شمارهٔ ۱۹۸ - مدح سیف الدوله محمود
چو روی چرخ شد از صبح چون صحیفه سیم
ز قصر شاه مرا مژده داد باد نسیم
که عز ملت محمود سیف دولت را
ابوالمظفر سلطان عادل ابراهیم
فزود حشمت و رتبت به دولت عالی
چو کرد مملکت هند را بدو تسلیم
به نام فرخ او خطبه کرد در همه هند
نهاد بر سر اقبالش از شرف دیهیم
یکی ستام مرصع به گوهر الوان
علی جواد کالنجم صبح لیس بهیم
به سم و دیده سیاه و به دست و پای سپید
میان و ساقش لاغر بروسرینش جسیم
بر آب همچون کشتی و بر هوا چون باد
به کوه همچو گوزن و به دشت همچو ظلیم
به گاه گشتن جولان کند به حلقه نون
به کوه همچو گوزن و به دشت همچو ظلیم
به گاه گشتن جولان کند به حلقه نون
به گاه جستن بیرون جهد ز چشمه میم
خجسته بادا بر شاه خلعت سلطان
به کامگاری بر تخت و ملک باد مقیم
منجمان همه گفتند کاین دلیل کند
به حکم زیج بتانی که هست در تقویم
نه دیر زود خطیبان کنند بر منبر
به نام سیف دول خطبه های هفت اقلیم
به سال پنجه ازین پیش گفت بوریحان
در آن کتاب که کردست نام او تفهیم
که پادشاهی صاحبقران شود به جهان
چو سال هجرت بگذشت تی و سین و سه جیم
هزار شکر به هر ساعتی خدا را
که داد ما را شاهی بزرگوار و کریم
مبارزی که به هیجا ز تیغ و نیزه او
بترس باشد ترس و به بیم باشد بیم
اگر دو آید پیشش کند به نیزه یکی
وگر یک آید نزدش کند به تیغ دونیم
ز تیغ همچو شهابش همان رسد به عدو
کجا رسد ز شهاب فلک به دیو رجیم
خدایگانا آن رانده ز تیغ به هند
که آن نراند کلاب و عدی به تیم و تمیم
شده ز بس خون بیجاده سم گوزن به کوه
شده به بحر عقیقین پشیزه ماهی سیم
کنون به دولت تو ملک را فزاید فر
کنون به فر تو هندوستان شود چو نعیم
به باغهاش نروید مگر که اغچه زر
به روز ابر نبارد مگر که در یتیم
همیشه تا سر زلفین نیکوان بتان
چوخی و جیم شود هر دو بر صحیفه سیم
ز نجم سعدت بادا زمان زمان الهام
ز بخت نیکت بادا زمان زمان تعلیم
زمین ز عدل تو مانند باغ تو چو بهشت
جهان ز عدل تو مانند قصر تو چو حریم
شمارهٔ ۱۹۷ - تیمار خواری: تیر و تیغست بر دل و جگرمشمارهٔ ۱۹۹ - ستایش قلم و گریز به مدح خواجه منصور بن سعید: من بدین آخته زبان قلم
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چو روی چرخ شد از صبح چون صحیفه سیم
ز قصر شاه مرا مژده داد باد نسیم
هوش مصنوعی: زمانی که خورشید بر افراز، همچون صفحهای نقرهای، نسیم صبحگاهی از قصر پادشاه به من خبر خوشی را رساند.
که عز ملت محمود سیف دولت را
ابوالمظفر سلطان عادل ابراهیم
هوش مصنوعی: این جمله به تمجید از شخصیت و مقام شخصی به نام ابراهیم است که او را به عنوان یک سلطان عادل و مدافع عزت ملت معرفی میکند. او به عنوان یک حاکم با فضیلت و وفادار به مسئولیتهایش شناخته میشود که در حفظ و دفاع از دولت و مردم خود کوشا است.
فزود حشمت و رتبت به دولت عالی
چو کرد مملکت هند را بدو تسلیم
هوش مصنوعی: با افزوده شدن به شکوه و جایگاه عالی، هنگامی که هند را به او سپردند، به موفقیت بزرگی دست یافت.
به نام فرخ او خطبه کرد در همه هند
نهاد بر سر اقبالش از شرف دیهیم
هوش مصنوعی: در آغاز سخن، به نام خوشبختی او از سر تا سر هند صحبت کرد و تاج افتخار را بر سر اقبالش گذاشت.
یکی ستام مرصع به گوهر الوان
علی جواد کالنجم صبح لیس بهیم
هوش مصنوعی: یکی از درخشانترین و باارزشترین افراد، مانند ستارهای در آسمان صبح روشن است که هیچ گونه تاریکی و ابهامی ندارد.
به سم و دیده سیاه و به دست و پای سپید
میان و ساقش لاغر بروسرینش جسیم
هوش مصنوعی: به چشمان تیره و سمهای سیاه، و دست و پای سفیدی که دارد، با قامت لاغر و اندام کشیدهای که به نظر میرسد بزرگ و تنومند است.
بر آب همچون کشتی و بر هوا چون باد
به کوه همچو گوزن و به دشت همچو ظلیم
هوش مصنوعی: این جمله به توصیف ویژگیهای موجودات و حالات آنها در مکانهای مختلف میپردازد. میتوان گفت که یک موجود میتواند به راحتی و آزادی در روی آب مانند یک کشتی حرکت کند و در آسمان مانند باد جولان دهد. همچنین، در کوهها مانند یک گوزن چابک و در دشت همچون یک مرغ ساده و سبکبال باشد. این توصیف، حالتی از رهایی و توانایی را در خود دارد که به حرکت و زندگی موجودات اشاره میکند.
