گنجور

شمارهٔ ۲۵۲ - خطاب به شمشیر پادشاه

ای تیغ شاه موسم کارست کار کن
وز خون کنار خاک چو دریا کنار کن
چون نام شهریار کن ایام شهریار
یک سر زمانه بر اثر شهریار کن
از بهر عون و نصرت دین حیدرست شاه
در دست او همه عمل ذوالفقار کن
چون باد خیز و آتش پیشکار برفروز
چون ابر بارو و راه ظفر بی غبار کن
وقت نشاط تست به دست ملک بخند
وز خرمی خزان را فصل بهار کن
خواهی شراب خوردن و خون باشد آن شراب
از کارزار صحن جهان لاله زار کن
آن قبضه مبارک شاه جهان ببوس
زان قبضه مبارک او افتخار کن
در رزمگاه نوبت خدمت به تو رسید
خدمت به رزمگاه ملک بنده وار کن
با فتح همعنانی امروز فتح را
با خویشتن به خدمت او دستیار کن
ترکان رزمساز عدو سوز شاه را
بر مرکبان نصرت و دولت سوار کن
شاه جهان حصار گشادست باک نیست
بر دشمنان شاه جهان را حصار کن
در دیده عدوش ز خون رست لعل گل
آن لعل گل که رست در آن دیده خار کن
رایان هند را و هزبران سند را
در بیشه ها بیاب و به یک جا بشار کن
بتخانها بسوز و بتان را نگون فکن
در کارزار بر دشمنان کار زار کن
در دست شهریار به هر حمله در نبرد
یک فتح کرده بودی اکنون هزار کن
در کار کرد سطوت سلطان روزگار
تاریخ نصرت و ظفر روزگار کن
گردون به تو مفوض کردست کار رزم
ای دستیار کاری وقتست کار کن
در کارزار دشمن چیزی مشعبدی
رغبت نمای و دست سوی کارزار کن
مهره ز پشت و گردن رایان بود تو را
زان مهره لعبت شعبده ها آشکار کن
گر تخم فتح خواهی کشتن به بوم هند
خون ران و دشت ها همه پر جویبار کن
خون خوردنست خوی تو گرت آرزو کند
تا خون خوری شبیخون بر گنگبار کن
از بیخ و اصل بتکده گنگ را بکن
آنگاه قصد بتکده قندهار کن
از دهر عیش و روز بداندیش ملک را
هم طعم زهر قاتل و هم رنگ قار کن
در مغز بدسگال فرو شو چو آفتاب
روزش به گریه چون شب دیجور تار کن
در عدل ملک پرور و صد تقویت بکن
وآن تقویت به قوت پروردگار کن
قد عدو ز هول تو چون چفته مار گشت
اکنون سرش به ضرب چنو کفته نار کن
ای تیغ جانشکاری و وقت شکار تست
جانها ز بت پرستان یکسر شکار کن
ای آبدار تیغ به هند آتشی فروز
آفاق جمله پر ز دخان و شرار کن
بی رنگی ار چه هستی زنگارگون به خون
شنگرف ساز و روی زمین را نگار کن
هر معجزه که داری در ضرب کار بند
هر قاعده که دارد دین استوار کن
صافی عیار گوهری از آتش نبرد
هر ملک را به گوهر صافی عیار کن
ناورد کرد خواهد رخش ملک به رزم
سرهای بت پرستان پیشش نثار کن
اوباش را نباشد نزدیک او محل
مغز سر سران ویلان اختیار کن
در مرغزار پنجه شیران شرزه را
بی کار همچو پنجه سرو و چنار کن
در کار شو برهنه و از فتح و از ظفر
مردین و ملک را تو شعار و دثار کن
تو چرخ پر ستاره و از گوهر ملک
مانند چرخ گرد ممالک مدار کن
ای نورمند قسم نکو خواه نور ده
وی نار فعل خط بداندیش نار کن
ای مار زخم دیده مارست گوهرت
از زخم کام جان عدو کام مار کن
آن گرز گاوسارت باری مساعدست
اندر مصاف یاری آن گاوسار کن
تو آبدار و رخش جهاندار تابدار
ای آبدار نصرت آن تابدار کن
ای کامگار زخم کم و بیش شرق و غرب
بر کام و نهمت ملک کامگار کن
جرمی بدیع وصفی وصف بدیع خویش
اندر بدیع گفته من یادگار کن
امروز داد و دولت و دین در جوار تست
یاری ده و رعایت حق جوار کن
ای بی قرار در کف شه بی قرار باش
اطراف را قرار ده و با قرار کن
بر بای عمرهای ملوک جهان همه
بر تخت و ملک و عمر ملک پایدار کن

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای تیغ شاه موسم کارست کار کن
وز خون کنار خاک چو دریا کنار کن
هوش مصنوعی: ای تیغ، که نماد قدرت و بهره‌وری هستی، زمان کار تو فرارسیده است، پس به کار بپرداز. خون‌ها را مثل دریا از کنار خاک دور کن و معانی بالاتر را از این تلاش استخراج کن.
