گنجور

شمارهٔ ۲۶۹ - مدح عمیدالملک ابوالقاسم

روز نوروز و ماه فروردین
آمدند ای عجب ز خلد برین
تاجها ساخت گلبنان را آن
حله ها بافت باغ ها را این
باد فرخنده بر عمید اجل
خاصه پادشاه روی زمین
عمده دین و ملک ابوالقاسم
که بیاراست روی ملک به دین
آن بزرگی که رایت همت
بگذرانید از اوج علیین
به ذکا کرد ملک را ثابت
به دها داد فتنه را تسکین
هنر از رای او برد تعظیم
خرد از طبع او کند تلقین
عزم او را مضای بادبزان
حرم او را ثبات کرده متین
این یکی را زمانه زیر رکاب
وان یکی را سپهر زیر نگین
نور و ظلمت بود به عفو و به خشم
آب و آتش بود به مهر و به کین
نه عجب گر ز داد او زین پس
خویش گردد تذرو را شاهین
شاد باش ای جهان به روی تو شاد
غم نصیب عدوست شاد نشین
نه چو تو گاه بزم ابر بهار
نه چو تو وقت رزم شیر عرین
راست گویی ز بهر تیغ و قلم
آفریده شد آن خجسته یمین
بنده خویش را معونت کن
ای جهان را شده به عدل معین
هر که خواهد همیشه شادی تو
نبود در همه جهان غمگین
شب نخسبم همی ز رنج و عنا
نیست حاجت به بستر و بالین
گر به تو نیستی قوی دل من
چکدی زهره من مسکین
از تو بودی همه تعهد من
گاه محنت به حصن های حصین
جان تو دادی مرا پس از ایزد
اندرین حبس و بند باز پسین
به خدایی که صنع و حکمت او
ماند از گردش شهور و سنین
که به باقی عمر یک لحظه
رو نتابم زخدمتت پس ازین
سازم از جود تو ضیاع و عقار
گیرم از مدح تو رفیق و قرین
ببرد چون به روی تو نگرم
شادی تو ز روی بختم چین
فخرم آن بس بود که هر روزی
بر بساطت نهم به عجز جبین
تا بود بر فلک طلوع و غروب
تا بود در زمان مکان و مکین
باد چرخ محل و رتبت تو
روشن از ماه و زهره و پروین
باد باغ نشاط و نزهت تو
خرم از لاله و گل و نسرین
من مبارک زبان و نیک پیم
هم چنین باد و هم چنین آمین

