گنجور

شمارهٔ ۲۱۷ - هم در آن مقوله

چون مشرفست همت بر رازم
نفسم غمی نگردد از آزم
چون در به زیر پاره الماسم
چون زر پخته در دهن گازم
بسته دو پای و دوخته دو دیده
تا کی بوم صبور که نه بازم
با هر چه آدمیست همی گویی
در هر غمی کش افتد انبازم
من گوهرم ز آتش دل ترسم
ناگاهی آشکاره شود رازم
نه نه که گر فلک بودم بوته
وآتش بود اثر بنگدازم
روی سفر نبینم و از دانش
گه در حجاز و گاه در اهوازم
ابرم که در و لؤلؤ بفشانم
چون رعد در جهان بود آوازم
از راستی چو تیره بود بیتم
دشمن کشم از آن چو بیندازم
زان شعر کایچ خامه نپردازد
کانرا به یک نشست نپردازم
بادم به نظم و نثر و نه نمامم
مشکم به خلق و جود و نه غمازم
مقصود می نیابم و می جویم
مقصد همی نبینم و می تازم
بر عمر و بر جوانی می گریم
کانچم ستد فلک ندهد بازم
با چرخ در قمارم و می مانم
وین دست چون نگر که همی بازم

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چون مشرفست همت بر رازم
نفسم غمی نگردد از آزم
هوش مصنوعی: وقتی که اراده‌ام بر راز وجودم تسلط پیدا کند، دیگر از آزمایش‌ها و چالش‌ها غمگین نمی‌شوم.
چون در به زیر پاره الماسم
چون زر پخته در دهن گازم
هوش مصنوعی: زمانی که در زیر روشنایی کوچکی قرار بگیرم، مانند طلا که در دهان است و نرم می‌شود.
بسته دو پای و دوخته دو دیده
تا کی بوم صبور که نه بازم
هوش مصنوعی: تا کی باید با پای بسته و چشمان دوخته به انتظار بنشینم، در حالی که نه پرواز می‌توانم بکنم و نه توانایی حرکت دارم؟
با هر چه آدمیست همی گویی
در هر غمی کش افتد انبازم
هوش مصنوعی: هرگاه که در مشکلات و غم‌ها به سر می‌برم، دوست و همراهی برای خودم می‌سازم تا با هم این سختی‌ها را تحمل کنیم.
من گوهرم ز آتش دل ترسم
ناگاهی آشکاره شود رازم
هوش مصنوعی: من مانند جواهری هستم که از آتش دل ساخته شده‌ام و می‌ترسم که ناگهان رازهای درونی‌ام روشن شود.
نه نه که گر فلک بودم بوته
وآتش بود اثر بنگدازم
هوش مصنوعی: اگر به جای انسان، به صورت یک درخت و آتش در می‌بودم، تأثیر قوی‌ای از خود می‌گذاشتم.
روی سفر نبینم و از دانش
گه در حجاز و گاه در اهوازم
هوش مصنوعی: من سفر نمی‌کنم و در جستجوی دانش هستم، گاهی در سرزمین حجاز و گاهی در اهواز درس می‌خوانم.
ابرم که در و لؤلؤ بفشانم
چون رعد در جهان بود آوازم
هوش مصنوعی: من مانند ابری هستم که دانه‌های لؤلؤ را پخش می‌کنم و صدایم همچون رعد در سراسر جهان پیچیده شده است.
از راستی چو تیره بود بیتم
دشمن کشم از آن چو بیندازم
هوش مصنوعی: اگر حقیقت تلخ باشد و باعث دردسر من شود، من دشمنان را از خود دور می‌کنم، حتی اگر با این کار احساس بدی پیدا کنم.
زان شعر کایچ خامه نپردازد
کانرا به یک نشست نپردازم
هوش مصنوعی: از آن شعری که هیچ قلمی نمی‌تواند آن را بنویسد، من به سادگی در یک نشسته نمی‌توانم آن را بگویم.
بادم به نظم و نثر و نه نمامم
مشکم به خلق و جود و نه غمازم
هوش مصنوعی: من در نظم و نثر به خوبی مهارت دارم و در بین مردم، باعث خوشحالی و عشق می‌شوم. در عین حال، هرگز به بدی یا غم معرفی نمی‌شوم.
مقصود می نیابم و می جویم
مقصد همی نبینم و می تازم
هوش مصنوعی: من هدف و مقصود خود را نمی‌یابم و در جستجوی آن هستم، اما نمی‌توانم مقصد را ببینم و به تلاش خود ادامه می‌دهم.
بر عمر و بر جوانی می گریم
کانچم ستد فلک ندهد بازم
هوش مصنوعی: من بر روی عمر و جوانی‌ام گریه می‌کنم، زیرا هر آنچه که از دست رفت دیگر به من برنمی‌گردد.
با چرخ در قمارم و می مانم
وین دست چون نگر که همی بازم
هوش مصنوعی: من در قمار به چرخ می‌چرخم و همچنان در این بازی می‌مانم، در حالی که وقتی به دست خود نگاه می‌کنم، می‌بینم هنوز در حال بازی هستم.

حاشیه ها

1392/05/24 17:07
امین کیخا

با سپاس از اوردن نام اهواز و درود مینوگان به مسعود سعد سلمان

1392/05/24 17:07
امین کیخا

نینم را نیافتم یعنی چی ؟ کاش دانایی راه بنماید .

1392/05/24 20:07
خفیف العقل

نینم نبینم بوده که به اشتباه (نینم) درج شده

1392/05/24 21:07
امین کیخا

باسپاس ،