شمارهٔ ۱۴۵ - هم در تمحید سلطان محمود
بهست قامت و دیدار آن بت کشمیر
یکی ز سرو بلند و یکی ز بدر منیر
بتی که هست رخ و زلف او به رنگ و به بوی
یکی شبیه عقیق و یکی بسان عبیر
دل و برش به چه ماند به سختی و نرمی
یکی به سخت حدید و یکی به نرم حریر
ببرد عارض و زلفینش از دو چیز دو چیز
یکی سپیدی شیر و یکی سیاهی قیر
دلم شد و تن ازو تا جدا شدم من ازو
یکی ز رنج غنی و یکی ز صبر فقیر
دو چیز دانم اصل نشاط و راحت خویش
یکی وصال نگار و یکی ثنای امیر
امیر غازی محمود کش دو چیز سزاست
یکی همایون تاج و یکی خجسته سریر
شهی که بینی دو دست جود او باشد
یکی چو بحر طویل و یکی چو بئر قعیر
شهی که هست دل و دست او به گاه سخا
یکی چو بحر محیط و یکی چو ابر مطیر
ببرد طلعت و فهم وی از دو چیز سبق
یکی ز زهره از هر یکی ز تیر دبیر
معین اوست فلک چون مشیر اوست جهان
یکی چه نیک معین و یکی چه نیک مشیر
قضا مساعد او و قدر مسخر او
یکی چو گشته رهین و یکی چو گشته اسیر
همی گشاید کشور همی ستاند ملک
یکی به عزم درست و یکی به رای بصیر
همیشه دولت و اقبال سوی او بینی
یکی به فتح مبشر یکی به سعد بشیر
خدایگانا همواره قدر و همت تست
یکی سنی و رفیع و یکی بلند و خطیر
ز هیبت تو برانداختند ببر و هژبر
یکی ز بیشه نشست و یکی ز دشت مسیر
ز بهر مجلست ای شاه ابر و باد آمد
یکی ز کوه بلند و یکی ز بحر قعیر
نثار مجلست آورد ابر و باد روان
یکی ز دریا در و یکی ز کوه عبیر
درخت و مرغ شدند از پی تو باغ به باغ
یکی گشاده نقاب و یکی کشنده صفیر
نشاط کن ملکا باده مروق نوش
یکی به مجلس حزم و یکی به نعمت زیر
همیشه باد دو دست تو تا جهان باشد
یکی به مشکین زلف و یکی به لعلی شیر
همیشه باد شها نیکخواه و بدخواهت
یکی به بزم نشاط و یکی به رنج زحیر
همیشه دولت و اقبال با تو باد به هم
یکیت باد ندیم و یکیت باد وزیر
همیشه باد سر و دیده بداندیشت
یکی بریده به تیغ و یکی خلیده به تیر
شمارهٔ ۱۴۴ - باز در ستایش او: شاه محمود سیف دولت و دینشمارهٔ ۱۴۶ - مدح امیر ابونصر پارسی: بونصر پارسی سر احرار روزگار
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بهست قامت و دیدار آن بت کشمیر
یکی ز سرو بلند و یکی ز بدر منیر
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی دو موجود را توصیف میکند؛ یکی به خاطر قامت بلندی که شبیه سرو است و دیگری به خاطر چشمان پرنورش که مانند ماه میدرخشد. گوینده به دیدن این زیباییها اشاره میکند و آنها را با تمثیلهای دلپذیری از طبیعت مقایسه میکند.
بتی که هست رخ و زلف او به رنگ و به بوی
یکی شبیه عقیق و یکی بسان عبیر
هوش مصنوعی: چهره و موهای او به رنگ و عطر شبیه به عقیق و مشک است.
دل و برش به چه ماند به سختی و نرمی
یکی به سخت حدید و یکی به نرم حریر
هوش مصنوعی: دل و صورت چه فرقی دارند در سختی و نرمی؟ یکی مانند آهن است و دیگری مانند پارچه نازک و لطیف.
ببرد عارض و زلفینش از دو چیز دو چیز
یکی سپیدی شیر و یکی سیاهی قیر
هوش مصنوعی: چهره و موهای او دو ویژگی دارند: یکی مانند شیر سفید و دیگری مانند قیر سیاه است.
دلم شد و تن ازو تا جدا شدم من ازو
یکی ز رنج غنی و یکی ز صبر فقیر
هوش مصنوعی: دل من از او جدا شد و بدنم نیز از او فاصله گرفت. من به دو دلیل از او جدا شدم؛ یکی به خاطر درد و رنج انسان ثروتمند و دیگری به خاطر صبر و شکیبایی انسان فقیر.
دو چیز دانم اصل نشاط و راحت خویش
یکی وصال نگار و یکی ثنای امیر
هوش مصنوعی: من دو چیز را میدانم که باعث شادابی و آسایش من میشوند: یکی وصل و دیدار معشوق و دیگری ستایش و تمجید از امیر.
امیر غازی محمود کش دو چیز سزاست
یکی همایون تاج و یکی خجسته سریر
هوش مصنوعی: امیر غازی محمود شایسته دو چیز است: یکی تاج با شکوه و دیگری تخت خوشبختی.
شهی که بینی دو دست جود او باشد
یکی چو بحر طویل و یکی چو بئر قعیر
هوش مصنوعی: پادشاهی که میبینی، دو ویژگی دارد: یکی بخشش اوست که به اندازهی دریا فراوان است و دیگری عمق شخصیت و سخاوتش که به اندازهی چاه عمیق و پرمحتواست.
