شمارهٔ ۱۴۴ - باز در ستایش او
شاه محمود سیف دولت و دین
هر کجا باشد او به بحر و به بر
جفت بادش سر و رو دولت و بخت
رهبرش فتح و یمن و نصر و ظفر
شاه پیروز بخت فرخ پی
ملک عادل فرشته سیر
آنکه آراستست مجلس ازو
وانکه پیراستست ازو لشکر
ملک دولت گرفته زو رونق
پادشاهی بدو شده انور
آفتاب جهانش خوانم از آنک
هست پر نور از آن همه کشور
رای او جسم فضل را چون جان
رسم او چشم عقل را چو بصر
به مثل پای گر نهد بر سنگ
سنگ گردد به پیش پایش زر
پادشاهی که سهم او گه صید
جان ستاند ز شیر شرزه نر
به مصاف اندرون به وقت نبرد
در سر سرکشان کشد معجر
بند محکم همه گشاده شود
چون ملک بر میان ببست کمر
بر رهی کو گذر کند نکنند
شرزه شیران بدان حدود گذر
قبضه تیغ او شده ست قضا
تا که پیکان او شده ست قدر
این رود همچو فکرت اندر دل
وان بود همچو دانش اندر سر
به گه جنگ در میان مصاف
چون برد حمله شاه را بنگر
به برگرد افکنست و شیر شکار
شیر مرد اوژنست و ببر شکر
کافران پیش او چنان باشند
که نی و چوب خشک بر آذر
ای سنان تو را رفیق فتوح
وی حسام تو را ظفر رهبر
ای ز گرزت همیشه ترسان ترس
وی ز شمشیر تو حذر به حذر
آفرین گوی ملک تو شده اند
به گه حمله در مصاف اندر
گرز و زوبین و خشت و نیزه و تیر
سپر و تیغ و ناچخ و خنجر
چون که امسال رای غزو افتاد
به سعادت شدی به سوی سفر
کاشکی چشم من زمین بودی
تا بر آن داشتی مقام و ممر
بنده گر در سفر به خدمت نیست
به نپرداخت از دعا به حضر
برو ای شه که یار تست خدای
در همه کارت اوست یاریگر
جان به پیشت نثار کرد و سبیل
یله گاوان فربه و منکر
این دلیلست کت ظفر باشد
بر عدوی خدای و پیغمبر
زود باز آی ای ملک به مراد
با دل شاد و نصرت بی مر
بگشایی به دوستاران بر
چون بیایی به لهو و شادی در
شاد بادی ز بخت و دولت خویش
ای به تو شاد دوستان یکسر
باش باقی تو تا جهان باقیست
از جوانی و مملکت بر خور
سر تو سبز و تاج بر سر تو
دشمنت را برید سر ز تبر
شمارهٔ ۱۴۳ - مدحی دیگر از آن پادشاه: ای آذر تو بافته از غالیه چادرشمارهٔ ۱۴۵ - هم در تمحید سلطان محمود: بهست قامت و دیدار آن بت کشمیر
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
شاه محمود سیف دولت و دین
هر کجا باشد او به بحر و به بر
هوش مصنوعی: شاه محمود که پادشاهی است حامی دولت و دین، هر جا که باشد، در دریا یا در خشکی، وجودش موثر و برجسته است.
جفت بادش سر و رو دولت و بخت
رهبرش فتح و یمن و نصر و ظفر
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف شخصیتی میپردازد که با باد خوش و سر و رو به همراهی خود، به موفقیت و پیروزیهای بزرگ دست مییابد. او در راه خود، به فتح و کامیابیهای فراوان نائل میشود.
شاه پیروز بخت فرخ پی
ملک عادل فرشته سیر
هوش مصنوعی: این جمله بیانگر آن است که یک پادشاه موفق و خوشبخت، با ویژگیهای خوشی و عدالت، مانند فرشتهای در میان مردم خود میدرخشد.
آنکه آراستست مجلس ازو
وانکه پیراستست ازو لشکر
هوش مصنوعی: کسی که مجلس را با زیبایی تزئین کرده، همان کسی است که لشکر را نیز با آراسته کردن خود به زیبایی میآراستد.
ملک دولت گرفته زو رونق
پادشاهی بدو شده انور
هوش مصنوعی: دولت و قدرت به او رو آورده و به واسطه او، شکوه و عظمت پادشاهی به وجود آمده است.
آفتاب جهانش خوانم از آنک
هست پر نور از آن همه کشور
هوش مصنوعی: من او را آفتاب جهان مینامم زیرا که چون نورافشانی میکند، از همه کشورهای دیگر درخشانتر است.
رای او جسم فضل را چون جان
رسم او چشم عقل را چو بصر
هوش مصنوعی: بارش فطرت و فضیلت او مانند روح است و چشمان عقل همانند چشمانداز روشنایی است.
به مثل پای گر نهد بر سنگ
سنگ گردد به پیش پایش زر
هوش مصنوعی: اگر پای گران بر روی سنگی بیفتد، آن سنگ پیش پای او مثل طلا میشود.
پادشاهی که سهم او گه صید
جان ستاند ز شیر شرزه نر
هوش مصنوعی: پادشاهی که بخشی از زندگیاش به شکار جانها میگذرد، همانند شیر نر وحشی است.
به مصاف اندرون به وقت نبرد
در سر سرکشان کشد معجر
هوش مصنوعی: در میدان مبارزه، زمانی که جنگ به اوج خود میرسد، او با شجاعت و سرسختی به دشمنان حمله میکند و مانند یک زن با حجاب، به آنها حمله مینماید.
بند محکم همه گشاده شود
چون ملک بر میان ببست کمر
هوش مصنوعی: وقتی که قدرت و تسلطی بزرگ بر سر کار آید، تمام مشکلات و موانع پیش رو به راحتی حل و فصل میشود.