چون نام شهریار کن ایام شهریار
یک سر زمانه بر اثر شهریار کن
هوش مصنوعی: زمان را به گونه‌ای بگذران که همیشه یاد و نام شهریار در ذهنت باشد و در تمام اوقات تحت تأثیر او قرار بگیری.
از بهر عون و نصرت دین حیدرست شاه
در دست او همه عمل ذوالفقار کن
هوش مصنوعی: به خاطر کمک و حمایت از دین، حیدر است و شاه قدرت او در دستانش است. همه کارها را با شمشیر ذوالفقار او انجام بده.
چون باد خیز و آتش پیشکار برفروز
چون ابر بارو و راه ظفر بی غبار کن
هوش مصنوعی: مثل باد تند و آتش با شدت عمل کن و راه پیروزی را مانند ابر هموار و بی‌مانع بساز.
وقت نشاط تست به دست ملک بخند
وز خرمی خزان را فصل بهار کن
هوش مصنوعی: در زمان شادی و خوشحالی، با معجزه خداوند لبخند بزن و از حال و هوای خزان، بهار را بساز.
خواهی شراب خوردن و خون باشد آن شراب
از کارزار صحن جهان لاله زار کن
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی شراب بنوشی، باید بدانی که آن شراب ممکن است از خون کسانی باشد که در میدان جنگ جان باخته‌اند. پس این دنیا را به مانند باغ لاله‌ای بساز که در آن زیبایی و سرزندگی حاکم باشد.
آن قبضه مبارک شاه جهان ببوس
زان قبضه مبارک او افتخار کن
هوش مصنوعی: آن دسته مبارک را که به دست شاه جهان است ببوس و به خاطر آن دسته افتخار کن.
در رزمگاه نوبت خدمت به تو رسید
خدمت به رزمگاه ملک بنده وار کن
هوش مصنوعی: در میدان جنگ نوبت آن رسیده که به تو خدمت کنم، پس به طور فرمانبردارانه در خدمت جنگ و پیروزی ملک باش.
با فتح همعنانی امروز فتح را
با خویشتن به خدمت او دستیار کن
هوش مصنوعی: امروز موفقیت را با خود همراه کن و در خدمت او باش.
ترکان رزمساز عدو سوز شاه را
بر مرکبان نصرت و دولت سوار کن
هوش مصنوعی: مردان جنگجو که دشمنان را می‌سوزانند را بر اسب‌های پیروزی و موفقیت سوار کن.
شاه جهان حصار گشادست باک نیست
بر دشمنان شاه جهان را حصار کن
هوش مصنوعی: سلطان جهان دستانش را برای رحمت و بخشش گشوده است، پس نباید نگران دشمنان بود. به جای آن، باید حصاری برای محافظت از سلطان و سرزمینش ایجاد کرد.
در دیده عدوش ز خون رست لعل گل
آن لعل گل که رست در آن دیده خار کن
هوش مصنوعی: در نگاه معشوق، از خون دل، لعل گلی سرسبز و زیبا به وجود آمده است؛ همان لعل گلی که از خاری که در آن چشم است، رشد کرده و به زیبایی شکوفا شده است.
رایان هند را و هزبران سند را
در بیشه ها بیاب و به یک جا بشار کن
هوش مصنوعی: به دنبال دانشمندان هندی و خبره‌های سندی باش و آنها را در جنگل‌ها پیدا کن و در یک مکان جمع کن.
بتخانها بسوز و بتان را نگون فکن
در کارزار بر دشمنان کار زار کن
هوش مصنوعی: بتکده‌ها را بسوزان و بت‌ها را نابود کن، در جنگ با دشمنان، در نبرد جهاد کن.
در دست شهریار به هر حمله در نبرد
یک فتح کرده بودی اکنون هزار کن
هوش مصنوعی: در دست پادشاه، در هر بار حمله‌ای که در جنگ انجام می‌دادی، یک پیروزی به دست می‌آوردی، حالا می‌توانی هزاران پیروزی کسب کنی.
در کار کرد سطوت سلطان روزگار
تاریخ نصرت و ظفر روزگار کن
هوش مصنوعی: در دست‌های قدرتمند زندگی، پیروزی و موفقیت‌های تاریخی را رقم بزن.