شهی که هست دل و دست او به گاه سخا
یکی چو بحر محیط و یکی چو ابر مطیر
هوش مصنوعی: پادشاهی که دارای دل و دست بخشندهای است، مانند دریاست که همهچیز را در بر میگیرد و همچون ابری است که همواره باران میبارد.
ببرد طلعت و فهم وی از دو چیز سبق
یکی ز زهره از هر یکی ز تیر دبیر
هوش مصنوعی: میتوان گفت که زیبایی و دانش او از دو چیز پیشی گرفته است: یکی از زهره که نماد زیبایی است و دیگری از تیر دبیر که اشاره به مهارت و دانش دارد. این به این معناست که جمال و فهم او به قدری برجسته است که از هر دو موضوع یاد شده فراتر رفته است.
معین اوست فلک چون مشیر اوست جهان
یکی چه نیک معین و یکی چه نیک مشیر
هوش مصنوعی: جهان به گونهای است که فلک (آسمان) به عنوان راهنما و هدایتکنندهای از طرف معین (خدای) ما عمل میکند. این نشانه میدهد که جهان با تدبیر و هماهنگی اداره میشود و هدایت آن به خوبی انجام میگیرد.
قضا مساعد او و قدر مسخر او
یکی چو گشته رهین و یکی چو گشته اسیر
هوش مصنوعی: سرنوشت و تقدیر او بهگونهای است که مانند دو دوست به هم پیوند خوردهاند؛ یکی به دیگری کمک میکند و هر دو در مسیر زندگی به هم وابسته و تحت تأثیر یکدیگر هستند، انگار یکی در خدمت دیگری است و هر دو به نوعی در این مسیر گرفتار شدهاند.
همی گشاید کشور همی ستاند ملک
یکی به عزم درست و یکی به رای بصیر
هوش مصنوعی: بعضی افراد با اراده و طراحی درست، سرزمین گستردهتری به دست میآورند و برخی دیگر با تدبیر و بینش صحیح، قدرت و سلطهای را کسب میکنند.
همیشه دولت و اقبال سوی او بینی
یکی به فتح مبشر یکی به سعد بشیر
هوش مصنوعی: همیشه میبینی که خوشبختی و شانس به سمت او میآید؛ یکی به نشانه پیروزی و دیگری با مژدهی خوشبختی.
خدایگانا همواره قدر و همت تست
یکی سنی و رفیع و یکی بلند و خطیر
هوش مصنوعی: خداوند همیشه به اندازه ارزش و اراده تو توجه دارد؛ یکی از آنها با عزت و مقام رفیع و دیگری با اهمیت و حساسیت بالا است.
ز هیبت تو برانداختند ببر و هژبر
یکی ز بیشه نشست و یکی ز دشت مسیر
هوش مصنوعی: به خاطر شکوه و عظمت تو، یکی از حیوانات جنگل و دیگری از دشت، از ترس تو جا به جا شدند و پنهان شدند.
ز بهر مجلست ای شاه ابر و باد آمد
یکی ز کوه بلند و یکی ز بحر قعیر
هوش مصنوعی: برای برگزاری جلسهات، ای پادشاه، یکی از کوههای بلند و دیگری از دریای عمیق آمدهاند.
نثار مجلست آورد ابر و باد روان
یکی ز دریا در و یکی ز کوه عبیر
هوش مصنوعی: ابر و باد، به عنوان نماد طبیعت و زیبایی، هدایای خود را به مجلس تو میآورند. یکی از آنها از دریا و دیگری از کوه است، که همگی نشاندهنده تنوع و زیباییهای طبیعی هستند.
درخت و مرغ شدند از پی تو باغ به باغ
یکی گشاده نقاب و یکی کشنده صفیر
هوش مصنوعی: درختان و پرندگان به خاطر تو به دنبال هم هستند، یکی از آنها پردهای را کنار زده و دیگری با صدای خود جلب توجه میکند.
نشاط کن ملکا باده مروق نوش
یکی به مجلس حزم و یکی به نعمت زیر
هوش مصنوعی: ای پادشاه، شاد باش و باده نوشی کن. یکی در مجلس با تدبیر و آرامش و دیگری در کنار نعمت و خوشگذرانی.
همیشه باد دو دست تو تا جهان باشد
یکی به مشکین زلف و یکی به لعلی شیر
هوش مصنوعی: همواره دو دست تو را در دلم میپرورانم؛ یکی را به خاطر زلفهای سیاهت و دیگری به خاطر دندانهای سفیدت.
همیشه باد شها نیکخواه و بدخواهت
یکی به بزم نشاط و یکی به رنج زحیر
هوش مصنوعی: در زندگی، همواره دو نوع سرنوشت پیش روی انسان وجود دارد؛ یکی لحظات خوشی و شادی که به ما انرژی میدهد و دیگری دشواریها و دردسرهایی که به ما سختی میآورد.
همیشه دولت و اقبال با تو باد به هم
یکیت باد ندیم و یکیت باد وزیر
هوش مصنوعی: همواره خوشبختی و فرصتهای خوب با تو باشد. برای تو و وزیران تو، وحدت و همراهی لازم است.
همیشه باد سر و دیده بداندیشت
یکی بریده به تیغ و یکی خلیده به تیر
هوش مصنوعی: همیشه ذهن و نگاه بدگمانان، جوری است که با دقت و غفلت رفتار میکنند؛ برخی از آنها با تیزبینی به جستجوی عیبهای دیگران میپردازند و عدهای دیگر به راحتی تحت تأثیر حرفهای بیپایه قرار میگیرند.