بر رهی کو گذر کند نکنند
شرزه شیران بدان حدود گذر
هوش مصنوعی: در مسیری که شیران باشکوه و قوی حضور دارند، کسی نمیتواند به سادگی عبور کند و باید به احترام قدرت آنها توجه داشت.
قبضه تیغ او شده ست قضا
تا که پیکان او شده ست قدر
هوش مصنوعی: قضا و سرنوشت، به مانند تیغی در دست او قرار گرفته است، تا این که دقت و هدف او همانند پیکانی مشخص و معین شده است.
این رود همچو فکرت اندر دل
وان بود همچو دانش اندر سر
هوش مصنوعی: این رود مانند اندیشه در دل است و آن چیزی که در سر وجود دارد، مانند دانش است.
به گه جنگ در میان مصاف
چون برد حمله شاه را بنگر
هوش مصنوعی: در زمان جنگ، هنگامی که در میدان نبرد هستی، توجه کن که چگونه شاه در هنگام حمله به میدان میآید و صحنه را مدیریت میکند.
به برگرد افکنست و شیر شکار
شیر مرد اوژنست و ببر شکر
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف ویژگیهای برجسته و شجاعت شیر و ببر میپردازد. شیر به عنوان نماد قدرت و شجاعت، در حال شکار است و ببر نیز به عنوان موجودی زیبا و قوی به تصویر کشیده شده است. در مجموع، این تصویر به ما نشان میدهد که چگونه طبیعت و موجودات آن هر یک در نوع خود دارای خصوصیاتی منحصر به فرد و شگرف هستند.
کافران پیش او چنان باشند
که نی و چوب خشک بر آذر
هوش مصنوعی: کافران در برابر او مثل نی و چوب خشک هستند که در آتش قرار دارند. این نشاندهنده ضعف و ناتوانی آنان در مقایسه با قدرت و مقام اوست.
ای سنان تو را رفیق فتوح
وی حسام تو را ظفر رهبر
هوش مصنوعی: ای سنان، تو دوست فتح و پیروزی هستی و شمشیر تو راهنمای نصرت و موفقیت است.
ای ز گرزت همیشه ترسان ترس
وی ز شمشیر تو حذر به حذر
هوش مصنوعی: اگر کسی از قدرت و نیروی تو دائم بترسد، باید از شمشیر تو نیز دوری کند و خود را حفظ کند.
آفرین گوی ملک تو شده اند
به گه حمله در مصاف اندر
هوش مصنوعی: ملک تو به خاطر شجاعت و پهلوانیات ستایش میشود و این ستایش در زمان نبرد و حمله به اوج خودش میرسد.
گرز و زوبین و خشت و نیزه و تیر
سپر و تیغ و ناچخ و خنجر
هوش مصنوعی: این جمله اشاره به وسایل و ابزارهای جنگی دارد. به نوعی، همه اینها به تجهیزات نبرد و جنگ مربوط میشوند؛ مانند چماق، همچنین نیزه، تیر، سپر، تیغ، و خنجر. به طور کلی، این جمله نشاندهنده ترکیب مختلفی از سلاحها و ابزارهای رزمی است.
چون که امسال رای غزو افتاد
به سعادت شدی به سوی سفر
هوش مصنوعی: در این سال، هنگامی که تصمیم به جنگ گرفته شد، تو به خوشبختی عازم سفر شدی.
کاشکی چشم من زمین بودی
تا بر آن داشتی مقام و ممر
هوش مصنوعی: ای کاش که چشم من به زمین تبدیل میشد تا تو بر روی آن جایگاه و منزلتی داشته باشی.
بنده گر در سفر به خدمت نیست
به نپرداخت از دعا به حضر
هوش مصنوعی: اگر بنده در سفر به خدمت نمیرسد، از دعا و درخواست در حضور نباید غافل شود.
برو ای شه که یار تست خدای
در همه کارت اوست یاریگر
هوش مصنوعی: برو ای پادشاه، چون یار تو خداوند است و در همه کارهایت او یاریکنندهات خواهد بود.
جان به پیشت نثار کرد و سبیل
یله گاوان فربه و منکر
هوش مصنوعی: جانم را به تو تقدیم کردم و همچنان به تو اعتماد دارم؛ به تو که همچون گاوان فربه و ناتوانی هستی که از همه چیز بیخبرند.
این دلیلست کت ظفر باشد
بر عدوی خدای و پیغمبر
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که پیروزی بر دشمنان خدا و پیامبر، نشانه و دلیلی است برای اثبات ایمان و درستکاری.
زود باز آی ای ملک به مراد
با دل شاد و نصرت بی مر
هوش مصنوعی: زود برگرد ای پادشاه، با قلبی شاد و پیروزی بیپایان.
بگشایی به دوستاران بر
چون بیایی به لهو و شادی در
هوش مصنوعی: اگر با شادی و خوشی بیایی، دل دوستانت را با خودت شاد میکنی و آنها را خوشحال میسازی.
شاد بادی ز بخت و دولت خویش
ای به تو شاد دوستان یکسر
هوش مصنوعی: خوش باش از بخت و خوشبختی خودت ای کسی که دوستانت همواره شاد هستند.
باش باقی تو تا جهان باقیست
از جوانی و مملکت بر خور
هوش مصنوعی: باقی بمان تا زمانی که جهان همچنان وجود دارد و از جوانی و سرزمین خود بهره ببر.
سر تو سبز و تاج بر سر تو
دشمنت را برید سر ز تبر
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که تو در اوج قدرت و شایستگی هستی، و با این توانایی میتوانی بر دشمنانت غلبه کنی و آنها را از میان برداری.