شمارهٔ ۳۰۵ - عرض بیچارگی و شرح حبس و گرفتاری
نه بر خلاص حبس ز بختم عنایتی
نه در صلاح کار ز چرخم هدایتی
پیشم نهد زمانه ز تیمار سورتی
هر گه که بخوانم ز اندوه آیتی
از حبس من به هر شهر اکنون مصیبتی
وز حال من به هر جا اکنون روایتی
تا کی خورم به تلخی تا کی کشم به رنج
از دوست طعنه ای وز دشمن سعایتی
من کیستم چه دارم چندم کیم چیم
کم هر زمان رساند گردون نکایتی
نه نعمتی مرا که ببخشم خزینه ای
نه عدتی مرا که بگیرم ولایتی
نه روی محفلی ام و نه پشت لشکری
نه مستحق و در خور صدر و ولایتی
پیوسته بوده ام ز قضا در عقیله ای
همواره کرده ام ز زمانه شکایتی
از بهر جامه کهن و نان خشک من
زینجا کدیه ایست وز آنجا رعایتی
ای روزگار عمر به رشوت همی دهم
پس چون نگه نداریم اندر حمایتی
گر آمدی جنایتی از من چه کردیی
کاین می کنی نیامده از من جنایتی
چونان که در نهاد تو را نیست آخری
رنج مرا نهاد نخواهی نهایتی
نه از تو هیچ وقتم در دل مسرتی
نه از تو هیچ روزم در تن وقایتی
هر جا رسد کند به من آکفت نسبتی
هر چون بود کند به من انده کنایتی
دارم ز جنس جنس غم و نوع نوع درد
تألیف کرده هر نفسی را حکایتی
آخر رسید خواهد از این دو برون مدان
یا عمر من به قطعی یا غم به غایتی
ای کم تعهدان ببریدم تعهدی
ای کم عنایتان بکنیدم عنایتی
باری دعا کنید و ز بهر دعا کنید
زهاد مستجاب دعا را وصایتی
شمارهٔ ۳۰۴ - مدح ابوالفرج نصربن رستم: ایا آنکه بر دلبران پادشاییشمارهٔ ۳۰۶ - در مدح سلطان مسعود: گفتی که وفا کنم جفا کردی
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
نه بر خلاص حبس ز بختم عنایتی
نه در صلاح کار ز چرخم هدایتی
هوش مصنوعی: من نه توانایی نجات از این حبس سرنوشت را دارم، و نه کمک و راهنمایی در کارهایم از گردش روزگار دریافت میکنم.
پیشم نهد زمانه ز تیمار سورتی
هر گه که بخوانم ز اندوه آیتی
هوش مصنوعی: زمانه به من یادآوری میکند که هر بار که از غم و اندوه سخن میگویم، نشانهای از آن در برابر من ظاهر میشود.
از حبس من به هر شهر اکنون مصیبتی
وز حال من به هر جا اکنون روایتی
هوش مصنوعی: من در زندان خود گرفتارم و از درد و رنج من در هر گوشهای داستانی وجود دارد.
تا کی خورم به تلخی تا کی کشم به رنج
از دوست طعنه ای وز دشمن سعایتی
هوش مصنوعی: من تا کی باید تلخی را بچشم و از رنج و زحمت بگذرم؟ به خاطر طعنه دوستان و تلاش دشمنان.
من کیستم چه دارم چندم کیم چیم
کم هر زمان رساند گردون نکایتی
هوش مصنوعی: من کیستم و چه دارم؟ عدد من چیست و حال من چگونه است؟ هر لحظه که میگذرد، سرنوشت من نکاتی را به من میآموزد.
نه نعمتی مرا که ببخشم خزینه ای
نه عدتی مرا که بگیرم ولایتی
هوش مصنوعی: نه چیزی دارم که بخواهم آن را ببخشم و نه قدرتی دارم که بتوانم حاکمیتی را به دست آورم.
نه روی محفلی ام و نه پشت لشکری
نه مستحق و در خور صدر و ولایتی
هوش مصنوعی: من نه در جمع مهمانان جایی دارم و نه در پشت سپاهی قرار دارم، نه شایستهٔ مقام و جایگاهی هستم و نه لایق فرمانروایی.
پیوسته بوده ام ز قضا در عقیله ای
همواره کرده ام ز زمانه شکایتی
هوش مصنوعی: من همیشه در سرنوشت خود، در جمعی از افراد بافضیلت و باعقلا بودهام و همواره از روزگار شکایت کردهام.
از بهر جامه کهن و نان خشک من
زینجا کدیه ایست وز آنجا رعایتی
هوش مصنوعی: به خاطر لباس کهنه و نان خشک من، این مکان را میتوان کدخداییش نامید و از آن سو، میتوان رعیتی را دید.
ای روزگار عمر به رشوت همی دهم
پس چون نگه نداریم اندر حمایتی
هوش مصنوعی: ای روزگار، من عمرم را به خاطر برخی منافع و فریبها هزینه میکنم. پس چرا وقتی در دشواریها به کمک نیاز دارم، از من حمایت نمیکنی؟
گر آمدی جنایتی از من چه کردیی
کاین می کنی نیامده از من جنایتی
هوش مصنوعی: اگر بر من جرمی وارد شد، تو چه کردهای که اکنون اینگونه رفتار میکنی؟ آیا پیش از این هم از من جرمی سر نزده بود؟
چونان که در نهاد تو را نیست آخری
رنج مرا نهاد نخواهی نهایتی
هوش مصنوعی: آنقدر که در وجود تو پایانی وجود ندارد، رنج و آلام من نیز تا بینهایت ادامه خواهد داشت.
نه از تو هیچ وقتم در دل مسرتی
نه از تو هیچ روزم در تن وقایتی
هوش مصنوعی: نه زمانی از تو در دل من خوشحالی وجود دارد و نه روزی از تو در وجودم برکتی حس میشود.
هر جا رسد کند به من آکفت نسبتی
هر چون بود کند به من انده کنایتی
هوش مصنوعی: هر جا که به من میرسد، با خود نسبت و ارتباطی دارد و هر چیزی که باشد، به من اندوهی میآورد که در آن مخفی است.
دارم ز جنس جنس غم و نوع نوع درد
تألیف کرده هر نفسی را حکایتی
هوش مصنوعی: من از غم و درد که از نوع و جنس متفاوتی هستند، داستانهایی برای هر نفسی که میکشم، به وجود آوردهام.
آخر رسید خواهد از این دو برون مدان
یا عمر من به قطعی یا غم به غایتی
هوش مصنوعی: به زودی یکی از این دو وضعیت به پایان خواهد رسید: یا زندگیام به اتمام خواهد رسید، یا غم و اندوهی که در دل دارم به انتها خواهد رسید.
ای کم تعهدان ببریدم تعهدی
ای کم عنایتان بکنیدم عنایتی
هوش مصنوعی: ای کسانی که در وفا و تعهد کمکاری میکنید، من را از هر نوع تعهدی رها کردید، و ای کسانی که در لطف و توجه کم دارید، من از شما طلب توجه میکنم.
باری دعا کنید و ز بهر دعا کنید
زهاد مستجاب دعا را وصایتی
هوش مصنوعی: پس خواهش میکنم که دعا کنید و برای دعا کردن از زهد و تقوا بهره ببرید، زیرا زاهدان که دعاهایشان به اجابت میرسد، توصیههایی دارند.

مسعود سعد سلمان