گنجور

شمارهٔ ۳۰۴ - مدح ابوالفرج نصربن رستم

ایا آنکه بر دلبران پادشایی
جهان همچو بستان تو باد صبایی
اگر حجت صنع الله باید
رخان تو حجت به صنع خدایی
بتان سرایی بسان ستاره
تو ماهی میان بتان سرایی
دل من بماندست در درد عشقت
نیابد ازو هیچگونه رهایی
ز گفتار من خشمت آید همیشه
چنین خشمگین بر رهی بر چرایی
تکبر مکن بر من بنده زینسان
کزین کبر کردن بتا در سرآیی
نباید که جور و جفایت بگویم
به رادی که او راست فرمانروایی
عمید ملک بوالفرج نصر رستم
که بفزود شه را ازو پادشایی
ایا آنکه زین زمین و زمانی
ولی را نجاتی عدو را بلایی
زمین و زمان از تو نازند دایم
که بر هر دو داد ایزدت کدخدایی
هر آن بینوایی که پیش تو آید
نبیند از آن بیشتر بینوایی
به بزم اندرون کسری و کیقبادی
به رزم اندرون شیری و اژدهایی
هر آنگه برافراز باره نشینی
به میدان چون شیر ژیان اندرآیی
سنانت چنان در دل دشمن افتد
که چونان نیفتد قضای خدایی
هر آن جنگجویی که آمد به جنگت
چو سرمه به سم ستورش بسایی
تو پاکیزه ستی و پاکیزه مذهب
تو فرخنده فعلی و فرخ لقایی
تو مر دشمنان را رسانی به انده
تو از دوستان رنج انده زدایی
تو ابر گهر پاش و دینار باری
تو خورشید تابان و بدرالد جایی
تو بنیاد فضلی و اصل سخایی
به فضل و سخا حیدر مرتضایی
شد آراسته کشور هند از تو
گرفته ز اقبال تو روشنایی
کند افتخار از تو سلطان عالم
کز ایزد مر او را تو نیکو عطایی
اگر اوست چون جم به تخت جلالت
تو اندر دها آصف بر خیایی
تو زو بی غمی او ز تو شاد و خرم
سزا او تو را و تو او را سزایی
به نیکی خلیلی به پاکی کلیمی
به روی و خرد یوسف و مصطفایی
همی شکر و مدح تو گویند دایم
به هند اندرون شهری و روستایی
الا تا هر آن چیز کاید ز بنده
بدو نیک باشد سراسر قضایی
همه سال بادی عمید ولایت
عمل را ز رأی رفیعت روایی

