گنجور

شمارهٔ ۲۷۱ - هم در مدح او

روز مهر و ماه مهر و جشن فرخ مهرگان
مهر بفزای ای نگار مهرجوی مهربان
همچو روی عاشقان بینم به زردی روی باغ
باده باید بر صبوحی همچو روی دوستان
تاجهاشان بود بر سر از عقیق و لاجورد
قرطه هاشان بود در بر از پرند و پرنیان
کله ها زد باد نیسان از ملون جامه ها
پرده ها بست ابر آزار از منقش بهرمان
مشک بودی بی حد و کافور بودی بی قیاس
در بودی بی مر و یاقوت بودی بی کران
حمل بویا مشک بودی تنگها بر تنگها
بار مروارید بودی کاروان در کاروان
تا خزانی باد سوی بوستان لشکر کشید
زینتش گشتست روی ارغوان چون زعفران
هر کجا کاکنون به سوی باغ و بستان بگذری
دیبه زربفت بینی زین کران تا آن کران
از غبار باد دیناری شده برگ درخت
وز صفای آب زنگاری شده جوی روان
شد چو روی بدسگال مملکت برگ درخت
باشد آب جوی همچون تیغ شاه کامران
سیف دولت شاه محمود بن ابراهیم آنک
جان شاهی را تنست و شخص شاهی را روان
خسرو خسرو نژاد و پهلو پهلو نسب
شهریار بر و بحر و پادشاه انس و جان
پیش او حلم زمین همچون هوا باشد سبک
پیش طبع او هوا هم چون زمین باشد گران
از نهیب گرز او در چرخ گردنده اثر
وز سر شمشیر او بر ماه دو هفته نشان
ای گه بخشش فریدون گاه کوشش کیقباد
ای به همت اردشیر و ای به حشمت اردوان
ور فریدون قباد و اردوان و اردشیر
زنده اندی پیش رخشت بنده بودندی دوان
کوه و بحر و آفتاب و آسمان خوانم تو را
کوه و بحر و آفتاب و آسمانی بی گمان
تو به گاه حلم کوهی و به گاه علم بحر
گاه رفعت آفتابی گاه قدرت آسمان
تیغ تو چون برفروزد در میان کارزار
مغز بدخواهت بجوشد در میان استخوان
جشن فرخ مهرگان آمد به خدمت مر تو را
خسروانی جام بستان بر نهاد خسروان
جوشن و برگستوان از خز باید ساختن
کامد اینک با لباس لشکری باد خزان
فرخ و فرخنده بادت مهرگان و روز مهر
باد دولت با تو کرده صد قران در یک قران
ملک از تو با نشاط و تو ز ملکت با نشاط
دولت از تو شادمان و تو ز دولت شادمان