گردون به تو مفوض کردست کار رزم
ای دستیار کاری وقتست کار کن
هوش مصنوعی: زمان جنگ فرا رسیده و قدرتی که بر آسمان‌ها حاکم است، به تو مسئولیت داده است. ای یاری‌کننده، اکنون وقت عمل است و باید دست به کار شوی.
در کارزار دشمن چیزی مشعبدی
رغبت نمای و دست سوی کارزار کن
هوش مصنوعی: در میدان نبرد، اگر دشمن چیزی را به سرانجام برساند، به سمت نبرد برو و با تمام قدرت تلاش کن.
مهره ز پشت و گردن رایان بود تو را
زان مهره لعبت شعبده ها آشکار کن
هوش مصنوعی: پشت و گردن تو به مهره‌ای تشبیه شده است که نشان‌دهنده‌ی قدرت و توانایی‌هایت است. این توانایی‌ها باعث می‌شود که تو بتوانی جلوه‌های زیبایی را به نمایش بگذاری و به عنوان یک بازیگر یا هنرمند در زندگی عمل کنی.
گر تخم فتح خواهی کشتن به بوم هند
خون ران و دشت ها همه پر جویبار کن
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی به پیروزی دست یابی، باید خون خود را در راه آن بریزی و زمین‌های گرسنه را سیراب کنی تا به ثمر برسد.
خون خوردنست خوی تو گرت آرزو کند
تا خون خوری شبیخون بر گنگبار کن
هوش مصنوعی: اگر دلت بخواهد که کسی را آزرده کنی، باید به یاد داشته باشی که چنین رفتاری فقط نشان‌دهنده‌ی خوی توست و ممکن است عواقب بدی به همراه داشته باشد.
از بیخ و اصل بتکده گنگ را بکن
آنگاه قصد بتکده قندهار کن
هوش مصنوعی: ابتدا بنیاد اصلی بتکده گنگ را از بین ببر، سپس به فکر بازگشت به بتکده قندهار باش.
از دهر عیش و روز بداندیش ملک را
هم طعم زهر قاتل و هم رنگ قار کن
هوش مصنوعی: زندگی در دنیای امروز، حتی برای پادشاهان و افراد قدرتمند، می‌تواند تلخی و زهر داشته باشد. آنها نیز ممکن است با دشواری‌ها و ناکامی‌ها روبه‌رو شوند و از خوشی‌های زندگی محروم بمانند.
در مغز بدسگال فرو شو چو آفتاب
روزش به گریه چون شب دیجور تار کن
هوش مصنوعی: در دل افرادی که بدخواه و خیانت‌کار هستند، مانند تابش آفتاب در روز، نفوذ کن و آن‌ها را با اندوه و غم مانند شب تار روشن کن.
در عدل ملک پرور و صد تقویت بکن
وآن تقویت به قوت پروردگار کن
هوش مصنوعی: در حکومت عدل، به خوبی توجه کن و سعی کن که آن را با قدرت و نیروی الهی تقویت کنی.
قد عدو ز هول تو چون چفته مار گشت
اکنون سرش به ضرب چنو کفته نار کن
هوش مصنوعی: قدردانی و احترام به کسی که به خاطر ترس و وحشت از تو، مانند چنگال مار به خود می‌پیچد، اکنون زمان آن است که با قدرت و شجاعت، او را به چالش بکشانی و نشان دهی که نمی‌توانی به آسانی ایستادگی‌اش را تحمل کنی.
ای تیغ جانشکاری و وقت شکار تست
جانها ز بت پرستان یکسر شکار کن
هوش مصنوعی: ای تیغی که به جای جانشینی در دست داری و هنگامه‌ای برای شکار آماده‌ای، جان‌ها را از بت‌پرستان بگیر و همه را شکار کن.
ای آبدار تیغ به هند آتشی فروز
آفاق جمله پر ز دخان و شرار کن
هوش مصنوعی: ای تیز و برنده، مانند آتش در هند، که همه جا را پر از دود و شعله می‌کنی.
بی رنگی ار چه هستی زنگارگون به خون
شنگرف ساز و روی زمین را نگار کن
هوش مصنوعی: اگرچه بی‌رنگی به تو چسبیده است، با رنگ قرمز خون، زمین را زیبا و پر نقش و نگار کن.
هر معجزه که داری در ضرب کار بند
هر قاعده که دارد دین استوار کن
هوش مصنوعی: هر توانایی ویژه‌ای که داری، به کار بگیر و هر قانونی که باعث ثبات دین می‌شود، رعایت کن.
