شمارهٔ ۲۵۹ - باز در مدح آن شهریار
به سوی هند خرامید بهر جستن کین
رکاب خسرو محمود سیف دولت و دین
گشاده چتر همایون چو آسمان بلند
کشیده رایت عالی بر اوج علیین
قرار برده ز برنده خنجر هندی
ز بهر آنکه دهد بوم هند را تسکین
ز عکس خنجر او آفتاب خیره شده
ز سم مرکب او زلزله گرفته زمین
چه تاب دارد نخجیر و آهو و روباه
چو سوی صید خرامد ز بیشه شیر عرین
خدایگانا این داستان معروف است
که کرد بنده به شعر خود اندرون تضمین
هزار بنده ندارد دل خداوندی
هزار کبک ندارد دل یکی شاهین
هزار سرکش هر روز بامداد پگاه
به پیش فرش تو بر خاک می نهند جبین
همه غلام تو اند با که کرد خواهی رزم
همه رهی تو اند از که جست خواهی کین
مگر ز بهر تماشا به راه و رسم شکار
یکی خرامی ناگه ز راه هند به چین
بگرد شاها اندر جهان که گشتن تو
دهد جهان را ترتیب و ملک را تزیین
تو آسمان برینی و بی گمان باشد
ثبات گیتی از گشت آسمان برین
به کار نایدت از بهر رزم تیغ و عمود
نه نیز حاجت باشد به خنجر و زوبین
جهان بگیری بی آنکه هیچ رنج بری
به حزم صادق و عزم درست و رای رزین
زهی موفق و مسعود پادشاه بزرگ
زهی مظفر و منصور شهریار زمین
هزار بحری هنگام بزم در یک صدر
هزار شیری هنگام رزم در یک زین
تو را بیژن و گرگین صفت چگونه کنم
که هر غلام تو صد بیژنست و صد گرگین
چو بر فروختی از تیغ آتش اندر هند
به شهر فارس فرو مرد آتش برزین
به هر چه قصد کنی مر تو را چه باک بود
چو هست ایزد در کارها دلیل و معین
به هر کجا که نهی روی باشدت بی شک
فتوح و نصرت پیوسته بر یسار و یمین
همیشه بادی تابنده تر ز بدر منیر
همیشه بادی پاینده تر ز کوه متین
به هر رهی که روی رهبر تو فتح بود
کراست در همه آفاق رهبری به ازین
نه دیر باشد شاها که کلک هفت اقلیم
چنانکه هند شود مر تو را به زیر نگین
هزار شهر گشایی ز شهرهای بزرگ
هزار نامه فتحت رود سوی غزنین
محل رتبت تو بر شده به مهر سپهر
ثبات ملک تو پیوسته بر شهور و سنین
مباد هرگز عمر تو را فنا یا رب
مباد هرگز ملک تو را زوال آمین
شمارهٔ ۲۵۸ - همورا ستوده است: تهنیت عید را چو سرو خرامانشمارهٔ ۲۶۰ - مدح ثقة الملک طاهربن علی: کرد همتای روضه رضوان
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
به سوی هند خرامید بهر جستن کین
رکاب خسرو محمود سیف دولت و دین
هوش مصنوعی: به سمت هند حرکت کرد تا به دنبال جستجوی امری برود، زیرا اسب خسرو محمود که سمبل قدرت و دیانت بود، او را به این سفر کشانده است.
گشاده چتر همایون چو آسمان بلند
کشیده رایت عالی بر اوج علیین
هوش مصنوعی: چتر بزرگ و باشکوهی مانند آسمان بلند گشوده شده و پرچم رفیع آن بر قلههای بلندی افراشته شده است.
قرار برده ز برنده خنجر هندی
ز بهر آنکه دهد بوم هند را تسکین
هوش مصنوعی: شخصی که خنجر هندی را در دست دارد، به خاطر هدفی که دارد، آرامش را از سرزمین هند گرفته است.
ز عکس خنجر او آفتاب خیره شده
ز سم مرکب او زلزله گرفته زمین
هوش مصنوعی: به خاطر تأثیر خنجر او، آفتاب گیج و مبهوت شده است و زمین نیز از اثر سم اسب او به لرزه درآمده است.
چه تاب دارد نخجیر و آهو و روباه
چو سوی صید خرامد ز بیشه شیر عرین
هوش مصنوعی: وقتی که شیر در جنگل به سمت شکار حرکت میکند، آهو، نخجیر و روباه دیگر نمیتوانند با آرامش و آسودگی بمانند. آنها در برابر خطر بزرگی قرار گرفتهاند و باید سریعاً خود را به دور از خطر برسانند.
خدایگانا این داستان معروف است
که کرد بنده به شعر خود اندرون تضمین
هوش مصنوعی: این بیت به این معنا است که خدایان یا قدرتهای بزرگ در این داستان معروف میگویند که من، بنده، در اشعار خود به شکلی تضمین کردهام که درون خود را بیان کنم. یعنی شاعر با استفاده از شعر به ارائه احساسات و تجربیات درونیاش پرداخته است.
هزار بنده ندارد دل خداوندی
هزار کبک ندارد دل یکی شاهین
هوش مصنوعی: دل خداوند بسیار ارزشمند و بزرگ است و از نظر خود هزاران بنده و مخلوق را در اختیار دارد، اما دل یک فرد عادی حتی اگر تنها یکی است، از دل یک شاهین که نماد قدرت و شکوه است، بیخبر یا کمتر ارزشمندتر است. در واقع، قضاوت در مورد ارزش دلها و احساسات باید بر اساس عمق و عظمت آنها صورت گیرد.
هزار سرکش هر روز بامداد پگاه
به پیش فرش تو بر خاک می نهند جبین
هوش مصنوعی: هر روز صبح، هزاران سرباز و سرکش در مقابل فرش تو زانو میزنند و پیشانی خود را بر زمین میسایند.