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعولن (متقارب مثمن سالم)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ایا آنکه بر دلبران پادشایی
جهان همچو بستان تو باد صبایی
هوش مصنوعی: آیا کسی می‌تواند بر دلرباها و زیبایی‌های این جهان، مانند تو باشد که مانند صبحگاهان بوی خوشی را پخش کند؟
اگر حجت صنع الله باید
رخان تو حجت به صنع خدایی
هوش مصنوعی: اگر نشانه‌های قدرت خداوند باید در چهره تو نمایان باشد، پس تو خود نشانه‌ای از قدرت خدا هستی.
بتان سرایی بسان ستاره
تو ماهی میان بتان سرایی
هوش مصنوعی: پرستشگاه پر از بت‌ها به مانند ستاره‌هاست، و تو همانند ماهی در میان آن بت‌ها درخشان و برتر هستی.
دل من بماندست در درد عشقت
نیابد ازو هیچگونه رهایی
هوش مصنوعی: دل من همچنان در درد عشق تو گرفتار است و هیچ راه نجاتی از آن ندارد.
ز گفتار من خشمت آید همیشه
چنین خشمگین بر رهی بر چرایی
هوش مصنوعی: از صحبت‌های من همیشه خشمگین می‌شوی، پس چرا در پی راهی هستی که دلیل این خشم را بفهمی؟
تکبر مکن بر من بنده زینسان
کزین کبر کردن بتا در سرآیی
هوش مصنوعی: بر من تکبر نکن، ای شخص نازک‌دل؛ زیرا کسانی که بر دیگران فخر می‌فروشند، خودشان در آخر به سقوط و تباهی می‌رسند.
نباید که جور و جفایت بگویم
به رادی که او راست فرمانروایی
هوش مصنوعی: نباید از سختی‌ها و بی‌رحمی‌هایت صحبت کنم، زیرا اوست که حقی بر رهبری دارد.
عمید ملک بوالفرج نصر رستم
که بفزود شه را ازو پادشایی
هوش مصنوعی: عمید ملک بوالفرج نصر رستم فردی است که به اعتبار و قدرتش افزوده شده و توانسته است به پادشاهی کمک کند و به او افزودن مقام و عظمت بدهد.
ایا آنکه زین زمین و زمانی
ولی را نجاتی عدو را بلایی
هوش مصنوعی: آیا کسی هست که از این دنیا و زمانه، ولی را نجات دهد و دشمن را گرفتار مصیبت کند؟
زمین و زمان از تو نازند دایم
که بر هر دو داد ایزدت کدخدایی
هوش مصنوعی: زمین و زمان همیشه به تو احترام می‌گذارند زیرا خداوند بر هر دو، تو را به عنوان ولی و سرپرست قرار داده است.
هر آن بینوایی که پیش تو آید
نبیند از آن بیشتر بینوایی
هوش مصنوعی: هر کس که به نزد تو می‌آید، نمی‌تواند بدبختی‌اش را بیشتر از آنچه که هست، احساس کند.
به بزم اندرون کسری و کیقبادی
به رزم اندرون شیری و اژدهایی
هوش مصنوعی: در میهمانی و لذت، پهلوانان بزرگ و حکمرانان معروفی مانند کسری و کیقباد حضور دارند، اما در میدان نبرد، موجودات خطرناکی چون شیر و اژدها به مبارزه می‌پردازند.
هر آنگه برافراز باره نشینی
به میدان چون شیر ژیان اندرآیی
هوش مصنوعی: هرگاه که به بالای میدان بیایی و در آنجا بنشینی، مانند شیری بزرگ و پراراده وارد خواهی شد.
سنانت چنان در دل دشمن افتد
که چونان نیفتد قضای خدایی
هوش مصنوعی: تیری که می‌زنی، چنان به قلب دشمن برخورد می‌کند که کسی نمی‌تواند قضا و قدر الهی را این‌گونه تحت تأثیر قرار دهد.
هر آن جنگجویی که آمد به جنگت
چو سرمه به سم ستورش بسایی
هوش مصنوعی: هر جنگجویی که به مبارزه با تو بیاید، مانند سرمه‌ای است که بر روی پایان سفید آن می‌کشی.
تو پاکیزه ستی و پاکیزه مذهب
تو فرخنده فعلی و فرخ لقایی
هوش مصنوعی: تو انسان شایسته و پاکی هستی و آیین تو نیز نیکوست. رفتار تو خجسته و لقا و دیدارت مبارک است.
تو مر دشمنان را رسانی به انده
تو از دوستان رنج انده زدایی
هوش مصنوعی: تو باعث می‌شوی که دشمنان به اندوه بیفتند، ولی از دوستانت غم‌ها را دور می‌کنی و آرامش می‌بخشی.
تو ابر گهر پاش و دینار باری
تو خورشید تابان و بدرالد جایی
هوش مصنوعی: تو مانند ابری هستی که جواهرات را بر زمین می‌پاشد و ثروت زیادی به همراه داری، تو مانند خورشید درخشان و قمر در آسمانی.
تو بنیاد فضلی و اصل سخایی
به فضل و سخا حیدر مرتضایی
هوش مصنوعی: تو خود پایه‌گذار فضیلت و نیکوکاری هستی و شایستگی و بخشش تو در پیروی از حیدر علی برتر است.
شد آراسته کشور هند از تو
گرفته ز اقبال تو روشنایی
هوش مصنوعی: کشور هند به خاطر تو زیبا و آراسته شده و روشنایی آن به دلیل خوش‌شانسی توست.
کند افتخار از تو سلطان عالم
کز ایزد مر او را تو نیکو عطایی
هوش مصنوعی: سلطان عالم، افتخار از تو کم می‌شود، چرا که خداوند به او نعمت‌های نیکویی عطا کرده است.
اگر اوست چون جم به تخت جلالت
تو اندر دها آصف بر خیایی
هوش مصنوعی: اگر او مانند جم در تخت سلطنت تو باشد، تو در نظر آصف هم برتر و برجسته خواهی بود.
تو زو بی غمی او ز تو شاد و خرم
سزا او تو را و تو او را سزایی
هوش مصنوعی: تو در بی‌غم هستی و او از وجود تو شاد و خوشحال است. هر یک از شما به دیگری تعلق دارید و سزاوار یکدیگر هستید.
به نیکی خلیلی به پاکی کلیمی
به روی و خرد یوسف و مصطفایی
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف ویژگی‌های نیکویی و پاکی انسانی می‌پردازد که ترکیبی از صفات مثبت است. به نیکی و پاکی اشاره می‌کند و در عین حال به زیبایی ظاهری و خرد اشاره دارد. در کل، این بیت به احوالات و صفات برجسته یک فرد ممتاز می‌پردازد که در میان دیگران، جلوه‌ای خاص دارد.
همی شکر و مدح تو گویند دایم
به هند اندرون شهری و روستایی
هوش مصنوعی: همیشه در شهرها و روستاهای هند درباره شکر و ستایش تو صحبت می‌کنند.
الا تا هر آن چیز کاید ز بنده
بدو نیک باشد سراسر قضایی
هوش مصنوعی: نکند که هر چیزی که از بنده به سوی او می‌رود، به دور از خیر و خوب نباشد؛ به طور کلی، همه چیز طبق قضا و قدر است.
همه سال بادی عمید ولایت
عمل را ز رأی رفیعت روایی
هوش مصنوعی: هر سال، بادی به نام بلندمرتبه‌ای از کارها و تصمیم‌های مهم، از افکار و نظرات برجسته تو به راه می‌افتد.