صافی عیار گوهری از آتش نبرد
هر ملک را به گوهر صافی عیار کن
هوش مصنوعی: جواهر با ارزش و با کیفیت، از آتش سختی‌ها شکل نمی‌گیرد؛ هر کسی را باید به قیمتی واقعی و ارزشمند خود بشناسیم و ارزیابی کنیم.
ناورد کرد خواهد رخش ملک به رزم
سرهای بت پرستان پیشش نثار کن
هوش مصنوعی: در میدان جنگ، اسب سلطنتی به فرمان خود به پیش می‌رود و سرهای بت‌پرستان را به عنوان قربانی در برابر خود می‌آورد.
اوباش را نباشد نزدیک او محل
مغز سر سران ویلان اختیار کن
هوش مصنوعی: بد نیست که اوباش را به خود نزدیک نکنی و به جای آن با افرادی که ذهن و تفکر روشن دارند، دوست باشی.
در مرغزار پنجه شیران شرزه را
بی کار همچو پنجه سرو و چنار کن
هوش مصنوعی: در دشت و جنگل، شیران قوی و نیرومند را به کار گیر و آنان را مانند برگ‌های درختان سرو و چنار، بی‌کار و بی‌هدف رها نکن.
در کار شو برهنه و از فتح و از ظفر
مردین و ملک را تو شعار و دثار کن
هوش مصنوعی: در کارها با تمام وجود و بدون هیچ پوششی پیش برو و از پیروزی و موفقیت غافل نمان. تو می‌توانی نماد و زینت پادشاهی باشی.
تو چرخ پر ستاره و از گوهر ملک
مانند چرخ گرد ممالک مدار کن
هوش مصنوعی: تو مانند چرخ پرستاره‌ای هستی که می‌توانی با زیبایی و جادوی خود، جهان را به دور خود بچرخانی و به همه جا نور و زیبایی ببخشی.
ای نورمند قسم نکو خواه نور ده
وی نار فعل خط بداندیش نار کن
هوش مصنوعی: ای نورانی، قسم به تو، خوب و نیکو باش و روشنی ببخش. هر کس که در کارش بد اندیش است، آتش کارش را شعله‌ور کن.
ای مار زخم دیده مارست گوهرت
از زخم کام جان عدو کام مار کن
هوش مصنوعی: ای مار زخم‌خورده، تو همان مار هستی. گوهر وجودت از درد و زخم‌هایت به وجود آمده است. به خاطر دشمنانت، خود را زخم‌خورده نکن و اجازه نده که کارشان به تو آسیب بزند.
آن گرز گاوسارت باری مساعدست
اندر مصاف یاری آن گاوسار کن
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که آن گرز یا چماق قوی، در نبرد و جنگ، به یاری فردی که مانند یک گاوسار (قهرمان یا جنگجو) عمل می‌کند، کمک خواهد کرد. در واقع، به دوستی و همکاری در شرایط سخت اشاره دارد.
تو آبدار و رخش جهاندار تابدار
ای آبدار نصرت آن تابدار کن
هوش مصنوعی: تو زیبایی مانند آفتاب درخشان و قدرت و شکوهی داری، ای نیکوکار، به نیروی خود بر روشنایی و قدرت بیشتری بیفزا.
ای کامگار زخم کم و بیش شرق و غرب
بر کام و نهمت ملک کامگار کن
هوش مصنوعی: ای کامیاب، زخم‌های کم و زیاد از شرق و غرب را به کام و خواسته‌ات بکشان و برایت ملک و سلطنت فراهم آور.
جرمی بدیع وصفی وصف بدیع خویش
اندر بدیع گفته من یادگار کن
هوش مصنوعی: من یک اثر نو و زیبا از خودم را با ویژگی‌های خاصی که دارم توصیف می‌کنم و می‌خواهم این نوشته‌ام برای همیشه به یادگار بماند.
امروز داد و دولت و دین در جوار تست
یاری ده و رعایت حق جوار کن
هوش مصنوعی: امروز باید از حمایت و رحمت تو بهره‌مند شویم. در کنار تو، باید به حقوق همدیگر احترام بگذاریم و به یکدیگر کمک کنیم.
ای بی قرار در کف شه بی قرار باش
اطراف را قرار ده و با قرار کن
هوش مصنوعی: ای کسی که همیشه در حال تلاشی و بی‌قراری، در دست شهرت و قدرت نیز بی‌قرار باش و به اطراف خود آرامش ببخش و آنها را با آرامش همراه کن.
بر بای عمرهای ملوک جهان همه
بر تخت و ملک و عمر ملک پایدار کن
هوش مصنوعی: از زندگی و حکومت پادشاهان جهان، همگی برای خود تخت و سلطنتی طلب می‌کنند و عمر پادشاهی را پایدار و با دوام می‌خواهند.