همه غلام تو اند با که کرد خواهی رزم
همه رهی تو اند از که جست خواهی کین
هوش مصنوعی: همه به خدمت تو هستند، با چه کسی در میدان جنگ میخواهی نبرد کنی؟ همه راهها به تو منتهی میشوند، از چه کسی میخواهی انتقام بگیری؟
مگر ز بهر تماشا به راه و رسم شکار
یکی خرامی ناگه ز راه هند به چین
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که شخصی با ظاهری زیبنده و با وقار به طور ناگهانی از یک مسیر به سمت جایی دیگر میرود، همانند یک شکارچی که برای لذت بردن از مناظر و جاذبههای مسیرش حرکت میکند.
بگرد شاها اندر جهان که گشتن تو
دهد جهان را ترتیب و ملک را تزیین
هوش مصنوعی: ای پادشا، در دنیا سیر و سفر کن، زیرا که سفر و گشت و گذار تو باعث میشود دنیا منظم شود و ملک به زیبایی آراسته گردد.
تو آسمان برینی و بی گمان باشد
ثبات گیتی از گشت آسمان برین
هوش مصنوعی: تو از آسمان بلندتری و یقیناً پایداری جهان به خاطر گردش همین آسمان بلند است.
به کار نایدت از بهر رزم تیغ و عمود
نه نیز حاجت باشد به خنجر و زوبین
هوش مصنوعی: برای نبرد نیازی به شمشیر و میله نیست و همچنین به خنجر و نیزه هم احتیاجی نمیباشد.
جهان بگیری بی آنکه هیچ رنج بری
به حزم صادق و عزم درست و رای رزین
هوش مصنوعی: اگر میخواهی به موفقیت و دستاوردی بزرگ دست یابی، باید با صبر و برنامهریزی دقیق و ارادهای قوی و تصمیمگیری منطقی به پیش بروی، بدون آنکه خود را به زحمت بیندازی.
زهی موفق و مسعود پادشاه بزرگ
زهی مظفر و منصور شهریار زمین
هوش مصنوعی: آفرین بر این پادشاه بزرگ که موفق و شادکام است، مبارک باشد شهریار زمین که پیروزمند و پیروزمندانه در کارها پیش میرود.
هزار بحری هنگام بزم در یک صدر
هزار شیری هنگام رزم در یک زین
هوش مصنوعی: در جشن و شادمانی مانند دریای وسیع و پرجنب و جوش هستم، و در میدان جنگ چون شیرانی نیرومند و شجاع، در یک صفحه و در یک مکان قرار دارم.
تو را بیژن و گرگین صفت چگونه کنم
که هر غلام تو صد بیژنست و صد گرگین
هوش مصنوعی: چطور میتوانم تو را به مانند بیژن و گرگین توصیف کنم، وقتی که هر یک از خدمتگزاران تو به اندازه صد بیژن و صد گرگین ارزش دارند؟
چو بر فروختی از تیغ آتش اندر هند
به شهر فارس فرو مرد آتش برزین
هوش مصنوعی: زمانی که آتش سوزان از هند به فروش رسید، به شهر فارس وارد شد و آتش برزین نیز در آنجا خاموش شد.
به هر چه قصد کنی مر تو را چه باک بود
چو هست ایزد در کارها دلیل و معین
هوش مصنوعی: هر چیزی که بخواهی و به دنبال آن بروی، نگران نباش، زیرا خداوند در همه امور، راهنما و یاریدهندهات است.
به هر کجا که نهی روی باشدت بی شک
فتوح و نصرت پیوسته بر یسار و یمین
هوش مصنوعی: هر جایی که به روی تو توجه شود، قطعاً پیروزی و یاری همیشه در سمت راست و چپ تو خواهد بود.
همیشه بادی تابنده تر ز بدر منیر
همیشه بادی پاینده تر ز کوه متین
هوش مصنوعی: همیشه نوری که از ماه میتابد، درخشانتر و زیباتر از نور خورشید است و همواره قدرت و ثباتی که در کوه وجود دارد، از هر چیز دیگری پایدارتر و محکمتر است.
به هر رهی که روی رهبر تو فتح بود
کراست در همه آفاق رهبری به ازین
هوش مصنوعی: هر کجا که قدم بگذاری و راهی انتخاب کنی که پیشوایت به پیروزی برسد، در هر جایی که باشی، رهبری بهتر از آن نخواهی یافت.
نه دیر باشد شاها که کلک هفت اقلیم
چنانکه هند شود مر تو را به زیر نگین
هوش مصنوعی: ای پادشاه، هرگز نگران نباش که با هنر و قدرت تو، تمام سرزمینها و اقوام به سان هندوستان تحت فرمان و سلطنت تو درخواهند آمد و تو بر آنها تسلط خواهی یافت.
هزار شهر گشایی ز شهرهای بزرگ
هزار نامه فتحت رود سوی غزنین
هوش مصنوعی: هزاران شهر کوچکی که از شهرهای بزرگ میگشایند، هزار نامه پیروزی به سوی غزنین فرستاده میشود.
محل رتبت تو بر شده به مهر سپهر
ثبات ملک تو پیوسته بر شهور و سنین
هوش مصنوعی: مقام و مرتبه تو به خاطر محبت آسمان ثابت و پایدار است و حکومت تو همواره بر زمانها و سالها ادامه خواهد داشت.
مباد هرگز عمر تو را فنا یا رب
مباد هرگز ملک تو را زوال آمین
هوش مصنوعی: خدایا، هرگز نگذار عمر تو به پایان برسد و هرگز نگذار سلطنت و قدرت تو از بین برود. آمین.