شمارهٔ ۲۰۲ - مدح ابوالفرج نصر بن رستم
افتخار اهل تیغ ای صاحب اهل قلم
شمع سادات عرب خورشید احرار عجم
ای امین شاه غازی صاحب دیوان هند
روشن از رای تو بینم کار تاریک حشم
ای عمید ملک سلطان بوالفرج اهل فرج
ناصر دین و دیانت خواجه نصر روستم
گنج دانش دایم از بحر دلت پر گوهر است
باغ طبع اهل فضلت گشت چون باغ ارم
چاکر کلک تو گشته بنده رایت شده
هر که هست اندر همه عالم ز اعیان محتشم
جاودان بشکفته بستان گل اقبال تو
زانکه دارد باغ ایران ز ابر تو همواره نم
جاه تو بر اوج کیوان سر برآورد از زمین
جود تو بر فرق فرقد بر نهاد ایدون قدم
آب مهر دوستانت خورده زان خوش گشت عود
خون بدخواهانت خورده گشت از آن رنگین بقم
ناصحان پیوسته از فر تو شاد و بی غمند
حاسدان همواره ز اقبال تو در تیمار و غم
چون تو در عالم نیامد صاحبی با داد و دین
گشته ای از داد و دین اندر همه عالم علم
تا دلت شد بحر معنی لفظ تو در و گهر
خوار شد پیش دل و دستت همه زر و درم
تا تو را دادار داد انصاف و داد اندر جهان
گشت چون سیمرغ پنهان از جهان جور و ستم
نامه ای شد فتح و دولت جود تو بر وی خطاب
دفتری شد عز و ملت جاهت اندر وی رقم
خسرو خسروشکن در مملکت همچون جم است
باز چون آصف تویی روز و شب اندر فضل جم
نیست همچون شاه عالم محتشم شاه ملوک
نیست از ارکان دولت همچو تو کس محتشم
سید اقران خویشی در کفایت روز فضل
همچنان چون صاحب گردان بهیجا روستم
گردش گردون نیارد همچو تو نیکو سیر
دیده گردون نبیند همچو تو عالی همم
از یم طبع تو خیزد گوهر عقل و خرد
گوهر عقل و خرد نیکوترست از در یم
پسته و فندق ز مهر و کین تو آگه شدند
این فم از مدحت گشاد و آن ز بیمت بست فم
هر که در راه خلاف و خشم تو بنهاد پای
رفتنش چون مار بر پشت زمین گشت از شکم
ایزد از خلق تو آرد در جهان پیدا بهار
زان چونیسان اندر آمد زآن شود گیتی خرم
همچو تو مخدوم ناید فضل را هرگز پدید
زین قبل گشتند افاضل مر تو را یکسر خدم
ای همایون طبع تو پیرایه جود و هنر
وی مبارک خاطر تو مایه فضل و کرم
از تو زیباتر نیاید در جهان صاحب بلی
از تو والاتر نباشد در زمین مهتر نعم
ظلمت این شعر رای روشن تو نور کرد
هر کجا آثار نور آمد شود روشن ظلم
بنده بر تو گشتم حلقه در گوش ای عمید
زانکه برناید ز من جز آفرینت هیچ دم
بس فراوان بینوا از فر تو گشته غنی
من هم از فر تو گشتم فارغ از رنج و الم
از تو در هندوستان یافتم من نام جود
قد بختم راست از تو شد کجا بد پر ز خم
در حوالی طوف خواهی کرد بر کام ولی
تا کنی بدخواه شاه از دولت سلطان دژم
تا بود بی قدر دایم در مسلمانی شمن
تا بود در پیش ایزد خار جاویدان صنم
بر بساط سرورانی جاودان دایم بمان
در بهشت ناحیت دلشاد جاویدان بچم
باد میمون و مبارک بر تو این عید جلیل
دشمنان را کن بسان گوسپند و گاو کم
شمارهٔ ۲۰۱ - گله از خلف وعده خواجه بوطاهر: من که مسعود سعد سلمانمشمارهٔ ۲۰۳ - ستایشگری: نیست گشت از هوای خود عالم
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
افتخار اهل تیغ ای صاحب اهل قلم
شمع سادات عرب خورشید احرار عجم
هوش مصنوعی: بیت به تمجید از کسانی میپردازد که در عرصههای مختلف، به خصوص میدان جنگ و دانش، نقش برجستهای ایفا کردهاند. «اهل تیغ» به جنگجویان و دلاوران اشاره دارد و «اهل قلم» به نویسندگان و دانشمندان. همچنین به شمع سادات عرب و خورشید احرار عجم اشاره میکند، که به نمادهایی از روشنایی و آزادی خواهان در میان اقوام مختلف اشاره دارد. بهطور کلی، این بیت بر احترام و ارادت نسبت به افرادی که در راه افتخار و آزادگی تلاش میکنند، تأکید دارد و نشاندهنده همسویی و همدلی این دو گروه است.
