شمارهٔ ۵۸ - در ستایش یکی از صدور و شرح گرفتاری خویش
تا تو را در جهان بقا باشد
عز و اقبال در قفا باشد
ای بزرگی که تابش خورشید
پیش رای تو چون سها باشد
هر بزرگی که در جهان بینند
با بزرگی تو هبا باشد
آن جوادی که روز بزم تو را
مال صد گنج یک عطا باشد
هر که را چشم بخت خیره شود
خاک پای تو توتیا باشد
آفتابی که در همه عالم
اثر تو همی ضیا باشد
من چه دعوی بندگیت کنم
مدحت تو بر آن گوا باشد
روزی من فلک چنان کرده ست
که بلاها همه مرا باشد
ظن نبردم همی که چون مرغان
مر مرا جای در هوا باشد
مونس من همه ستاره بود
قاصد من همه صبا باشد
کس نیابم که غمگسار بود
کس نبینم که آشنا باشد
همه شب از نهیب سیل سرشگ
خوابم از دیدگان جدا باشد
هر چه گویم همی برین سر کوه
پاسخ من همه صدا باشد
روز و شب هر چه گویم و شنوم
همه بی روی و بی ریا باشد
کس نگوید در این همه عالم
که ازین صعب تر بلا باشد
دست در شاخ دولت تو زنم
بینوا تا مرا نوا باشد
همه گفتند رتبت مسعود
زود باشد که بر سما باشد
گفتم از دولت تو آن بینم
کز بزرگی تو سزا باشد
مدح گویم تو را به جان و مرا
نعمت از مدح تو جزا باشد
هر ثنایی که گویم از پس این
تازی و پارسی تو را باشد
خدمت تو چنان کنم همه سال
که تو را غایب رضا باشد
بسته اکنون به بند و زندانم
تو چه گویی چنین روا باشد
از تو شادی است قسمت همگان
غم دل قسمت من چرا باشد
گر نباشد به نزد دولت تو
ای عجب در جهان کجا باشد
نیست حیلت بلی هر آنچه رسد
از خدای جهان قضا باشد
منت تا این همه ثنا گویم
در جهان تا همی ثنا باشد
نکنم جز دعای نیک آری
کار چون من کسی دعا باشد
در بزرگی بقای عمر تو باد
تا جهان را همی بقا باشد
شمارهٔ ۵۷ - از وزیر بهروز بن احمد یاری خواهد: بهروزبن احمد که وزیر الوزرا شدشمارهٔ ۵۹ - توسل به علی خاص در زمان گرفتاری: ای خاصه شاه شرق فریاد
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تا تو را در جهان بقا باشد
عز و اقبال در قفا باشد
هوش مصنوعی: تا زمانی که تو در این دنیا حیات داری، بزرگی و سعادت پشت سرت خواهد بود.
ای بزرگی که تابش خورشید
پیش رای تو چون سها باشد
هوش مصنوعی: ای بزرگوار، نور تو چنان درخشان است که حتی تابش خورشید در مقابل آن مانند ستارهای کوچک به نظر میرسد.
هر بزرگی که در جهان بینند
با بزرگی تو هبا باشد
هوش مصنوعی: هر کسی که به بزرگانی در دنیا نگاه کند، میبیند که بزرگی تو برای او هیچگونه ارزشی ندارد.
آن جوادی که روز بزم تو را
مال صد گنج یک عطا باشد
هوش مصنوعی: آن کسی که در روز جشن تو به قدری بخشش و خوشحالی دارد که ارزشش به اندازه صد گنج است.
هر که را چشم بخت خیره شود
خاک پای تو توتیا باشد
هوش مصنوعی: هر کسی که بخت او روشن و خوب باشد، خاک پای تو برایش به اندازهی دارویی ارزشمند خواهد بود.
آفتابی که در همه عالم
اثر تو همی ضیا باشد
هوش مصنوعی: خورشیدی که نورش در تمامی عالم نمایان است.
من چه دعوی بندگیت کنم
مدحت تو بر آن گوا باشد
هوش مصنوعی: من چه ادعایی دربارهٔ بندگی و خدمتگزاریام به تو داشته باشم، در حالی که ستایش و زیباییهای تو خود شاهد و گواه بر این مطلب است.
روزی من فلک چنان کرده ست
که بلاها همه مرا باشد
هوش مصنوعی: سرنوشت طوری رقم خورده که تمامی مشکلات و سختیها نصیب من شدهاند.
