شمارهٔ ۱۹۲ - مدیح سیف الدوله محمود
به پادشاه زمانه زمانه شد پدرام
گرفت شاهی تسکین و خسروی آرام
امیر غازی محمود سیف دولت و دین
که بر نگینه شاهی نبشته بادش نام
قوام دولت عالی و عمدة الدین است
پناه بیضه ملکست و عمدة الاسلام
همی نگردد جز بر مراد او افلاک
همی نباشد جز در رضای او ایام
میان ببندد پیشش غلام وار سپهر
چو بست پیشش ترکش سپهروار غلام
مخالفش را اندر کشد اجل به دهن
چو تیغ تیز که در حمله برکشد ز نیام
فلک ز هولش بیهش به روز جنگ و نبرد
جهان ز بیمش خامش به روز بار و سلام
به گاه بخشش بخشنده دست او ناهید
به گاه کوشش رخشنده تیغ او بهرام
اجل بلرزد چون شاه راست کرد سنان
قضا بترسد چون باز برگرفت حسام
یکی نیابد جز در سر مبارز جای
یکی نگیرد جز در دل دلیر مقام
مخالفان ورا روی کهربا فامست
ز هول و هیبت آن خنجر زمرد فام
چو مملکت را آرام داد خواهی تو
ببرد بایدت از تیغ خسروی آرام
به هزبر چو شد خوردن عدوش حلال
به نزد مردم شد خوردن هزبر حرام
به نام او کرد ایزد جهان پر از نعمت
هنوز کون وی اندر ازل نگشته تمام
ز بهر ملکت او آفرید هفت اقلیم
ز بهر خدمت او آفرید هفت اندام
بزرگواران او را همی برند سجود
جهان ستانان پیشش همی کنند قیام
خدایگانا هرگز کدام خسرو بود
ز اردشیر و ز اسکندر و ز کسری و سام
که مملکت از وی چونانکه از تو دید شرف
که دولت از وی چونانکه از تو یافت نظام
خدای چشم بد از دولتت بگرداناد
که کرد دولت تو بر سر زمانه لگام
همیشه شادزی ای شهریار ملک افروز
تو را زمانه شده پیشکار و دولت رام
ز بخت و دولت بر پیشگاه ملک نشین
ز قدر و رتبت در بوستان ملک خرام
شمارهٔ ۱۹۱ - ابراز خلوص نسبت به یکی از اکابر: ای آن که چون ز جاه تو بر تو ثنا کنمشمارهٔ ۱۹۳ - مدح سلطان و اظهار شکران: ای نام تو بخشیده بخشنده اقسام
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
به پادشاه زمانه زمانه شد پدرام
گرفت شاهی تسکین و خسروی آرام
هوش مصنوعی: پادشاه زمانه به فرزندش پدرام، به خاطر سلطنت و آرامش خاصی که به وجود آورده است، آرامش و تسکینی بخشیده است.
امیر غازی محمود سیف دولت و دین
که بر نگینه شاهی نبشته بادش نام
هوش مصنوعی: امیر محمود، حاکم و جنگجویی که به دولت و مذهب خدمت کرده، نامش روی نگین سلطنتی حک شده است.
قوام دولت عالی و عمدة الدین است
پناه بیضه ملکست و عمدة الاسلام
هوش مصنوعی: این شعر به اهمیت و جایگاه یک شخصیت یا نهاد خاص در حفظ و پیشرفت دولت و دین اشاره دارد. به گونهای که این فرد یا نهاد، نقش اساسی در حمایت و استحکام حکومت و اصول اسلامی دارد و به عنوان پناهگاهی برای حفظ و نگهداری از ملک و مذهب شناخته میشود.
همی نگردد جز بر مراد او افلاک
همی نباشد جز در رضای او ایام
هوش مصنوعی: آسمانها تنها به خواسته او مینگرند و روزها جز در رضایت او وجود ندارند.
میان ببندد پیشش غلام وار سپهر
چو بست پیشش ترکش سپهروار غلام
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به مقایسهای اشاره دارد که در آن، گویی آسمان (سپهر) به خدمت یک فرد خاص درآمده و بهطور کامل تحت اختیار اوست، مشابه اینکه یک غلام در برابر صاحب خود تسلیم میشود. این نشاندهندهی قدرت و تسلط آن فرد بر جهان اطرافش است، و به تصویر کشیدن روابط قدرت و موقعیت اجتماعی میپردازد.
مخالفش را اندر کشد اجل به دهن
چو تیغ تیز که در حمله برکشد ز نیام
هوش مصنوعی: سرنوشت مخالفان را به آسانی و با قدرت نابود میکند، مانند تیغی تیز که در لحظه حمله از غلاف بیرون میآید و برمیکشد.
