شمارهٔ ۴۹ - در مدح علائالدواله مسعود شاه
ای عزم سفر کرده و بسته کمر فتح
بگشاده چپ و راست فلک بر تو در فتح
مسعود جهانگیری وز چرخ سعادت
هر لحظه به سوی تو فرستد نفر فتح
مانند سنان سر به سوی رزم نهادی
چون نیزه میان بسته ببند کمر فتح
در سایه چتر تو روان بخت تو با تو
در دل طلب نصرت و در سر بطر فتح
چون ابر سپه راندی و چون باد چپ و راست
سوی تو روان گشت ز هر سو خبر فتح
تیره شده روز عدو از تابش تیغت
وز گرد سپاهت شده روشن بصر فتح
گردی که همه تلخ کند کام تو امروز
فردا نهد اندر دهن تو شکر فتح
فتح ار چه گذر دارد در دهر فراوان
جز بر سر تیغ تو نباشد گذر فتح
هر کو نکند ویحک در دل خطر جان
دانند حقیقت که ندارد خطر فتح
چون هست سوی فتح ز گردون نظر سعد
پیوسته سوی تیغ تو باشد نظر فتح
فتح است کزو ملک بود ثابت و دین راست
زین بیش چه خواهید که باشد هنر فتح
فتح و ظفرت کم نبود زانکه به حمله
در دست تو تیغ ظفرست و سپر فتح
آن کس که شناسد هنر هر چه به گیتی است
اندر گهر تیغ تو بیند گهر فتح
بر دشمن تو فتح براندست به تیغ آب
تا تیغ چون آب تو شده ست آبخور فتح
در روی زمین کارگری دارد هر چیز
جز کاری تیغت نبود کارگر فتح
هر کس که گلستانی خواهد به مه دی
گو خاک مصافت بین روز دگر فتح
از خون عدو جوی روان گشته چو وادی
وز شاخ دمانیده شکوفه شجر فتح
از شست تو بر زخم عدو راست رود تیر
زان روی که تیر تو بود راهبر فتح
گویند که از فتح ضرر باشد باشد
گر نقش کند وهم مصور صور فتح
رمح تو و تیغ تو و شمشیر تو باشد
بر دشمن دین باشد بی شک ضرر فتح
چون گفت زنم زخم سبک تیغ گرانت
سوگند گرانش نبود جز به سر فتح
چون فتح ز تیغ تو عزیزست بر ملک
تیغ تو همه ساله عزیزست بر فتح
چون گشت هوا تافته از آتش حمله
جز سایه تیغ تو نباشد زبر فتح
آن ابر سر تیغ که برق است گه زخم
بر لشکر منصور تو بارد مطر فتح
از باغ نشاط تو بروید گل رامش
وز شاخ مراد تو برآید ثمر فتح
از ناچخ و شمشیر تو فتحست نتیجه
کاین مادر فتحست بلی وان پدر فتح
هست این سفر فتح چو آیی ز سفر باز
شاهان جهان نام کنندش سفر فتح
صد فتح کنی بی شک و صد سال از این پس
در هند به هر لحظه ببینند اثر فتح
چندانت بود فتح که در عرصه عالم
هر روز بگویند به هر جا خبر فتح
من جمله کنم نظم و به هر وقت محدث
یک سال به بالین تو خواند اثر فتح
تا شاخ بود بارور از آب و هوا باد
شاخی که ز عدم تو بود بارور فتح
شمارهٔ ۴۸ - در صفت ابر و مدح یکی از بزرگان: زهی هوا را طواف و چرخ را مساحشمارهٔ ۵۰ - هم در ثنای او: تا جهانست ملک سلطان باد
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای عزم سفر کرده و بسته کمر فتح
بگشاده چپ و راست فلک بر تو در فتح
هوش مصنوعی: ای کسی که عزم سفر کردهای و آمادهای، آسمانها در پیروزی بر تو گشوده است و به راست و چپ به تو نوید موفقیت میدهند.
مسعود جهانگیری وز چرخ سعادت
هر لحظه به سوی تو فرستد نفر فتح
هوش مصنوعی: مسعود جهانگیری از چرخ خوشبختی هر لحظه پیامی به سوی تو میفرستد.
مانند سنان سر به سوی رزم نهادی
چون نیزه میان بسته ببند کمر فتح
هوش مصنوعی: مانند نیزهای که برای جنگ آماده شدهای، به سوی میدان نبرد میروی، پس کمربند پیروزی را ببند.