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

روز مهر و ماه مهر و جشن فرخ مهرگان
مهر بفزای ای نگار مهرجوی مهربان
هوش مصنوعی: در روز مهر و در ماه مهر که جشن شادی و خرمی است، ای محبوب مهربان، بر عشق و محبت من بیفزا و آن را افزایش ده.
همچو روی عاشقان بینم به زردی روی باغ
باده باید بر صبوحی همچو روی دوستان
هوش مصنوعی: به نظر می‌رسد که در نگاه به چهره عاشقان، زردی و بی‌لطافتی را می‌بینم. در این حالت، باید باده‌ای بنوشم و مثل دوستانی که در صبحگاه شاداب هستند، لحظه‌ای سرشار از خوشی داشته باشم.
تاجهاشان بود بر سر از عقیق و لاجورد
قرطه هاشان بود در بر از پرند و پرنیان
هوش مصنوعی: تاج‌های آن‌ها از سنگ‌های قیمتی مثل عقیق و لاجورد ساخته شده بود و لباس‌هایشان از پرندگان و پارچه‌های نازک و زیبا موجود بود.
کله ها زد باد نیسان از ملون جامه ها
پرده ها بست ابر آزار از منقش بهرمان
هوش مصنوعی: باد نیسان باعث شد که سرها در هم گره بخورد و پرده‌ها به خاطر ابرها بسته شدند، به طوری که آزار و ناراحتی از نقش و نگارهایش گریبان گیر من شد.
مشک بودی بی حد و کافور بودی بی قیاس
در بودی بی مر و یاقوت بودی بی کران
هوش مصنوعی: تو همانند مشک هستی که بوی خوشش بی‌نهایت است و همچنان که کافور بی‌پایان است، وجودت نیز بی‌نظیر و بدون مرز می‌باشد. مانند یاقوتی هستی که به هیچ حدی نمی‌توان محدودش کرد.
حمل بویا مشک بودی تنگها بر تنگها
بار مروارید بودی کاروان در کاروان
هوش مصنوعی: این بیت به تصویر کشیدن صحنه‌ای زیبا و خاطره‌انگیز است. در آن، بویی خوش و دل‌انگیز از مشک وجود دارد که در فضا پخش شده است و به نوعی نماد زیبایی و لطافت است. همچنین، بارهای باارزش و زیبا مانند مروارید در کنار هم قرار گرفته‌اند و کاروان‌ها به شکل سرشار از زیبایی و زندگی در حال حرکت‌اند. این توصیف نشان‌دهنده‌ی غنای زیبایی‌های طبیعی و هماهنگی هنر و طبیعت است.
تا خزانی باد سوی بوستان لشکر کشید
زینتش گشتست روی ارغوان چون زعفران
هوش مصنوعی: وقتی پاییز به سمت باغ حرکت کرد، چهره‌اش مانند گل‌های ارغوانی که شبیه زعفران هستند، زیبا و آراسته شد.
هر کجا کاکنون به سوی باغ و بستان بگذری
دیبه زربفت بینی زین کران تا آن کران
هوش مصنوعی: هر کجا که بروی و از باغ و بوستان عبور کنی، می‌بینی که پارچه‌های زربفت و زیبا از این سو تا آن سو گسترده شده‌اند.
از غبار باد دیناری شده برگ درخت
وز صفای آب زنگاری شده جوی روان
هوش مصنوعی: برگ درخت به خاطر گرد و خاک باد، مثل سکه‌ای زرد و غبارآلود شده و آب جوی هم به خاطر نظافتی که داشته، حالتی زنگار گرفته است.
شد چو روی بدسگال مملکت برگ درخت
باشد آب جوی همچون تیغ شاه کامران
هوش مصنوعی: زمانی که چهره‌ی نیکوکاران در کشور زشت و ناپسند باشد، درختان مانند برگ‌های آن درخت و آب نهرها مانند تیغی تیز و برنده خواهند بود.
سیف دولت شاه محمود بن ابراهیم آنک
جان شاهی را تنست و شخص شاهی را روان
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف قدرت و عظمت شاه محمود بن ابراهیم می‌پردازد. اینگونه بیان می‌شود که سیف (شمشیر) او نه تنها جان شاهی را در بر دارد، بلکه شخصیت و مقام شاهی را نیز در خود جای داده است. به عبارت دیگر، قدرت و اعتبار او به حدی است که وجودش با مقام سلطنت پیوندی ناگسستنی دارد.
خسرو خسرو نژاد و پهلو پهلو نسب
شهریار بر و بحر و پادشاه انس و جان
