شمارهٔ ۱۹۵ - شکوه از گرفتاری، ناله از بدهکاری
روز تا شب ز غم دل افگارم
همه شب تا به روز بیدارم
به دل شخص جان همی کاهم
به دل اشک خون همی بارم
روز و شب یک زمان قرارم نیست
راست گویی بر آتش و خارم
از دو دیده دو جوی بگشادم
بر دو رخ زعفران همی کارم
همه همسایگان همی شنوند
گریه سخت و ناله زارم
بسته این سپهر رزاقم
خسته این جهان غدارم
کاین سیه می کند به غم روزم
وین تبه می کند به بدکارم
نه بدان غمگنم که محبوسم
نه بدان رنجه ام که بیمارم
سخت بیمار بوده ام غمگین
حبس بودست نیز بسیارم
نیست از حمله اجل باکم
نیست از بند پادشه عارم
از تقاضای قرض خواهانست
همه اندوه و رنج و تیمارم
هر زمانی سبک شود دل من
کز غم وام ها گرانبارم
عاجزم سخت و حقتعالی را
به تو مهتر شفیع می آرم
نه در کدیه همی کوبم
نه دم عشوه ای همی دارم
روزی نیم خورده می طلبم
که بدو وام کرده بگذارم
گر تو سعیی کنی برون آیم
از غمی کاندرو گرفتارم
ور نیابی به کار من توفیق
به خدای ار من از تو آزارم
که من از چرخ سرنگون همه سال
بسته اختر نگونسارم
در چنین رنج ها به حق خدای
که به جان مرگ را خریدارم
وین سخن گر نه راست می گویم
کافرم وز خدای بیزارم
شمارهٔ ۱۹۴ - به سلیمان اینانج بیک فرستاده است: خوشم کردی ای قاصد خوش پیامشمارهٔ ۱۹۶ - ایضا شکوه و ناله: از دو دیده سرشک خون بارم
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
روز تا شب ز غم دل افگارم
همه شب تا به روز بیدارم
هوش مصنوعی: روز تا شب به خاطر غم دل دلتنگ و نگرانم و همه شب تا صبح بیدار هستم.
به دل شخص جان همی کاهم
به دل اشک خون همی بارم
هوش مصنوعی: در دل شخص، زندگی را نفوذ میکنم و در دل او اشک و اندوه و غم را جاری میسازم.
روز و شب یک زمان قرارم نیست
راست گویی بر آتش و خارم
هوش مصنوعی: روز و شب برای من مثل هم نیستند و هیچ زمانی آرامش نداشتم. راستگویی من مانند آتش و خار در درونم احساس درد و رنج میکند.
از دو دیده دو جوی بگشادم
بر دو رخ زعفران همی کارم
هوش مصنوعی: از چشمانم دو رود جاری کردم بر صورت زعفرانی تو، این شکستگی دل من است.
همه همسایگان همی شنوند
گریه سخت و ناله زارم
هوش مصنوعی: همه همسایهها صدای بلند گریه و نالهام را میشنوند.
بسته این سپهر رزاقم
خسته این جهان غدارم
هوش مصنوعی: دنیا پر از حقایق و چالشهاست، و من از این ناپایداری و دغلکاریهای آن خسته شدهام. در عین حال، به جاهایی از زندگی که میتوانم از آن بهرهمند شوم نیز امیدوارم.
کاین سیه می کند به غم روزم
وین تبه می کند به بدکارم
هوش مصنوعی: این تاریکی خاطر من را با غم روزهایم پر میکند و این بدیهایم را تخریب میکند.
نه بدان غمگنم که محبوسم
نه بدان رنجه ام که بیمارم
هوش مصنوعی: من نه به خاطر غم و اندوهی که در زندان هستم ناراحتم، نه به خاطر درد و رنجی که به خاطر بیماری دارم.
سخت بیمار بوده ام غمگین
حبس بودست نیز بسیارم
هوش مصنوعی: من به شدت بیمار بودهام و به خاطر غم و اندوه، مدت زیادی در حبس و زندان احساس کردهام.
نیست از حمله اجل باکم
نیست از بند پادشه عارم
هوش مصنوعی: هرگز از حمله مرگ نگران نیستم و از بند و زنجیر پادشاه نیز شرمسار نیستم.
از تقاضای قرض خواهانست
همه اندوه و رنج و تیمارم
هوش مصنوعی: تمام اندوه و رنج و ناراحتیام ناشی از درخواستهایی است که از قرضگیرندگان دارم.
هر زمانی سبک شود دل من
کز غم وام ها گرانبارم
هوش مصنوعی: هرگاه که قلبم سبک و خوشحال میشود، به یاد میآورم که چقدر از غم و مشکلات مالی و وامها سنگین و گرفتارم.
عاجزم سخت و حقتعالی را
به تو مهتر شفیع می آرم
هوش مصنوعی: من به شدت ناتوانم و حق تعالی را به عنوان شفیع و سرپرست تو به کمک میطلبم.
نه در کدیه همی کوبم
نه دم عشوه ای همی دارم
هوش مصنوعی: من نه به کسی بیاحترامی میکنم و نه برای جذب توجه دست به ناز و کرشمه میزنم.
روزی نیم خورده می طلبم
که بدو وام کرده بگذارم
هوش مصنوعی: یک روز درخواستی دارم که نیمخوردهای برای او بگذارم و وام گرفتهام.
گر تو سعیی کنی برون آیم
از غمی کاندرو گرفتارم
هوش مصنوعی: اگر تو تلاش کنی، من از غمی که در آن گرفتارم خارج میشوم.
ور نیابی به کار من توفیق
به خدای ار من از تو آزارم
هوش مصنوعی: اگر در کمک به من موفق نباشی، پس به خدا قسم که من از تو آزار نمیفینم.
که من از چرخ سرنگون همه سال
بسته اختر نگونسارم
هوش مصنوعی: من به دلیل چرخفلکی که همیشه به سمت زمین میافتد، هر سال تحت تاثیر ستارهای نامساعد قرار دارم.
در چنین رنج ها به حق خدای
که به جان مرگ را خریدارم
هوش مصنوعی: در این شرایط سخت و رنجآور، به خدا قسم که مرگ را به جان خود میخرم.
وین سخن گر نه راست می گویم
کافرم وز خدای بیزارم
هوش مصنوعی: اگر این حرفی که میزنم واقعی نباشد، بیدین هستم و از خدا بیزارم.