در سایه چتر تو روان بخت تو با تو
در دل طلب نصرت و در سر بطر فتح
هوش مصنوعی: در زیر سایه حمایت تو، بخت و اقبال تو با توست. دل او به دنبال نصرت و پیروزی است و در سرش فکر فتح و موفقیت میگذرد.
چون ابر سپه راندی و چون باد چپ و راست
سوی تو روان گشت ز هر سو خبر فتح
هوش مصنوعی: زمانی که تو همچون ابر سپید در حرکت بودی و مانند باد به چپ و راست در حال رفت و آمد، از هر سو خبرهای پیروزی به سمت تو آمد.
تیره شده روز عدو از تابش تیغت
وز گرد سپاهت شده روشن بصر فتح
هوش مصنوعی: روز دشمن از تابش شمشیر تو تاریک شده و گرد سپاه تو باعث روشنی دید پیروزی است.
گردی که همه تلخ کند کام تو امروز
فردا نهد اندر دهن تو شکر فتح
هوش مصنوعی: غم و تلخی که امروز بر کام تو نشسته است، فردا به شادی و پیروزی تبدیل خواهد شد و به زودی طعم شیرینی را به تو خواهد چشاند.
فتح ار چه گذر دارد در دهر فراوان
جز بر سر تیغ تو نباشد گذر فتح
هوش مصنوعی: اگرچه پیروزیها در دنیا بسیارند، اما هیچ کدام مانند پیروزی که بر روی شمشیر توست، اهمیت و ارزش ندارند.
هر کو نکند ویحک در دل خطر جان
دانند حقیقت که ندارد خطر فتح
هوش مصنوعی: هر کسی که خود را از خطرات دور نگه دارد و به آن توجه نکند، باید بداند که در واقع در معرض خطر واقعی قرار دارد و این بیخطر بودن هیچ حقیقی ندارد.
چون هست سوی فتح ز گردون نظر سعد
پیوسته سوی تیغ تو باشد نظر فتح
هوش مصنوعی: زمانی که نظر به پیروزی دارید، نگاه سعد همیشه به شمشیر تو خواهد بود. یعنی هنگامی که به سمت موفقیت حرکت میکنید، توجه سعد به قدرت تو دوخته شده است.
فتح است کزو ملک بود ثابت و دین راست
زین بیش چه خواهید که باشد هنر فتح
هوش مصنوعی: این پیروزی باعث استحکام پادشاهی و درست ماندن دین است؛ پس دیگر چه هنری بالاتر از این میخواهید؟
فتح و ظفرت کم نبود زانکه به حمله
در دست تو تیغ ظفرست و سپر فتح
هوش مصنوعی: پیروزی و موفقیت تو به خاطر این نیست که تیغ و سپر در دستان تو قرار دارند، بلکه به این دلیل است که تو در نبرد مهارت و توانایی خوبی داری و میتوانی به خوبی از آنها استفاده کنی.
آن کس که شناسد هنر هر چه به گیتی است
اندر گهر تیغ تو بیند گهر فتح
هوش مصنوعی: هر کسی که به هنر و زیباییهای دنیا آگاه باشد، میتواند در عمق درخشش وجود تو به معنای واقعی دست یابد و به پیروزیهای بزرگ نائل شود.
بر دشمن تو فتح براندست به تیغ آب
تا تیغ چون آب تو شده ست آبخور فتح
هوش مصنوعی: پیروزی بر دشمن تو با قدرتی همچون آب به دست میآید، زیرا تو از جاودانگی و لطافت آب برخورداری و به همین دلیل، موفقیت و پیروزی نصیب تو خواهد شد.
در روی زمین کارگری دارد هر چیز
جز کاری تیغت نبود کارگر فتح
هوش مصنوعی: در جهان، هر چیزی را کارگری مشغول به کار است، اما جز کار تو که با شمشیر انجام میشود، کارگری برای فتح و پیروزی وجود ندارد.
هر کس که گلستانی خواهد به مه دی
گو خاک مصافت بین روز دگر فتح
هوش مصنوعی: هر کسی که میخواهد به خوشبختی و زیبایی دست یابد، باید صبر و تحمل کند و به آینده امیدوار باشد، زیرا روزهای بهتری در راه است.
از خون عدو جوی روان گشته چو وادی
وز شاخ دمانیده شکوفه شجر فتح
هوش مصنوعی: خون دشمن مانند جوی آبی جاری شده که در وادی دلخواهی روان است و از درختی که در بهار شکوفه داده، نشانه پیروزی به مشام میرسد.