به گاه گشتن جولان کند به حلقه نون
به کوه همچو گوزن و به دشت همچو ظلیم
هوش مصنوعی: در زمان گردش، او مانند گوزن در کوهها و همچون شترمرغ در دشت به حرکت درمیآید و جولان میکند.
به گاه گشتن جولان کند به حلقه نون
به گاه جستن بیرون جهد ز چشمه میم
هوش مصنوعی: در زمان جستجو و گشت و گذار، به دور نان میچرخد و زمانی که پرش میکند، از چشمهٔ میم بیرون میزند.
خجسته بادا بر شاه خلعت سلطان
به کامگاری بر تخت و ملک باد مقیم
هوش مصنوعی: خوشا به حال شاه که در لباس سلطنت و خوشحالی بر تخت نشسته و در سرزمین خود حاکمیت دارد.
منجمان همه گفتند کاین دلیل کند
به حکم زیج بتانی که هست در تقویم
هوش مصنوعی: نجومدانان همه گفتند که این نشانهای است بر فرمانی که در جدولهای نجومی برای تعیین زمان وجود دارد.
نه دیر زود خطیبان کنند بر منبر
به نام سیف دول خطبه های هفت اقلیم
هوش مصنوعی: خطیبان بر روی منبر به نام سیفالدوله صحبت میکنند و این سخنان به دورانی مربوط میشود که در همه نقاط جهان شنیده میشود.
به سال پنجه ازین پیش گفت بوریحان
در آن کتاب که کردست نام او تفهیم
هوش مصنوعی: در پنجاه سال پیش از این، بوریحان در کتابی که تألیف کرده، درباره شخصی به نام تفهیم صحبت کرده است.
که پادشاهی صاحبقران شود به جهان
چو سال هجرت بگذشت تی و سین و سه جیم
هوش مصنوعی: وقتی سال هجرت به پایان میرسد و به عدد خاصی میرسد، پادشاهی با ویژگیهای برجسته و خاص در دنیا به وجود خواهد آمد.
هزار شکر به هر ساعتی خدا را
که داد ما را شاهی بزرگوار و کریم
هوش مصنوعی: به خاطر نعمتهایی که خداوند به ما داده، هر لحظه شکرگزاری میکنیم که شاهی بزرگ و با سخاوت داریم.
مبارزی که به هیجا ز تیغ و نیزه او
بترس باشد ترس و به بیم باشد بیم
هوش مصنوعی: مبارزی که با شمشیر و نیزهاش میجنگد، اگر کسی از او بترسد، خود نیز در دل ترس دارد و احساس نگرانی میکند.
اگر دو آید پیشش کند به نیزه یکی
وگر یک آید نزدش کند به تیغ دونیم
هوش مصنوعی: اگر دو نفر به او نزدیک شوند، یکی را با نیزه میزند و اگر فقط یکی به او نزدیک شود، او را با تیغ خود دو نیم میکند.
ز تیغ همچو شهابش همان رسد به عدو
کجا رسد ز شهاب فلک به دیو رجیم
هوش مصنوعی: تیغ او مانند شهابی است که به دشمن آسیب میزند، همانگونه که شهابهای آسمانی به دیو شقی نمیرسند.
خدایگانا آن رانده ز تیغ به هند
که آن نراند کلاب و عدی به تیم و تمیم
هوش مصنوعی: خدایا، آن کسی را که به دست تیغ (شمشیر) به هند راندهاند، اینگونه میدانم که او از خاندان کلاب و عدی و تیم و تمیم راندۀ هیچکس نیست.
شده ز بس خون بیجاده سم گوزن به کوه
شده به بحر عقیقین پشیزه ماهی سیم
هوش مصنوعی: به خاطر خون زیادی که در بیراهه ریخته شده، سم گوزن به کوه رسیده و در دریا، مثل سکههای نقره، ماهی دیده میشود.
کنون به دولت تو ملک را فزاید فر
کنون به فر تو هندوستان شود چو نعیم
هوش مصنوعی: اکنون با وجود تو، سرزمینها رونق میگیرند و سرزمین هندوستان به مانند بهشت میشود.
به باغهاش نروید مگر که اغچه زر
به روز ابر نبارد مگر که در یتیم
هوش مصنوعی: به باغها نروید مگر زمانی که گلهای زرد در آن شکوفا شده باشند و در روزهای ابری، باران نبارد مگر اینکه بر سر یتیمان رحمتی بیافتد.
همیشه تا سر زلفین نیکوان بتان
چوخی و جیم شود هر دو بر صحیفه سیم
هوش مصنوعی: هر بار که زلفهای نیکو رویان میافتد، در دل عاشقان شادی و شوق پیدا میشود و این عشق بر صفحه زندگی همچون نقرهای درخشان نقش میبندد.
ز نجم سعدت بادا زمان زمان الهام
ز بخت نیکت بادا زمان زمان تعلیم
هوش مصنوعی: به معنای این است که به خاطر خوش شانسی و بخت خوب، در زمانهای متفاوت الهام و آموزشهای جدیدی برای شما فراهم میشود.
زمین ز عدل تو مانند باغ تو چو بهشت
جهان ز عدل تو مانند قصر تو چو حریم
هوش مصنوعی: زمین به خاطر عدل و انصاف تو مانند یک باغ زیباست و جهان به واسطه عدل تو مثل یک قصر امن و محترم به نظر میرسد.