فلک ز هولش بیهش به روز جنگ و نبرد
جهان ز بیمش خامش به روز بار و سلام
هوش مصنوعی: آسمان به خاطر ترسش در روز جنگ و نبرد بیصداست و جهان نیز از ترس او در روز باران و سلامتی خاموش است.
به گاه بخشش بخشنده دست او ناهید
به گاه کوشش رخشنده تیغ او بهرام
هوش مصنوعی: زمانی که بخشش رخ میدهد، دست بخشنده شبیه به نیکوییهای ناهید است و در زمان تلاش و کوشش، تیغ او مانند شجاعت بهرام درخشنده و قوی به نظر میرسد.
اجل بلرزد چون شاه راست کرد سنان
قضا بترسد چون باز برگرفت حسام
هوش مصنوعی: زمان مرگ به لرزه درمیآید وقتی که شاه، شمشیر خود را به راستا میآورد و سرنوشت نیز میترسد زمانی که شمشیر برجستهای دوباره در دست گرفته میشود.
یکی نیابد جز در سر مبارز جای
یکی نگیرد جز در دل دلیر مقام
هوش مصنوعی: هیچکس نمیتواند جز در میدان نبرد، جایگاهی پیدا کند و هیچکس نمیتواند جز در دل افراد شجاع و دلیر، مقام و ارزشی بگیرد.
مخالفان ورا روی کهربا فامست
ز هول و هیبت آن خنجر زمرد فام
هوش مصنوعی: مخالفان با دیدن او که مانند کهربا رنگین است، از ترس و وحشت به خود میلرزند، همچنان که از دیدن خنجر سبزرنگ هراسان میشوند.
چو مملکت را آرام داد خواهی تو
ببرد بایدت از تیغ خسروی آرام
هوش مصنوعی: اگر میخواهی آرامش را به سرزمین برگردانی، باید با قدرت و قاطعیت عمل کنی.
به هزبر چو شد خوردن عدوش حلال
به نزد مردم شد خوردن هزبر حرام
هوش مصنوعی: وقتی که هزبر (شیر) درنده گوشتخوار، طعمهاش را میخورد، برای او چیزی ناپسند و حرام نیست. اما وقتی مردم ببینند که او چه میکند، آن عمل برایشان زشت و ناپسند میشود.
به نام او کرد ایزد جهان پر از نعمت
هنوز کون وی اندر ازل نگشته تمام
هوش مصنوعی: به نام خداوند، که جهان هنوز پر از نعمتهاست و وجود او در آغاز آفرینش کامل نشده است.
ز بهر ملکت او آفرید هفت اقلیم
ز بهر خدمت او آفرید هفت اندام
هوش مصنوعی: برای سعادت و سرزمین او، هفت اقلیم را آفرید و به خاطر خدمت به او، هفت اندام را خلق کرد.
بزرگواران او را همی برند سجود
جهان ستانان پیشش همی کنند قیام
هوش مصنوعی: مردم بزرگوار او را به احترام میسازند و در برابرش به احترام تعظیم میکنند. جهانیان برای او جاودانهگی و عزت قائلاند.
خدایگانا هرگز کدام خسرو بود
ز اردشیر و ز اسکندر و ز کسری و سام
هوش مصنوعی: خدای بزرگ، هیچ کدام از پادشاهان مانند اردشیر، اسکندر، کسری و سام نبودهاند.
که مملکت از وی چونانکه از تو دید شرف
که دولت از وی چونانکه از تو یافت نظام
هوش مصنوعی: سرزمین به واسطه او مانند فضیلت و شرافتی است که تو به دست آوردهای و حکومت به وسیله او نظمی مشابه آنچه تو ایجاد کردهای، بدست میآورد.
خدای چشم بد از دولتت بگرداناد
که کرد دولت تو بر سر زمانه لگام
هوش مصنوعی: خدایا، از آسیب و حسادت دیگران، نعمت و موفقیت تو را دور نگهدار، زیرا که موفقیت تو در این زمان، کنترلکننده اوضاع است.
همیشه شادزی ای شهریار ملک افروز
تو را زمانه شده پیشکار و دولت رام
هوش مصنوعی: ای شاه پرنور، همیشه شاد و خوشبخت باشی، زیرا زمانه به عنوان خدمتگزار تو قرار گرفته و خوشبختی و ثروت برایت فراهم آمده است.
ز بخت و دولت بر پیشگاه ملک نشین
ز قدر و رتبت در بوستان ملک خرام
هوش مصنوعی: از سرنوشت و fortune در جایگاه پادشاهی نشستهای، در باغ ملک با ارزش و مقام خود به آرامی راه برو.