گنجور

شمارهٔ ۵۵ - هم در مدح او

امیر غازی محمود رای میدان کرد
نشاط مرکب میمون و گوی و چوگان کرد
زمین میدان بر اوج چرخ فخر آورد
چو شاه گیتی رای نشاط میدان کرد
فلک ز ترس فراموش کرد دوران را
چو اسب شاه در آوردگاه دوران کرد
ز بیم آنکه رسد گوی شاه بر خورشید
به گرد تاری خورشید روی پنهان کرد
چو دید گردون دوران شاه در میدان
همی نیارد آن روز هیچ دوران کرد
چو هاله گاه شهنشاه اوج گردون بود
گذار گوی ز چوگان بر اوج کیوان کرد
به سم مرکب روی سپهر تاری کرد
به زخم چوگان چشم ستاره حیران کرد
چو دید چوگان مر شاه را چو غران شیر
به دستش اندر خود را چو مار پیچان کرد
چو دید شاه چو پیچنده مار چوگان را
نشاط و رامش و شادی هزار چندان کرد
اگر نه مرکب میمونش هست بادبزان
چرا به رفتن با باد عهد و پیمان کرد
مگر نگین سلیمان به دست خسرو ماست
که چون سلیمان مرباد را به فرمان کرد
چرا سلیمان خود نام مهر سیفی داشت
که باد چونان فرمانبری سلیمان کرد
بسا کها که بر آن کوه شاه چوگان زد
به سم مرکب که پیکرش بیابان کرد
بسا شها که به گشت او ز دوستی ملک
بسا امیر که با رأی شاه عصیان کرد
به تیر شاه مر این را چو تیر بی پر کرد
به تیغ باز مر آن را چو تیغ بی جان کرد
عجب مدار که محمود سیف دولت و دین
به بخت و دولت عالی چنین فراوان کرد
در آنچه جست همه خشندی سلطان جست
هر آنچه کرد ز بهر رضای یزدان کرد
ایا شهی که جهان را کف تو داد نسق
چنانکه رای تو مر ملک را به سامان کرد
هر آن کسی که همی کینه جست با تو به دل
نه دیر زود که بخت بدش پشیمان کرد
تو آن جوادی شاها که آز گیتی را
سخاوت تو بدست فنا گروگان کرد
همیشه جایگهت بوستان دولت باد
که دولت تو جهان را بسان بستان کرد

