناپخته به نظر می‌آید.
چون دوستی تو نکرد سودم
کی دشمنی تو مرا گزاید
هوش مصنوعی: اگر دوستی تو به من نرسد، پس دشمنی تو هم نمی‌تواند به من آسیب بزند.
چون عز من و ذل تو نپایست
هم ذل من و عز تو نپاید
هوش مصنوعی: وقتی که من با عزت و تو با ذلت زندگی می‌کنیم، این وضعیت هیچ‌گاه پایدار نخواهد ماند. بنابراین، اگر عزت من و ذلت تو دوام نیاورد، ذلت من و عزت تو نیز نمی‌تواند ادامه یابد.
گر در دل تو خرد می نمایم
خردست دلت جز چنین نشاید
هوش مصنوعی: اگر در دل تو عقل و فهمی پیدا می‌کنم، دلیلش آن است که دل تو همینطور است و جز این نمی‌تواند باشد.
در آئینه خرد روی مردم
هم خرد چنان آیینه نماید
هوش مصنوعی: در آیینه‌ی خرد، چهره‌ی انسان‌ها نیز مانند خود آیینه، نشان از نیکویی و دانایی دارد.
هر جای که مسعود سعد باشد
کس با او پهلو چگونه ساید
هوش مصنوعی: هر جایی که مسعود سعد حضور داشته باشد، هیچ‌کس نمی‌تواند به او نزدیک شود یا خود را به او برساند.
من دانم گفت این و تو ندانی
بلبل داند آنچه می سراید
هوش مصنوعی: من می‌دانم که او چه می‌گوید، اما تو نمی‌دانی. تنها بلبل می‌داند آنچه را که می‌خواند و می‌سراید.

حاشیه ها

1394/01/16 17:04
mirab

باید توجه داشته باشید که از بیت 10 مخاطب شاعر دشمنش میشود.