شمارهٔ ۳ - در ستایش ابورشد رشید
ای رفیقان من ای عمر و منصور و عطا
که شما هر سه سمائید و هوائید و صبا
کرده بیچاره مرا جوع به ماه رمضان
خبری هست ز شوال به نزدیک شما
تا به مغرب ننموده است مرا چهره هلال
من چنان گشتم از ضعف که در شرق سها
عید گویی که همی آید از سنگ برون
یا مه روزه مرا می دهد از سنگ حیا
از پی طعمه شامی شده ام چون خفاش
وز پی دیدن خورشید شدم چون حربا
چه کنم قصه بیهوده ز خمر و ز خمار
چون نمی یارم گفتن سخن ماه سما
تا به قندیل فتاده است مرا کار به شب
همچو شمعم که زیم امشب و میرم فردا
اندرین روزه همه رنج من است از من آز آنک
سفری کرد نیارستم من سرد بغا
چون مرا هیچ حلاوت نبود اندر روز
چه کنم پس تو اگر سازی شب را حلوا
حاش لله که مرا نیست بدین ره مذهب
جز که هزلی است که رفته است میان شعرا
فرض یزدان را بگزارد هر کس که کند
خدمت خاصه سلطان به خلا و به ملا
تحفه دولت ابورشد رشید آنکه فلک
خواهدی تا کند او را از پی جود ثنا
تا جهان بادا در خدمت سلطان بادا
اندرین ز ایزد تقدیر و ز من بنده دعا
شمارهٔ ۲ - در ستایش محمود شاه: شاهان جهان شاهی و شاه جهانیاشمارهٔ ۴ - مدح صاحب اجل العمید منصور بن سعید بن احمد: خردم نمود گردش چرخ چو آسیا
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای رفیقان من ای عمر و منصور و عطا
که شما هر سه سمائید و هوائید و صبا
هوش مصنوعی: ای دوستان من، ای عمر و منصور و عطا، شما همانند آسمان و باد و نسیم هستید.
کرده بیچاره مرا جوع به ماه رمضان
خبری هست ز شوال به نزدیک شما
هوش مصنوعی: من در ماه رمضان به شدت دچار گرسنگی شدهام و حالا نمیدانم آیا در ماه شوال خبری از شما هست یا نه.
تا به مغرب ننموده است مرا چهره هلال
من چنان گشتم از ضعف که در شرق سها
هوش مصنوعی: تا زمانی که هلال ماه به سمت مغرب نرفته است، من به قدری از ضعف رنج میبرم که در شرق ستاره سها (ستارهای در صورت فلکی) احساس میکنم.
عید گویی که همی آید از سنگ برون
یا مه روزه مرا می دهد از سنگ حیا
هوش مصنوعی: بیت بیانگر این است که عید به نزدیک میشود و درست مانند اینکه سنگی از دل زمین بیرون میآید، شادی و نوروز نیز به زندگی بازمیگردد. همچنین، اشارهای به حال و هوای روزهداری دارد که رازش را از سنگی که حیا دارد میگیرد و نشان میدهد که روزهداری و طهارت روح، احساساتی راستین و عمیق را به وجود میآورد.
از پی طعمه شامی شده ام چون خفاش
وز پی دیدن خورشید شدم چون حربا
هوش مصنوعی: به دنبال شکار شبانهام مانند خفاش و برای دیدن نور خورشید مانند جوجهتیغی.
چه کنم قصه بیهوده ز خمر و ز خمار
چون نمی یارم گفتن سخن ماه سما
هوش مصنوعی: چه کار کنم که قصههایی بیفایده در مورد شراب و مینوشی بگویم، وقتی که نمیتوانم درباره ماه و زیباییاش سخن بگویم؟
تا به قندیل فتاده است مرا کار به شب
همچو شمعم که زیم امشب و میرم فردا
هوش مصنوعی: من همچون شمعی هستم که در شب روشنایی میبخشد، اما سرنوشت من حاکی از این است که امشب وجود دارم و فردا ناپدید میشوم.
اندرین روزه همه رنج من است از من آز آنک
سفری کرد نیارستم من سرد بغا
هوش مصنوعی: در این روز فقط زجر و درد من به خاطر جدایی آن کسی است که سفر کرده و من نتوانستم او را در آغوش بگیرم.
چون مرا هیچ حلاوت نبود اندر روز
چه کنم پس تو اگر سازی شب را حلوا
هوش مصنوعی: هرگاه در روزهای زندگی هیچ لذتی برای من وجود نداشته باشد، چه باید بکنم؟ پس اگر تو شبها آن را شیرین کنی، چه خوب خواهد بود.
حاش لله که مرا نیست بدین ره مذهب
جز که هزلی است که رفته است میان شعرا
هوش مصنوعی: به خدا قسم که من در این راه نرمی و جدیتهای ندارم جز این که گاهی شوخیهایی بین شاعران وجود دارد.
فرض یزدان را بگزارد هر کس که کند
خدمت خاصه سلطان به خلا و به ملا
هوش مصنوعی: هر کسی که به سلطانی خاص خدمت کند، باید بگذارد که حکم الهی را به حساب آورد.
تحفه دولت ابورشد رشید آنکه فلک
خواهدی تا کند او را از پی جود ثنا
هوش مصنوعی: هدیه و نعمتی که دولت ابورشد رشید به انسان میدهد، این است که آسمان و فلک برای او به خاطر جود و بخششاش، او را ستایش خواهد کرد.
تا جهان بادا در خدمت سلطان بادا
اندرین ز ایزد تقدیر و ز من بنده دعا
هوش مصنوعی: باشد که دنیا در خدمت پادشاه باشد و در این امر، تقدیر از جانب خدا و دعای من بنده مؤثر باشد.