هوش مصنوعی: خسرو از نسل برجسته و با اصالت است، او همچون یک شهریار در زمین و دریا، پادشاهی است که بر انسان‌ها و روح‌ها فرمانروایی می‌کند.
پیش او حلم زمین همچون هوا باشد سبک
پیش طبع او هوا هم چون زمین باشد گران
هوش مصنوعی: در حضور او، صبر و شکیبایی به اندازه‌ی سبکی هوا به نظر می‌رسد، در حالی که برای او، حتی هوا هم به سنگینی زمین به حساب می‌آید.
از نهیب گرز او در چرخ گردنده اثر
وز سر شمشیر او بر ماه دو هفته نشان
هوش مصنوعی: از ضربه‌های سنگین او در عالم، اثراتی به جا می‌ماند و نشانه‌هایی از قدرت او بر ماه نیز مشاهده می‌شود.
ای گه بخشش فریدون گاه کوشش کیقباد
ای به همت اردشیر و ای به حشمت اردوان
هوش مصنوعی: این بیت به اهمیت تاریخی و شخصیت‌های بزرگی اشاره دارد که در دوران‌های مختلف برای ملت خود تلاش کرده‌اند. اشاره به فریدون، کیقباد، اردشیر و اردوان نشان‌دهنده‌ی افتخار و عظمت این شخصیت‌هاست که در روند تاریخ و پیشرفت کشور سهم داشته‌اند. به نوعی، این افراد نماد بخشش، کوشش و همت در راه ارزش‌ها و شرافت ملی هستند.
ور فریدون قباد و اردوان و اردشیر
زنده اندی پیش رخشت بنده بودندی دوان
هوش مصنوعی: اگر فریدون، قباد، اردوان و اردشیر زنده بودند، در برابر زیبایی تو همچون بنده‌ای در حال دویدن بودند.
کوه و بحر و آفتاب و آسمان خوانم تو را
کوه و بحر و آفتاب و آسمانی بی گمان
هوش مصنوعی: من تو را به عظمت و زیبایی کوه و دریا و آفتاب و آسمان توصیف می‌کنم، زیرا بی‌شک تو همانند این عناصر بزرگ و پرشکوه هستی.
تو به گاه حلم کوهی و به گاه علم بحر
گاه رفعت آفتابی گاه قدرت آسمان
هوش مصنوعی: تو در زمان آرامش و صبوری مثل کوه استوار و مقاوم هستی و در زمان علم و دانش به وسعت دریا می‌رسی. گاهی مانند خورشید در اوج بلندی، و گاهی مانند آسمان از قدرت و عظمت برخورداری.
تیغ تو چون برفروزد در میان کارزار
مغز بدخواهت بجوشد در میان استخوان
هوش مصنوعی: وقتی شمشیر تو در میادین جنگ به‌کار افکنده شود، دشمنانت به شدت ترس و وحشت را در دلشان احساس می‌کنند.
جشن فرخ مهرگان آمد به خدمت مر تو را
خسروانی جام بستان بر نهاد خسروان
هوش مصنوعی: جشن مهرگان با خوشی به نزد تو آمد و پادشاهان با جامی از باغ به تو هدیه دادند.
جوشن و برگستوان از خز باید ساختن
کامد اینک با لباس لشکری باد خزان
هوش مصنوعی: با فرارسیدن فصل خزان، باید از خز و پارچه‌های گرم برای دوختن لباس‌های مناسب فصل استفاده کرد تا در برابر سرما محافظت کند.
فرخ و فرخنده بادت مهرگان و روز مهر
باد دولت با تو کرده صد قران در یک قران
هوش مصنوعی: ایام مهرگان برای تو خوش و خرم باشد و روزی پر از نعمت و تندرستی را برایت آرزو می‌کنم. دولت و خوشبختی تو مانند صد قران در یک قران، بسیار ارزشمند و فراوان است.
ملک از تو با نشاط و تو ز ملکت با نشاط
دولت از تو شادمان و تو ز دولت شادمان
هوش مصنوعی: ملک به خاطر وجود تو شاداب و سرزنده است و تو نیز از زندگی خود و از حکومت راضی و خوشحال هستی.

حاشیه ها

1400/07/09 17:10
احمدعلی غلامی

در ایران باستان جشن‌های متعددی به مناسبت‌های مختلف برپا می‌شد. یکی از این جشن‌ها که در بین ایرانیان از اهمیت بالایی برخوردار بوده، جشن مهرگان است. این جشن همه ساله از ۱۶ تا ۲۱ مهرماه برگزار می‌شد. شاعرانی همچون فردوسی، رودکی، فرخی، دقیقی، عنصری، ناصرخسرو، منوچهری در دیوان خود در مورد این جشن شعر سروده‌اند. مهمترین کارهای مربوط به این جشن خواندن سرود، شعر، دکلمه و نواختن موسیقی همچون گذشته می تواند باشد. (1400/07/17)