ای امین شاه غازی صاحب دیوان هند
روشن از رای تو بینم کار تاریک حشم
هوش مصنوعی: ای فرمانروای جنگجو، که اعتماد و امانت را در دستان تو دارم، از نظر روشن و دقیق تو میتوانم مشکلات و پیچیدگیهای اطرافم را مشاهده و درک کنم.
ای عمید ملک سلطان بوالفرج اهل فرج
ناصر دین و دیانت خواجه نصر روستم
هوش مصنوعی: ای بزرگوار و سرور، سلطان بوالفرج، که برای اهل فضل و نیکیها نجاتبخش هستی و حامی دین و ایمان، خواجه نصر روستایی.
گنج دانش دایم از بحر دلت پر گوهر است
باغ طبع اهل فضلت گشت چون باغ ارم
هوش مصنوعی: در دل تو دریای دانش و علم وجود دارد که هر لحظه پر از گنجینههای باارزش است. همچنین، ذوق و طبع تو به اندازهای پر از فضیلت است که شبیه به باغی زیبا و پررنگ و لعاب میماند.
چاکر کلک تو گشته بنده رایت شده
هر که هست اندر همه عالم ز اعیان محتشم
هوش مصنوعی: هر کسی که در این دنیا وجود دارد و دارای مقام و منزلت است، در واقع به خاطر وجود تو و زیر سایه تو قرار گرفته است. در حقیقت، من خدمتگزار تو هستم و به تو وابستهام.
جاودان بشکفته بستان گل اقبال تو
زانکه دارد باغ ایران ز ابر تو همواره نم
هوش مصنوعی: گلهای موفقیت و شادابی تو همیشه در بستان زندگی میشکفند، زیرا باغ ایران همواره از رحمت و بارش تو بهرهمند است.
جاه تو بر اوج کیوان سر برآورد از زمین
جود تو بر فرق فرقد بر نهاد ایدون قدم
هوش مصنوعی: درخشش و عظمت تو به حدی است که مانند ستارههای بلند آسمان از زمین بالا رفته و بر فراز آنها قرار گرفته است. بخشش و سخاوت تو نیز به اندازهای است که بر سر ستارههای درخشان جای دارد. به همین شکل، قدمهای تو در این راستا قرار میگیرد.
آب مهر دوستانت خورده زان خوش گشت عود
خون بدخواهانت خورده گشت از آن رنگین بقم
هوش مصنوعی: دوستیهای تو شگفتانگیز و دلچسب است، اما حسادت و بدخواهی دیگران باعث شده رنگ و بوی تو تغییر کند و تیرهتر شود.
ناصحان پیوسته از فر تو شاد و بی غمند
حاسدان همواره ز اقبال تو در تیمار و غم
هوش مصنوعی: راهنماها و نصیحتکنندگان همیشه از زیبایی تو خوشحال و بدون غم هستند، اما حسودان همیشه به خاطر خوشبختی تو در اندوه و نگرانی به سر میبرند.
