شمارهٔ ۲۸۵ - تهنیت فتح هندوستان
ای ذکر خنجر تو به عالم سمر شده
وز عدل تو به چین و به ماچین خبر شده
گردون به پیش همت تو گشته چون زمین
دریا به نزد دو کف تو چون شمر شده
زی حلم و طبع تو نسب آرند کوه و بحر
زآنند هر دو پر گهر و پر درر شده
اندر جهان سراسر از خاطر و گفت
دانش خطر گرفته و زر بی خطر شده
از جود تو سخاوت حاتم شده هبا
وز زور تو شجاعت رستم هدر شده
آن چیست نه ز دولت تو یافته نصیب
وآن کیست نه ز دولت تو بهره ور شده
از بیم گرز و تیغ تو خورشید گشته زرد
وز بانگ نای و کوس تو بهرام کر شده
تیغ تو آتشیست که تف و شرار آن
در تارک و دو دیده شیران نر شده
ای آنکه در دو موضع کلک و حسام تو
یاری ده قضا و دلیل قدر شده
اکنون که سوی غزو خرامی به خرمی
از فر تو جهانی بینی دگر شده
رایان هند را و امیران نغز را
لبها ز بیم خشک شده دیده تر شده
اکنون به هند بینند از سهم و هیبتت
صد خاندان شاهان زیر و زبر شده
بس قلعه بلند که بینند زین سپس
ویران شده ز بیم تو و رهگذر شده
در بیشه های هند کنون بی خلاف هست
شیر از نهیب تیغ تو بی خواب و خور شده
بینند خسروان را در چین و روم و زنگ
اخبار رزم های تو جمله زبر شده
شیران لشکر تو در آن قلب رزمگاه
با دشمنان دولت تو کینه ور شده
هر فوج از آن چو پروین گرد آمده به هم
هر یک بسان جوزا اندر کمر شده
اندر میان معرکه چون شیر مرغزار
اندر کنار مجلس چون سرو بر شده
چون تیغ ضیمران رنگ آهنجی از نیام
بینند کارزار تو چون معصفر شده
ای آنکه مدح گوی تو اندر مدیح تو
عاجز شده ز مدح و سخن مختصر شده
با تو کسی نکوشد و نستیزد از ملوک
جز آن کسی که باشد عمرش به سر شده
سالی شده به خشکی چون کف مفلسان
در باغ ها درختان بی برگ و بر شده
اکنون دلیل و نصرت و اقبال ایزدیست
کآمد به خدمت ابر هوا پر مطر شده
بادی همیشه شاها در نصرت خدای
اقبال پیش رایت تو راهبر شده
از نام تو به روم بترسیده شاه روم
وز تیغ تو به هند ظفر بر ظفر شده
بینند این دو غزو تو را گشته داستان
وان داستان به گرد جهان در سمر شده
چتر تو را همیشه شده سعد رهنمون
بر داعیان دولت خود کامگر شده
شمارهٔ ۲۸۴ - مدح ملک ارسلان بن مسعود: ای به عارض سپید و زلف سیاهشمارهٔ ۲۸۶ - مدح سیف الدوله محمود: ز در درآمد دوش آن نگار من ناگاه
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای ذکر خنجر تو به عالم سمر شده
وز عدل تو به چین و به ماچین خبر شده
هوش مصنوعی: ای یاد تو مانند خنجری در دل دنیا جا گرفته و به خاطر عدل و انصاف تو، خبرها در چین و ماچین منتشر شده است.
گردون به پیش همت تو گشته چون زمین
دریا به نزد دو کف تو چون شمر شده
هوش مصنوعی: این بیت به نوعی به عظمت و ارادهی انسان اشاره دارد. میتوان گفت که آسمان به خاطر اراده و تلاش تو به اندازهی زمین در برابر دریا کوچک شده است، و دو دست تو مانند شمر (دستهای از کوچکترین چیزها) در این وسعت به نظر میرسند. به عبارتی، توانایی و تلاش انسانی میتواند چیزهای بزرگ و عظیم را به چیزی کوچک و قابل دسترسی تبدیل کند.
زی حلم و طبع تو نسب آرند کوه و بحر
زآنند هر دو پر گهر و پر درر شده
هوش مصنوعی: از فکر و خوی تو یاد میکنند که کوه و دریا نیز هر دو پر از گوهر و مروارید شدهاند.
اندر جهان سراسر از خاطر و گفت
دانش خطر گرفته و زر بی خطر شده
هوش مصنوعی: در دنیا، همه چیز تحت تأثیر فکر و کلام افراد دانا قرار دارد و همین باعث شده است که خطرات بیشتری به وجود آید و ارزش طلا نیز کاهش یابد.
از جود تو سخاوت حاتم شده هبا
وز زور تو شجاعت رستم هدر شده
هوش مصنوعی: بخشش و سخاوت تو به حدی است که باعث شده حاتم طایی، که نماد سخاوت است، چیزی از دست بدهد. و قدرت تو آنقدر زیاد است که شجاعت رستم، قهرمان اسطورهای، بیفایده شده است.
آن چیست نه ز دولت تو یافته نصیب
وآن کیست نه ز دولت تو بهره ور شده
هوش مصنوعی: چه چیزی است که از نعمت تو بهرهمند نشده و چه کسی است که از لطف و فضل تو بینصیب ماندهاست؟
از بیم گرز و تیغ تو خورشید گشته زرد
وز بانگ نای و کوس تو بهرام کر شده
هوش مصنوعی: از ترس ضربههای تو، نور خورشید کمرنگ شده و صدای ساز و طبل تو باعث شده که بهرام، که نماد شجاعت و قدرت است، ناشنوا شود.