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

امیر غازی محمود رای میدان کرد
نشاط مرکب میمون و گوی و چوگان کرد
هوش مصنوعی: امیر غازی محمود در میدان جنگ فعالیت و کارزاری را آغاز کرد که در آن نشانه‌هایی از خوشحالی و شجاعت وجود داشت، مانند اسب شاداب و سرگرم‌کننده و بازی چوگان.
زمین میدان بر اوج چرخ فخر آورد
چو شاه گیتی رای نشاط میدان کرد
هوش مصنوعی: زمین به خاطر قرار گرفتن بر اوج آسمان به خود می بالد و مانند شاهی در دنیا، خوشحالی و شگفتی این مکان را جشن می‌گیرد.
فلک ز ترس فراموش کرد دوران را
چو اسب شاه در آوردگاه دوران کرد
هوش مصنوعی: آسمان از ترس، زمان را فراموش کرد و مانند اسب شاه که در میدان جنگ به میدان آمده، به تحرک درآمد.
ز بیم آنکه رسد گوی شاه بر خورشید
به گرد تاری خورشید روی پنهان کرد
هوش مصنوعی: به خاطر ترس از اینکه نگذارند تا جایگاه شاه به خورشید برسد، روی خود را در سایه پنهان کرده است.
چو دید گردون دوران شاه در میدان
همی نیارد آن روز هیچ دوران کرد
هوش مصنوعی: وقتی که آسمان، حکومت شاه را در میدان ببیند، دیگر هیچ روزی نمی‌تواند به دور خود بچرخد.
چو هاله گاه شهنشاه اوج گردون بود
گذار گوی ز چوگان بر اوج کیوان کرد
هوش مصنوعی: به نظر می‌رسد که در آسمان، پادشاهی در اوج خود قرار دارد و همچنان که گوی در بازی چوگان در بالاترین نقطهٔ کیوان حرکت می‌کند، او نیز در اوج شکوه و عظمتش است.
به سم مرکب روی سپهر تاری کرد
به زخم چوگان چشم ستاره حیران کرد
هوش مصنوعی: با توپ و تیری به آسمان ضربه زد و با جراحتی که بر چشمان ستاره‌ها وارد کرد، آن‌ها را به حیرت واداشت.
چو دید چوگان مر شاه را چو غران شیر
به دستش اندر خود را چو مار پیچان کرد
هوش مصنوعی: وقتی شاه چوگان را مشاهده کرد، همچون شیری غران و خشمگین به میدان آمد و خود را به شیوه‌ای پیچیده و حساب‌شده آماده کرد.
چو دید شاه چو پیچنده مار چوگان را
نشاط و رامش و شادی هزار چندان کرد
هوش مصنوعی: به محض اینکه شاه، حرکات و نرمی چوگان را با شوق و شادی دید، آن را با نشاط و سرخوشی بسیار بیشتری انجام داد.
اگر نه مرکب میمونش هست بادبزان
چرا به رفتن با باد عهد و پیمان کرد
هوش مصنوعی: اگر این میمون به خاطر نشانه های باد به حرکت درنیامده، پس چرا با باد عهد و پیمان بسته است که به حرکت درآید؟
مگر نگین سلیمان به دست خسرو ماست
که چون سلیمان مرباد را به فرمان کرد
هوش مصنوعی: آیا نگین سلیمان در دست پادشاه ما نیست که مانند سلیمان می‌تواند با قدرتش بر مرباد فرمان براند؟
چرا سلیمان خود نام مهر سیفی داشت
که باد چونان فرمانبری سلیمان کرد
هوش مصنوعی: چرا سلیمان به نام سیف مهر مشهور بود که باد به مانند یک فرمانبردار به دستورات او عمل می‌کرد؟
بسا کها که بر آن کوه شاه چوگان زد
به سم مرکب که پیکرش بیابان کرد
هوش مصنوعی: بسیاری از جاها که شاه بر آن کوه با چوب به بازی چوگان می‌پرداخت، سم اسبش آنقدر قوی بود که زمین را بیابانی می‌کرد.
بسا شها که به گشت او ز دوستی ملک
بسا امیر که با رأی شاه عصیان کرد
هوش مصنوعی: بسیاری از شیران هستند که به دلیل دوستی و نزدیکی با پادشاهان به سلطنت رسیده‌اند. همچنین، افراد زیادی وجود دارند که با وجود مقام و ثروت، به خاطر تصمیمات پادشاه علیه او شورش کرده‌اند.
به تیر شاه مر این را چو تیر بی پر کرد
به تیغ باز مر آن را چو تیغ بی جان کرد
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف دو عمل مرگبار می‌پردازد: یکی تیراندازی که با پر نشدن تیر، قدرت کمتری دارد و دیگری شمشیری که وقتی به هدف برخورد می‌کند، جان دارد و می‌تواند کشنده باشد. در واقع، شاعر به رابطه علت و معلول در اثرگذاری این ابزارها اشاره می‌کند و می‌گوید که تیر و تیغ هر کدام بسته به حال و شرایط می‌توانند خطرناک یا بی‌خطر باشند.
عجب مدار که محمود سیف دولت و دین
به بخت و دولت عالی چنین فراوان کرد
هوش مصنوعی: به تعجب نیفت که محمود، سلاطینی با قدرت و مقام بالا، چنین موفقیت‌های زیادی به دست آورد.
در آنچه جست همه خشندی سلطان جست
هر آنچه کرد ز بهر رضای یزدان کرد
هوش مصنوعی: سلطان در هر جست‌وجویی که انجام داد، به دنبال خوشنودی و رضایت خدا بود و هر عملی که انجام داد، برای جلب خشنودی خداوند بود.
ایا شهی که جهان را کف تو داد نسق
چنانکه رای تو مر ملک را به سامان کرد
هوش مصنوعی: آیا پادشاهی که راندن جهان را به تو واگذار کرد، به گونه‌ای که نظر تو سرزمین را به نظم آورد؟
هر آن کسی که همی کینه جست با تو به دل
نه دیر زود که بخت بدش پشیمان کرد
هوش مصنوعی: هر کسی که در دلش نسبت به تو کینه‌ای نگه دارد، دیر یا زود، به خاطر بدبیاری و بدشانسی‌اش پشیمان خواهد شد.
تو آن جوادی شاها که آز گیتی را
سخاوت تو بدست فنا گروگان کرد
هوش مصنوعی: تو ای پادشاه جواد و سخاوت‌مند، generosity و بخشش تو باعث شده که آز و طمع دنیا در دام فنا گرفتار بیفتد.
همیشه جایگهت بوستان دولت باد
که دولت تو جهان را بسان بستان کرد
هوش مصنوعی: همیشه در جایگاهی باش که از نعمت‌ها و خوشبختی‌ها بهره‌مند شوی، چون سعادت تو عالم را شبیه به باغی زیبا کرده است.