چون تو در عالم نیامد صاحبی با داد و دین
گشته ای از داد و دین اندر همه عالم علم
هوش مصنوعی: وقتی که در جهان هیچ کس به اندازه تو با انصاف و دیانت نیامده است، تو در سراسر دنیا جایگاه علم و دانش را با همین انصاف و دیانت پر کردهای.
تا دلت شد بحر معنی لفظ تو در و گهر
خوار شد پیش دل و دستت همه زر و درم
هوش مصنوعی: وقتی که دلت به عمق معنا رسیده باشد، ارزش کلمات تو بسیار کاهش پیدا میکند؛ در آن صورت، دل و دست تو از طلا و نقره هم گرانتر میشود.
تا تو را دادار داد انصاف و داد اندر جهان
گشت چون سیمرغ پنهان از جهان جور و ستم
هوش مصنوعی: تا زمانی که خالق تو، عدالت و انصاف را در این دنیا برقرار کند، تو نیز مانند سیمرغ، از ظلم و ستم پنهان خواهی بود.
نامه ای شد فتح و دولت جود تو بر وی خطاب
دفتری شد عز و ملت جاهت اندر وی رقم
هوش مصنوعی: نامه ای که به وجود آمده، نشانگر موفقیت و نعمت بخشش توست. در آن، عظمت و شخصیت تو به وضوح نوشته شده و نشانی از شرف و مقام تو را در خود دارد.
خسرو خسروشکن در مملکت همچون جم است
باز چون آصف تویی روز و شب اندر فضل جم
هوش مصنوعی: خسرو، که پادشاهی برتر در سرزمین خود است، به مانند جم (شاهنامه) در مقام و عظمت قرار دارد، و تو مانند آصف (دستیار و مشاور حکیم) همواره در روز و شب در بخشش و فضل برتر از او هستی.
نیست همچون شاه عالم محتشم شاه ملوک
نیست از ارکان دولت همچو تو کس محتشم
هوش مصنوعی: هیچ کسی در جهان به اندازه تو محترم و بزرگوار نیست و هیچ کس در ارکان حکومت به پای تو نمیرسد.
سید اقران خویشی در کفایت روز فضل
همچنان چون صاحب گردان بهیجا روستم
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف شخصیتی میپردازد که در روزهای فضل و نیکی، همچون سایر بزرگان و شخصیتهای با فضیلت، به همگان کمک و یاری میرساند. او در واقع توانمندیهایی دارد که باعث میشود به دیگران امید بدهد و راهنمای خوبی برای آنها باشد. به عبارت دیگر، این فرد به دیگران قدرت و دلگرمی میدهد و در مواقع سختی همواره در کنار آنهاست، درست مانند یک قهرمان که آماده است تا به دیگران یاری رساند.
گردش گردون نیارد همچو تو نیکو سیر
دیده گردون نبیند همچو تو عالی همم
هوش مصنوعی: سیر و حرکت آسمان هرگز شخصی را چون تو نمیبیند که به خوبی و زیبایی تو باشد. آسمان نیز کسی را با ویژگیهای عالی و برجسته تو نمیشناسد.
از یم طبع تو خیزد گوهر عقل و خرد
گوهر عقل و خرد نیکوترست از در یم
هوش مصنوعی: از دل و طبع تو، جواهر خرد و عقل برمیخیزد. جواهر عقل و خرد از هر چیزی که به دست بیاید، بالاتر و ارزشمندتر است.
پسته و فندق ز مهر و کین تو آگه شدند
این فم از مدحت گشاد و آن ز بیمت بست فم
هوش مصنوعی: پسته و فندق از عشق و دشمنی تو باخبر شدند. این یکی به خاطر ستایش تو دهانش باز شده و آن یکی به خاطر ترس از تو دهانش بسته شده است.