ظن نبردم همی که چون مرغان
مر مرا جای در هوا باشد
هوش مصنوعی: من هرگز گمان نمیکردم که مثل پرندهها، من نیز جایگاهی در آسمان داشته باشم.
مونس من همه ستاره بود
قاصد من همه صبا باشد
هوش مصنوعی: دوست من همه ستارهها هستند و پیامآور من تنها نسیم خواهد بود.
کس نیابم که غمگسار بود
کس نبینم که آشنا باشد
هوش مصنوعی: هیچ کس را نمییابم که دردی از من را کاهش دهد و هیچ آشنایی را نمیبینم که با من همدل باشد.
همه شب از نهیب سیل سرشگ
خوابم از دیدگان جدا باشد
هوش مصنوعی: هر شب به قدری تحت تأثیر غم و اندوه هستم که اشکهایم اجازه نمیدهند خواب آرامی داشته باشم.
هر چه گویم همی برین سر کوه
پاسخ من همه صدا باشد
هوش مصنوعی: هر چه بگویم در این بلندی کوه، پاسخ من تنها به صورت صدا به گوش میرسد.
روز و شب هر چه گویم و شنوم
همه بی روی و بی ریا باشد
هوش مصنوعی: هر چه که در روز و شب بگویم یا بشنوم، همه از صمیم قلب و بدون تظاهر است.
کس نگوید در این همه عالم
که ازین صعب تر بلا باشد
هوش مصنوعی: هیچکس در این دنیا نمیگوید که این بلا از همه بلاها سختتر است.
دست در شاخ دولت تو زنم
بینوا تا مرا نوا باشد
هوش مصنوعی: ای کاش به قدرت و نعمت تو دست یازم تا خود را خوشبخت و نیکو حال حس کنم.
همه گفتند رتبت مسعود
زود باشد که بر سما باشد
هوش مصنوعی: همه گفتند مقام مسعود به زودی به اوج خواهد رسید و به آسمان میرسد.
گفتم از دولت تو آن بینم
کز بزرگی تو سزا باشد
هوش مصنوعی: من از خوشبختی تو میبینم که این مقام و منزلت، شایسته عظمت و بزرگی تو است.
مدح گویم تو را به جان و مرا
نعمت از مدح تو جزا باشد
هوش مصنوعی: من تو را با دل و جان ستایش میکنم، و جزای این ستایش و عشق من به تو، نعمتهایت برای من خواهد بود.
هر ثنایی که گویم از پس این
تازی و پارسی تو را باشد
هوش مصنوعی: هر ستایشی که از من بشنوید، در واقع به خاطر شما و شایستگیهای شماست، چه به زبان عربی باشد و چه به زبان فارسی.
خدمت تو چنان کنم همه سال
که تو را غایب رضا باشد
هوش مصنوعی: من هر سال به گونهای خدمتت میکنم که تو از دور بودن من راضی باشی.
بسته اکنون به بند و زندانم
تو چه گویی چنین روا باشد
هوش مصنوعی: اکنون که من در بند و زندان هستم، تو چه نظری داری که این وضعیت صحیح و قابل قبول است؟
از تو شادی است قسمت همگان
غم دل قسمت من چرا باشد
هوش مصنوعی: شادی و خوشحالی به همه افراد رسیده، اما چرا فقط غم دل نصیب من شده است؟
گر نباشد به نزد دولت تو
ای عجب در جهان کجا باشد
هوش مصنوعی: اگر در نزد تو دولتی نباشد، عجیب است که در جهان کجا میتواند باشد.
نیست حیلت بلی هر آنچه رسد
از خدای جهان قضا باشد
هوش مصنوعی: هیچ تدبیری نمیتواند مقابله کند با آنچه که از سوی خداوند و سرنوشت مقدر شده است.
منت تا این همه ثنا گویم
در جهان تا همی ثنا باشد
هوش مصنوعی: من منتظر هستم تا بتوانم در این دنیا اینقدر ستایش کنم که این ستایشها ادامه داشته باشد.
نکنم جز دعای نیک آری
کار چون من کسی دعا باشد
هوش مصنوعی: من فقط میتوانم برای کسی که شایسته دعاست، آرزوی خوب داشته باشم و در کارهایم جز این نخواهم کرد.
در بزرگی بقای عمر تو باد
تا جهان را همی بقا باشد
هوش مصنوعی: امیدوارم که عمر تو طولانی باشد، زیرا بقای تو به معنای استمرار زندگی در این جهان است.