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

روز نوروز و ماه فروردین
آمدند ای عجب ز خلد برین
هوش مصنوعی: روز نوروز و ماه فروردین فرارسیده است و این شگفت‌انگیز است که از باغ بهشت آمده‌اند.
تاجها ساخت گلبنان را آن
حله ها بافت باغ ها را این
هوش مصنوعی: تاج‌ها را از چوب‌های لبنانی می‌سازند و این لباس‌ها از گل و گیاهان باغ‌ها بافته می‌شوند.
باد فرخنده بر عمید اجل
خاصه پادشاه روی زمین
هوش مصنوعی: نسیم خوشی به عمید اجل، به ویژه به پادشاه زمین وزیده است.
عمده دین و ملک ابوالقاسم
که بیاراست روی ملک به دین
هوش مصنوعی: اساس دین و حکومت ابوالقاسم (پیامبر اسلام) این بود که صورت حکومت را با دین آراسته است.
آن بزرگی که رایت همت
بگذرانید از اوج علیین
هوش مصنوعی: آن بزرگمردی که برای رسیدن به اهداف بلند، از مراحل سخت و دشوار عبور کرده است، از مرتبه‌ی عالی و بلندی برخوردار است.
به ذکا کرد ملک را ثابت
به دها داد فتنه را تسکین
هوش مصنوعی: با هوش و ذکاوت، ملک را به ثبات و استحکام رساند و به مردم آرامش و سکون عطا کرد.
هنر از رای او برد تعظیم
خرد از طبع او کند تلقین
هوش مصنوعی: هنر به خاطر نظر و دیدگاه او ارج و مقام یافته است و خرد به واسطه طبع و طبیعت او تعالیم و الهام می‌گیرد.
عزم او را مضای بادبزان
حرم او را ثبات کرده متین
هوش مصنوعی: عزم او را مانند کاریزمدارانی مستحکم کرده و او را به ثباتی مطمئن رسانده است.
این یکی را زمانه زیر رکاب
وان یکی را سپهر زیر نگین
هوش مصنوعی: یکی از افراد تحت تأثیر زمانه و شرایط اجتماعی است و دیگری برتر و با ارزش‌تر، تحت تأثیر اوضاع آسمانی و تقدیر.
نور و ظلمت بود به عفو و به خشم
آب و آتش بود به مهر و به کین
هوش مصنوعی: نور و ظلمت نشان‌دهنده‌ی دو حالت متضاد است که به عفو و خشم مربوط می‌شوند. همچنین آب و آتش نماد مهر و کینه‌اند. در واقع این بیت به تضادهای انسانی و احساسات اشاره دارد که می‌تواند در زندگی ما وجود داشته باشد.
نه عجب گر ز داد او زین پس
خویش گردد تذرو را شاهین
هوش مصنوعی: طبیعی نیست اگر او از این پس به خاطر عدالتش مانند شاهین برتری پیدا کند.
شاد باش ای جهان به روی تو شاد
غم نصیب عدوست شاد نشین
هوش مصنوعی: ای جهان، خوشحال باش! چون خوشی و شادکامی فقط برای توست و غم و اندوه برای اعدای توست. پس در شادابی و شادی زندگی کن.
نه چو تو گاه بزم ابر بهار
نه چو تو وقت رزم شیر عرین
هوش مصنوعی: نه در هنگام شادی و جشن مانند تو هست، نه در زمان جنگ و نبرد مانند تو.
راست گویی ز بهر تیغ و قلم
آفریده شد آن خجسته یمین
هوش مصنوعی: صحبت راست و درست به خاطر قدرت کلام و آثار آن به وجود آمده است، و این بیانگر جایگاه با عظمت و ارزشمند آن است.
بنده خویش را معونت کن
ای جهان را شده به عدل معین
هوش مصنوعی: ای پروردگار، به من که بنده‌ات هستم کمک کن، زیرا این جهان نیازمند عدل و انصاف توست.
هر که خواهد همیشه شادی تو
نبود در همه جهان غمگین
هوش مصنوعی: هر کسی که بخواهد همیشه شاد باشد، در حقیقت در دنیا غمگینی وجود ندارد.
شب نخسبم همی ز رنج و عنا
نیست حاجت به بستر و بالین
هوش مصنوعی: من به خاطر مشکلات و سختی‌ها نمی‌توانم بخوابم، و نیازی به رختخواب و تخت خواب ندارم.
گر به تو نیستی قوی دل من
چکدی زهره من مسکین
هوش مصنوعی: اگر تو در کنارم نیستی، دل من ضعیف و شکننده است و مانند یک موجود بی‌پناه و بی‌دفاع احساس می‌کنم.
از تو بودی همه تعهد من
گاه محنت به حصن های حصین
هوش مصنوعی: تمامی تعهدات من ناشی از تو بوده است، حتی در زمان دشواری‌ها که به دژهای مستحکم پناه می‌برم.
جان تو دادی مرا پس از ایزد
اندرین حبس و بند باز پسین
هوش مصنوعی: تو جان خود را به من دادی و پس از خداوند، در این زندان و سختی، به من بازگشتی.
به خدایی که صنع و حکمت او
ماند از گردش شهور و سنین
هوش مصنوعی: به خدایید که آثار و حکمتش فراتر از گذشت زمان و سال‌هاست.
که به باقی عمر یک لحظه
رو نتابم زخدمتت پس ازین
هوش مصنوعی: پس از این، در باقی عمرم حتی یک لحظه هم نتوانم از خدمت به تو روی گردانم.
سازم از جود تو ضیاع و عقار
گیرم از مدح تو رفیق و قرین
هوش مصنوعی: من از بخشش تو زمین و باغی می‌سازم و از ستایش و تمجید تو، دوست و هم‌نشین به دست می‌آورم.
ببرد چون به روی تو نگرم
شادی تو ز روی بختم چین
هوش مصنوعی: وقتی به چهره‌ات نگاه می‌کنم، شادی‌ات مرا می‌برد و باعث می‌شود سرنوشت خوشی را برایم رقم بزند.
فخرم آن بس بود که هر روزی
بر بساطت نهم به عجز جبین
هوش مصنوعی: من به خود می‌بالم که هر روز به خاطر تو سر بر زمین می‌گذارم و به ناتوانی خود اعتراف می‌کنم.
تا بود بر فلک طلوع و غروب
تا بود در زمان مکان و مکین
هوش مصنوعی: تا زمانی که خورشید در آسمان طلوع و غروب می‌کند، در دنیا و در مکان‌های مختلف نیز همیشه زمان و تغییرات وجود دارد.
باد چرخ محل و رتبت تو
روشن از ماه و زهره و پروین
هوش مصنوعی: باد چرخ نشان‌دهنده‌ی مقام و جایگاه تو را از نور ماه و ستاره‌های زیبا و روشن مشخص می‌کند.
باد باغ نشاط و نزهت تو
خرم از لاله و گل و نسرین
هوش مصنوعی: باد درختان و گل‌ها را در باغی سرسبز و شاداب به رقص درآورده و فضای آن پر از زیبایی و خوشبویی گل‌ها و نسرین‌هاست.
من مبارک زبان و نیک پیم
هم چنین باد و هم چنین آمین
هوش مصنوعی: من به زبان خوش و رفتار نیک، مبارک و خوشبخت باشم، و همیشه این طور باشد و آمین.