از شست تو بر زخم عدو راست رود تیر
زان روی که تیر تو بود راهبر فتح
هوش مصنوعی: از دست تو بر زخم دشمن، تیر به راحتی فرود میآید، زیرا تیر تو به عنوان هدایتکننده، راه پیروزی را نشان میدهد.
گویند که از فتح ضرر باشد باشد
گر نقش کند وهم مصور صور فتح
هوش مصنوعی: میگویند که از پیروزی گاهی ضرر نیز به بار میآید، اگر تصور شود که پیروزی تنها به شکلهایی خاص و محدود درآید.
رمح تو و تیغ تو و شمشیر تو باشد
بر دشمن دین باشد بی شک ضرر فتح
هوش مصنوعی: تیغ و شمشیر تو که به عنوان سلاح بر علیه دشمنان دین به کار میرود، بدون شک بر آنها آسیب خواهد زد و پیروزی را به ارمغان میآورد.
چون گفت زنم زخم سبک تیغ گرانت
سوگند گرانش نبود جز به سر فتح
هوش مصنوعی: وقتی گفت من جراحتی از تیغ تند تو را میخورم، به خاطر بزرگی درد آن، سوگند یاد میکنم که تنها به پیروزی میرسد.
چون فتح ز تیغ تو عزیزست بر ملک
تیغ تو همه ساله عزیزست بر فتح
هوش مصنوعی: چون پیروزی به واسطه شمشیر تو ارزشمند است، پس شمشیر تو هر سال به پیروزیهای بیشتری میرسد و همینطور ارزشمند میگردد.
چون گشت هوا تافته از آتش حمله
جز سایه تیغ تو نباشد زبر فتح
هوش مصنوعی: وقتی که آسمان روشن و گرم از آتش نبرد میشود، جز سایهی تیغ تو چیزی در بالای پیروزی نخواهد بود.
آن ابر سر تیغ که برق است گه زخم
بر لشکر منصور تو بارد مطر فتح
هوش مصنوعی: ابر در آسمان، که مانند تیغ تیز و براق به نظر میرسد، گاه بر لشکر منصور باران پیروزی میبارد.
از باغ نشاط تو بروید گل رامش
وز شاخ مراد تو برآید ثمر فتح
هوش مصنوعی: از باغ شادابی تو، گل خوشحالی میروید و از درخت آرزوهای تو میوه پیروزی به بار مینشیند.
از ناچخ و شمشیر تو فتحست نتیجه
کاین مادر فتحست بلی وان پدر فتح
هوش مصنوعی: پیروزی تنها به خاطر شمشیر و مهارتهای تو نیست، بلکه این موفقیت ریشهاش در تلاش و کوشش است. این پیروزی از طرف مادر و پدر تو به ارث رسیده و نشاندهندهی پشتکار و همت آنهاست.
هست این سفر فتح چو آیی ز سفر باز
شاهان جهان نام کنندش سفر فتح
هوش مصنوعی: این سفر به گونهای است که وقتی بازمیگردی، بزرگ و پیروزمندانه تلقی میشود و دیگران آن را سفر پیروزی مینامند.
صد فتح کنی بی شک و صد سال از این پس
در هند به هر لحظه ببینند اثر فتح
هوش مصنوعی: اگر در آینده به صد پیروزی دست یابی، و حتی پس از گذشت صد سال، در هند هر لحظه نشانهای از این پیروزیها را خواهند دید.
چندانت بود فتح که در عرصه عالم
هر روز بگویند به هر جا خبر فتح
هوش مصنوعی: چند بار باید پیروزی را جشن بگیرید که در دنیای اطراف هر روز خبرهای جدیدی از موفقیتها به گوش برسد؟
من جمله کنم نظم و به هر وقت محدث
یک سال به بالین تو خواند اثر فتح
هوش مصنوعی: من جمع آوری میکنم اشعار را و هر سال در کنار تخت تو، اتفاقات و نشانههای پیروزی را میخوانم.
تا شاخ بود بارور از آب و هوا باد
شاخی که ز عدم تو بود بارور فتح
هوش مصنوعی: تا زمانی که درخت وجود دارد و از آب و هوا بهرهمند است، شاخ آن نیز بارور میشود. شاخی که به خاطر نبودن تو بارور نشده است، به معنای پیروزی یا فتح نخواهد بود.