شمارهٔ ۲۴۶ - ای برادر نکو نگر به وجود
خویش را در جهان علم کردن
هست بر خویشتن ستم کردن
تن به تیمار در هوس بستن
دل به اندیشه جای غم کردن
خشمگین بودن وز خشم خدای
بر تن بی خرد رقم کردن
دوستان را و زیر دستان را
به دل آورد و متهم کردن
دست با راستی زدن در کار
قامت راستی به خم کردن
دل و جان را همه طعام و شراب
نغمه و لحن زیر و بم کردن
از حرام و حلال جاهل وار
روز و شب خواسته به هم کردن
یاد ناکردن از سؤال و شمار
خانه پر زر و پر درم کردن
لقمه لقمه ز آتش دوزخ
اندین مردری شکم کردن
عمر ناپایدار چون شمنان
در پرستیدن صنم کردن
ای برادر نکونگر به وجود
سازد اندیشه عدم کردن
تن و جان در خصومتند و سزد
عقل را در میان حکم کردن
گوش بر لابنه به عجز چو نیست
مذهب مردمان نعم کردن
کرم از هیچ کس مجوی که نیست
عادت هیچ کس کرم کردن
با نصیبی که داری از روزی
ممکنت نیست هیچ ضم کردن
نیست از عقل گر بیندیشی
تکیه بر تیغ و بر قلم کردن
همه چاره کنی و نتوانی
چاره این شمرده دم کردن
نیست مسعود سعد باب خرد
دل ز کار جهان دژم کردن
رنج بر دل منه که گردون را
پیشه افزونی است و کم کردن
هر چه دانی بگوی از آنکه زبانت
خشک باشد به وقت نم کردن
شمارهٔ ۲۴۵ - اندرز و تنبیه: تا بود شخص آدمی را جانشمارهٔ ۲۴۷ - وصف لیل و قلم: چون سیه کرد خاک پیرامن
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خویش را در جهان علم کردن
هست بر خویشتن ستم کردن
هوش مصنوعی: اگر انسان بخواهد تنها در علم و دانش خود را نمایان کند، در واقع به خود ظلم کرده است.
تن به تیمار در هوس بستن
دل به اندیشه جای غم کردن
هوش مصنوعی: بدن را به زحمت انداختن و دل را به آرزوها مشغول کردن، به جای اینکه به فکر غم و اندوه باشیم.
خشمگین بودن وز خشم خدای
بر تن بی خرد رقم کردن
هوش مصنوعی: خاموش بودن عقل و تسلیم شدن به خشم، گناهان و عواقب ناپسند را به همراه دارد.
دوستان را و زیر دستان را
به دل آورد و متهم کردن
هوش مصنوعی: دوستان و کسانی که در پایینتر از خود میدانید را با دلجویی و محبت به خود جذب کنید و از متهم کردن آنها پرهیز کنید.
دست با راستی زدن در کار
قامت راستی به خم کردن
هوش مصنوعی: وقتی که با صداقت و درستکاری در تلاش برآیی، نباید خود را در انجام کارها ناتوان یا ضعیف حس کنی.
دل و جان را همه طعام و شراب
نغمه و لحن زیر و بم کردن
هوش مصنوعی: دل و جان را با نغمهها و لحنهای مختلف سیراب و تغذیه میکنند.
از حرام و حلال جاهل وار
روز و شب خواسته به هم کردن
هوش مصنوعی: افراد ناآگاه به طور مداوم در پی مخلوط کردن مسائل حلال و حرام هستند، بدون اینکه به تفاوتها و ارزشهای واقعی آنها توجه کنند.
یاد ناکردن از سؤال و شمار
خانه پر زر و پر درم کردن
هوش مصنوعی: به یاد نیاوردن از پرسش و شمارش، خانهای را پر از طلا و نقره کردن.
لقمه لقمه ز آتش دوزخ
اندین مردری شکم کردن
هوش مصنوعی: این مرد هر روز از آتش جهنم لقمه لقمه غذا میخورد و شکم خود را پر میکند.
عمر ناپایدار چون شمنان
در پرستیدن صنم کردن
هوش مصنوعی: عمر انسان ناپایدار و بیثبات است، مانند کسانی که در عبادت و پرستش مجسمهها و بتها در تلاشند.
ای برادر نکونگر به وجود
سازد اندیشه عدم کردن
هوش مصنوعی: ای برادر، خوب بنگر که وجود و هستی را بساز و از فکر به عدم و نیستی دوری کن.
تن و جان در خصومتند و سزد
عقل را در میان حکم کردن
هوش مصنوعی: بدن و روح در درگیری و تضاد هستند و بر این اساس، عقل باید در میان این دو قضاوت کند.
گوش بر لابنه به عجز چو نیست
مذهب مردمان نعم کردن
هوش مصنوعی: اگر کسی نتواند در برابر ناپسندها آرامش خود را حفظ کند و فقط به بیاهمیتی دیگران توجه کند، در واقع به چیزی جز گفتار مردم توجه نمیکند و به حال خود غمگین است.
کرم از هیچ کس مجوی که نیست
عادت هیچ کس کرم کردن
هوش مصنوعی: به هیچکس امید نداشته باش که خوب بودن و بخشیدن ویژگی معمولی انسانها نیست.
با نصیبی که داری از روزی
ممکنت نیست هیچ ضم کردن
هوش مصنوعی: با توجه به میزان روزی که داری، نمیتوانی چیز دیگری را به آن اضافه کنی.
نیست از عقل گر بیندیشی
تکیه بر تیغ و بر قلم کردن
هوش مصنوعی: اگر با عقل و تفکر نگاه کنی، متوجه میشوی که تکیه بر قدرت نظامی و سلاحها یا بر نوشتن و بیان کلام، در واقع درست نیست.
همه چاره کنی و نتوانی
چاره این شمرده دم کردن
هوش مصنوعی: هر کاری که کنی و نتوانی راه حلی برای این مشکل پیدا کنی، به هیچ جا نخواهی رسید.
نیست مسعود سعد باب خرد
دل ز کار جهان دژم کردن
هوش مصنوعی: مسعود سعد میگوید که دل او از کارهای ناامیدکننده و تلخ دنیا به حالت افسردگی درآمده و بیخود شده است.
رنج بر دل منه که گردون را
پیشه افزونی است و کم کردن
هوش مصنوعی: غصه را به دل خود راه نده، چون دنیا تابعی از افزایش و کاهش است.
هر چه دانی بگوی از آنکه زبانت
خشک باشد به وقت نم کردن
هوش مصنوعی: هر چه در خصوص آگاهی داری، بیان کن؛ زیرا ممکن است در زمان نیاز، زبانت قاصر باشد و نتوانی چیزی بگویی.