هر که در راه خلاف و خشم تو بنهاد پای
رفتنش چون مار بر پشت زمین گشت از شکم
هوش مصنوعی: هر کسی که در مسیر نادرست و عصبانیکردهات قدم بگذارد، با سرنوشت بدی روبهرو میشود و مانند ماری که بر روی زمین خزیده است، از درد و مشکلات رنج میبرد.
ایزد از خلق تو آرد در جهان پیدا بهار
زان چونیسان اندر آمد زآن شود گیتی خرم
هوش مصنوعی: خداوند از خلق تو در جهان بهاری روشن و آشکار میآفریند، به همین خاطر است که زمین و دنیا سرسبز و شاداب میشود.
همچو تو مخدوم ناید فضل را هرگز پدید
زین قبل گشتند افاضل مر تو را یکسر خدم
هوش مصنوعی: هیچ کسی به اندازه تو شایستگی فضل و دانش را ندارد؛ از زمانهای قدیم، افراد برجسته به خاطر تو به خدمت درآمدهاند.
ای همایون طبع تو پیرایه جود و هنر
وی مبارک خاطر تو مایه فضل و کرم
هوش مصنوعی: ای انسان نیکو طبع، زیباییهای تو و بخشندگی و هنر تو موجب افتخار است. برای تو آرزوی خوشبختی و بزرگواری دارم که منبع بخشش و فضیلت هستی.
از تو زیباتر نیاید در جهان صاحب بلی
از تو والاتر نباشد در زمین مهتر نعم
هوش مصنوعی: هیچ کس زیباتر از تو در دنیا نمیتواند بیاید و هیچ کس از تو برتر در زمین نیست. تو بهترین هستی.
ظلمت این شعر رای روشن تو نور کرد
هر کجا آثار نور آمد شود روشن ظلم
هوش مصنوعی: تاریکی این شعر به روشنی تو تابیده است و هر جا نشانی از نور هست، آنجا نیز تاریکی روشن خواهد شد.
بنده بر تو گشتم حلقه در گوش ای عمید
زانکه برناید ز من جز آفرینت هیچ دم
هوش مصنوعی: من به خاطر تو به بندگیات درآمدهام، ای بزرگوار. چرا که جز ستایش و نیکی به تو، هیچ کلامی از من بیرون نمیآید.
بس فراوان بینوا از فر تو گشته غنی
من هم از فر تو گشتم فارغ از رنج و الم
هوش مصنوعی: زیادند افرادی که به برکت وجود تو، بینیاز شدهاند. من نیز به وسیله تو از درد و رنج آزاد گشتهام.
از تو در هندوستان یافتم من نام جود
قد بختم راست از تو شد کجا بد پر ز خم
هوش مصنوعی: در هند، من نام نیکی و generosity تو را یافتم. قامت من به خاطر تو راست و درست شده، پس چطور میتواند این وضعیت ناخوشایند باشد در حالی که تو چنین تاثیری داشتهای؟
در حوالی طوف خواهی کرد بر کام ولی
تا کنی بدخواه شاه از دولت سلطان دژم
هوش مصنوعی: در نزدیکی طوفان، به دنبال خوشی خواهی بود، اما برای اینکه به شاه آسیب برسانی، باید بدخواهی خود را از قدرت و حکمرانی او نشان دهی.
تا بود بی قدر دایم در مسلمانی شمن
تا بود در پیش ایزد خار جاویدان صنم
هوش مصنوعی: تا وقتی که ارزش و اعتبار در مسلمانی کمتر است، مانند بت بیارزش در حضور خداوند جاودان به حساب میآید.
بر بساط سرورانی جاودان دایم بمان
در بهشت ناحیت دلشاد جاویدان بچم
هوش مصنوعی: در محفل سروران همیشه جاویدان بمان و در بهشتی که دل را شاد میکند، همواره خوشبخت باش.
باد میمون و مبارک بر تو این عید جلیل
دشمنان را کن بسان گوسپند و گاو کم
هوش مصنوعی: باد خجسته و مبارک بر تو در این عید بزرگ بوزین و ترس دشمنانت را مانند گوساله و گوسفند بکن.