گنجور

شمارهٔ ۲۷۲ - ستایش سلطان مسعود

ای خرد را به راستی قانون
وی دل تو ز هر هنر قارون
دون طبع تو مایه دریا
زیر قدر تو پایه گردون
فضل را فکرت تو یاری گر
جود را نعمت تو را همنون
هر محاسن که در جهان باشد
نبود از خصال تو بیرون
به کمال بضاعتی منسوب
وز دها و کفایتی معجون
از سعودست نام و کنیت تو
که همه با سعادتی مقرون
بحر طبعی شگفت نیست که هست
همه لفظ تو لؤلؤ مکنون
گرد اقبال تو نیارد گشت
به مضرت زمانه وارون
هر زمان فتنه بر سیاست تو
چون معزم همی کند افسون
هر که از مجلس تو دور بود
همچو من باشد ای عجب مغبون
خون همی گردد و نیارم گفت
دلم از رنج های گوناگون
دارم از حرز مدح تو تعویذ
ورنه در حال گردمی مجنون
باز پشتم قوی به دولت توست
از فلک باک نایدم اکنون
چون تو حری مرا به دست بود
کی براندیشم از زمانه دون
تا کند ماه و آفتاب همی
روز و شب را به روشنی مرهون
باد روزت نهار لهوانگیز
باد بختت هلال روزافزون

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای خرد را به راستی قانون
وی دل تو ز هر هنر قارون
هوش مصنوعی: ای خرد، حقیقت را بشناس و بدان که دل تو از هر هنر، ارزشمندتر است.
دون طبع تو مایه دریا
زیر قدر تو پایه گردون
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که شخصیت و روحیات تو به اندازه‌ای بزرگ و با ارزش است که می‌توان آن را با دریا مقایسه کرد و مقام و جایگاه تو به قدری بالا است که نه تنها در زمین، بلکه به آسمان نیز می‌رسد.
فضل را فکرت تو یاری گر
جود را نعمت تو را همنون
هوش مصنوعی: اگر تفکر تو فضل و خیری به همراه داشته باشد، نوع دوستی و بخشش تو نیز مایه‌ی نعمت و برکت است.
هر محاسن که در جهان باشد
نبود از خصال تو بیرون
هوش مصنوعی: هر ویژگی نیکی که در دنیا وجود دارد، به جز صفات تو نیست.
به کمال بضاعتی منسوب
وز دها و کفایتی معجون
هوش مصنوعی: من به بهترین شکل و با تمام توانایی‌ام در خدمت شما هستم و این به خاطر استعدادی است که از دامن و تجربه‌هایم به دست آورده‌ام.
از سعودست نام و کنیت تو
که همه با سعادتی مقرون
هوش مصنوعی: نام و لقب تو از خوشبختی و سعادت تو ناشی می‌شود و همه چیز در زندگی‌ات به خوبی و خوشحالی گره خورده است.
بحر طبعی شگفت نیست که هست
همه لفظ تو لؤلؤ مکنون
هوش مصنوعی: طبع تو مانند دریایی شگفت‌انگیز است، بنابراین تعجبی ندارد که همه کلماتت به مانند مرواریدهای پنهان ارزشمند و زیبا هستند.
گرد اقبال تو نیارد گشت
به مضرت زمانه وارون
هوش مصنوعی: شانس و اقبال تو هرگز نمی‌گذارد که به ضرر زمان دچار شوی.
هر زمان فتنه بر سیاست تو
چون معزم همی کند افسون
هوش مصنوعی: هر وقت که فتنه‌ای بر سیاست تو سایه می‌اندازد، آن فتنه با جادو و فریب تو را تحت تاثیر قرار می‌دهد.
هر که از مجلس تو دور بود
همچو من باشد ای عجب مغبون
هوش مصنوعی: هر کسی که از جمع تو دور باشد، مثل من دچار افسوس و حسرت خواهد شد، عجب اگر اینگونه باشد.
خون همی گردد و نیارم گفت
دلم از رنج های گوناگون
هوش مصنوعی: دل من از دردها و رنج‌های مختلف به شدت ناراحت است، اما نمی‌توانم از آن صحبت کنم و فقط درونم مملو از غم و اندوه است.
دارم از حرز مدح تو تعویذ
ورنه در حال گردمی مجنون
هوش مصنوعی: من از بزرگداشت و ستایش تو به دستانم تعویذی دارم، وگرنه در حال گشت و گذار مانند مجنون هستم.
باز پشتم قوی به دولت توست
از فلک باک نایدم اکنون
هوش مصنوعی: من اکنون به لطف و قدرت تو می‌نازم و دیگر از بلای آسمان نگران نیستم.
چون تو حری مرا به دست بود
کی براندیشم از زمانه دون
هوش مصنوعی: زمانی که تو مرا به طور کامل در اختیار داری، چرا باید به فکر اوضاع پست و ناپسند باشم؟
تا کند ماه و آفتاب همی
روز و شب را به روشنی مرهون
هوش مصنوعی: ماه و خورشید همواره روز و شب را روشن می‌کنند و این روشنایی را مدیون یکدیگر هستند.
باد روزت نهار لهوانگیز
باد بختت هلال روزافزون
هوش مصنوعی: باد و هوای روزت خوش و دلپذیر باشد، و بختت روز به روز بهتر و درخشان‌تر گردد.