تیغ تو آتشیست که تف و شرار آن
در تارک و دو دیده شیران نر شده
هوش مصنوعی: تیغ تو مانند آتش است که شعلهاش در سر و چشمهای شیران نر به جانشان افتاده و آنها را سوزانده است.
ای آنکه در دو موضع کلک و حسام تو
یاری ده قضا و دلیل قدر شده
هوش مصنوعی: ای کسی که در دو موقعیت، قلم و شمشت به سرنوشت و دلیل قضا کمک کردهای.
اکنون که سوی غزو خرامی به خرمی
از فر تو جهانی بینی دگر شده
هوش مصنوعی: حالا که به سمت جنگ میروی، با خوشحالی از زیبایی تو، جهانی را خواهی دید که تغییر کرده است.
رایان هند را و امیران نغز را
لبها ز بیم خشک شده دیده تر شده
هوش مصنوعی: دهانهای رایزنان هند و امیران باهوش از ترس خشک شده، اما چشمانشان پر از اشک است.
اکنون به هند بینند از سهم و هیبتت
صد خاندان شاهان زیر و زبر شده
هوش مصنوعی: اکنون در هند میبینند که به خاطر قدرت و شخصیت تو، صدها خانواده شاهان به هم ریخته و دچار آشفتگی شدهاند.
بس قلعه بلند که بینند زین سپس
ویران شده ز بیم تو و رهگذر شده
هوش مصنوعی: بسیار ساختمانها و قلعههای بلند وجود دارد که مردم آنها را میبینند، اما اکنون به خاطر ترس از تو و در سیر و گذر مردم، ویران شدهاند.
در بیشه های هند کنون بی خلاف هست
شیر از نهیب تیغ تو بی خواب و خور شده
هوش مصنوعی: در جنگلهای هند، هماکنون بدون هیچ شکی شیر به خاطر صدای تند شمشیر تو بیخواب و بدون آرامش شده است.
بینند خسروان را در چین و روم و زنگ
اخبار رزم های تو جمله زبر شده
هوش مصنوعی: پادشاهان و بزرگان در سرزمینهای چین، روم و زنگ از اخبار جنگهای تو با خبر شدهاند و به شجاعت و قدرت تو اذعان دارند.
شیران لشکر تو در آن قلب رزمگاه
با دشمنان دولت تو کینه ور شده
هوش مصنوعی: شیران جنگی تو در قلب میدان نبرد، با دشمنان سلطنتت در حال دشمنی و کینه توزی هستند.
هر فوج از آن چو پروین گرد آمده به هم
هر یک بسان جوزا اندر کمر شده
هوش مصنوعی: هر گروهی مانند پروین گرد هم آمدهاند و هر یک مانند زحل در کنار یکدیگر قرار گرفتهاند.
اندر میان معرکه چون شیر مرغزار
اندر کنار مجلس چون سرو بر شده
هوش مصنوعی: در وسط میدان جنگ مانند شیری است که در مرتع حضور دارد و در کنار مجلس مانند سرو بلند و چشمنواز است.
چون تیغ ضیمران رنگ آهنجی از نیام
بینند کارزار تو چون معصفر شده
هوش مصنوعی: زمانی که شمشیر ضیمران به رنگ آهنی درآید، به محض این که مردم کارزار تو را میبینند، همواره مانند زرهای محافظتکننده جلوه خواهد کرد.
ای آنکه مدح گوی تو اندر مدیح تو
عاجز شده ز مدح و سخن مختصر شده
هوش مصنوعی: ای کسی که ستایشگر تو در ستایش تو ناتوان شده و به خاطر عظمت تو، سخن به اندازهای کوتاه آمده که نمیتواند حق تو را ادا کند.
با تو کسی نکوشد و نستیزد از ملوک
جز آن کسی که باشد عمرش به سر شده
هوش مصنوعی: هیچکس از میان پادشاهان به تو تعرضی نمیکند و با تو درگیر نمیشود، مگر آنکه عمرش به پایان رسیده باشد.
سالی شده به خشکی چون کف مفلسان
در باغ ها درختان بی برگ و بر شده
هوش مصنوعی: سالی است که به خاطر خشکی، مانند بیپولی و فقر در باغها، درختان بدون برگ و میوه شدهاند.
اکنون دلیل و نصرت و اقبال ایزدیست
کآمد به خدمت ابر هوا پر مطر شده
هوش مصنوعی: اکنون مایه ی پشتیبانی و موفقیت و خوشبختی از جانب خداوند به ما رسیده است، مانند ابرهایی که پر از باران شدهاند و به خدمت ما آمدهاند.
بادی همیشه شاها در نصرت خدای
اقبال پیش رایت تو راهبر شده
هوش مصنوعی: باد همیشه در کنار تو است، ای شاه، که در پیروزی به یاری خداوند، توانستهای مردم را به راه درست هدایت کنی.
از نام تو به روم بترسیده شاه روم
وز تیغ تو به هند ظفر بر ظفر شده
هوش مصنوعی: شاه روم از آوازه نام تو میترسد و به خاطر قدرت تو، در سرزمین هند هم پیروزیها بر پیروزیها به دست میآید.
بینند این دو غزو تو را گشته داستان
وان داستان به گرد جهان در سمر شده
هوش مصنوعی: این دو جنگ و نبرد تو، داستانی شده که همه جا در حال روایت است و این روایت در میان مردم پخش شده و مورد بحث و گفتوگو قرار گرفته است.
چتر تو را همیشه شده سعد رهنمون
بر داعیان دولت خود کامگر شده
هوش مصنوعی: چتر تو همیشه به عنوان راهنمای خوشبختی عمل کرده و به دعوتکنندگان به سوی دولتت، که خودخواهی را میطلبند، کمک کرده است.