شمارهٔ ۱۴۱ - باز در مدح او
آن لعبت کشمیر و سرو کشمر
چو ماه دو هفته درآمد از در
با زیور گردان کارزاری
با مرکب تازی و خنگ زیور
در زلف دوتایش جمال پیدا
در چشم سیاهش دلال مضمر
سینه ش چو ز سیم سپید تخته
جعدش چو ز مشک سیاه چنبر
بنشست چو یک توده گل به پیشم
بربود دل من بدان دو عبهر
گفتا که همایونت باد و فرخ
این عید و صد عید و جشن دیگر
بخت تو چو نام تو با سعادت
روز تو چو رخسار من منور
گفتم که بوم با سعادت و عز
با دولت و اقبال و نصرت و فر
آن بنده که هر روز بامدادان
بوسد ز می قصر شاه صفدر
محمود شهنشاه سیف دولت
تاج سر شاهان هفت کشور
آن شاه مظفر امیر غازی
فرزند شهنشاه ابوالمظفر
در دولت عالی چو روح در تن
در ملکت باقی چو عقل در سر
ای دست بزرگی تو نهاده
بر تارک دولت ز عدلت افسر
ای کشتی خشم تو را همیشه
حلم تو به دریای عفو لنگر
بر کف تو فرضست مال دادن
زیرا که شدست از سخا توانگر
با عز کف تو بیافت باده
چون روی ولی تو گشت احمر
تا زر بر تو خوار دید خود را
چون روی عدوی تو گشت اصفر
مؤمن ز حسام تو گشته ایمن
کافر ز سنان تو برده کیفر
گردون به بر همت تو مرکز
دریا به بر کف تو چو فرغر
هر خامه که نامت نبشت خواهد
بدود به سر و دیده روی دفتر
هر خطبه که نام تو برد روزی
گردون شود از افتخار منبر
گویی که قضا را خدایگانا
با خنجر تو کرده اند همبر
هر جا که قضا رفت خنجر تو
آنجا برسد با قضا برابر
از بس که بر او مهر نصرت تست
ماننده کان گشت پر ز گوهر
وز بس که بر او فتح داده بوسه
رویش همه شد سر به سر مجدر
شاها تو سلیمان روزگاری
مرغان تو تیرهای با پر
چون باد تو را مرکبان تازی
با باد همه همعنان و همبر
آمد ملکا عید و رفت روزه
بنشین به مراد و بخواه ساغر
در دولت و اقبال باش دایم
بگذار جهان و ز جهان بمگذر
میمون و همایونت عید تازی
عید رمضان و سنت پیمبر
مقبول کناد از خیر و طاعت
روزی ده خلق ایزد اکبر
بادات مصون بقای دولت
تا هست همیشه فلک مدور
شمارهٔ ۱۴۰ - صفت فیل و مدح آن پادشاه: همی گذشت به میدان شاه کشورشمارهٔ ۱۴۲ - هم در ستایش آن شهریار: چو شد فروزان از تیغ کوه رایت خور
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آن لعبت کشمیر و سرو کشمر
چو ماه دو هفته درآمد از در
هوش مصنوعی: دختر زیبا و خوشتیپ که از کشمیر آمده و مانند درخت سرو است، همچون ماهی که پس از دو هفته از پنهان شدن بیرون میآید، جلوهگری میکند.
با زیور گردان کارزاری
با مرکب تازی و خنگ زیور
هوش مصنوعی: زینت به خود میزنی و به میدان میروی، با اسب تندرو و بارانی از زینت.
در زلف دوتایش جمال پیدا
در چشم سیاهش دلال مضمر
هوش مصنوعی: در گیسوان دوشیزهاش زیبایی نمایان است و در چشمان سیاهش نمادهای عشق نهفته است.
سینه ش چو ز سیم سپید تخته
جعدش چو ز مشک سیاه چنبر
هوش مصنوعی: سینهاش مانند نقره سفید و موهایش مانند مشک سیاه و مجعد است.
بنشست چو یک توده گل به پیشم
بربود دل من بدان دو عبهر
هوش مصنوعی: وقتی که او مانند یک توده گل در برابر من نشسته بود، دل من را با آن دو چشمانش ربود.
گفتا که همایونت باد و فرخ
این عید و صد عید و جشن دیگر
هوش مصنوعی: او گفت که روزهای خوش و پر برکت، مانند این عید و بسیاری دیگر از جشنها، نصیب تو باشد.
بخت تو چو نام تو با سعادت
روز تو چو رخسار من منور
هوش مصنوعی: سرنوشت تو همچون نامت، با خوشبختی است و روزت همچون چهرهام نورانی و درخشان است.
گفتم که بوم با سعادت و عز
با دولت و اقبال و نصرت و فر
هوش مصنوعی: گفتم که سرزمین، خوشبختی و شادی، با قدرت، موفقیت و یاری و خوششانسی همراه هستند.
آن بنده که هر روز بامدادان
بوسد ز می قصر شاه صفدر
هوش مصنوعی: این بندهای که هر روز صبح زود، از شراب قصر شاه صفدر مینوشد.
محمود شهنشاه سیف دولت
تاج سر شاهان هفت کشور
هوش مصنوعی: محمود، پادشاهی قدرتمند و صاحب سلطنت، به عنوان تاج سر پادشاهان هفت سرزمین شناخته میشود.
آن شاه مظفر امیر غازی
فرزند شهنشاه ابوالمظفر
هوش مصنوعی: این فرد، امیر غازی و فرزند شاه بزرگ ابومظفر است که در زمان خود به عنوان یک پادشاه پیروز و موفق شناخته میشود.
در دولت عالی چو روح در تن
در ملکت باقی چو عقل در سر
هوش مصنوعی: به موقعیت و مقام والا مانند روح در بدن، در یک سرزمین همچون عقل در سر باقی است.
ای دست بزرگی تو نهاده
بر تارک دولت ز عدلت افسر
هوش مصنوعی: ای بزرگ دست تو بر سر قوی دولت قرار گرفته و به واسطه عدالت تو، آن را زینت بخشیده است.
ای کشتی خشم تو را همیشه
حلم تو به دریای عفو لنگر
هوش مصنوعی: ای کشتی خشم، همواره صبوری تو به دریای رحمت پناه میآورد.
بر کف تو فرضست مال دادن
زیرا که شدست از سخا توانگر
هوش مصنوعی: بر تو واجب است که مال و ثروت بدهی، چون سخاوت و بخشش در تو موجب غنا و توانگری شده است.
با عز کف تو بیافت باده
چون روی ولی تو گشت احمر
هوش مصنوعی: وقتی دست تو را به خاطر نوشیدنیات میبینم، مانند بادهای که بر روی صورتت به رنگ سرخ درآمده است، تحت تأثیر قرار میگیرم.
تا زر بر تو خوار دید خود را
چون روی عدوی تو گشت اصفر
هوش مصنوعی: وقتی که خود را در مقایسه با تو میبیند، مانند طلایی که در برابر کسی که دشمن اوست، بیارزش و کمارزش میشود.
مؤمن ز حسام تو گشته ایمن
کافر ز سنان تو برده کیفر
هوش مصنوعی: مؤمن با شمشیر تو در امان است، اما کافر به وسیله تیغ تو مجازات میشود.
گردون به بر همت تو مرکز
دریا به بر کف تو چو فرغر
هوش مصنوعی: آسمان به خاطر تلاش و اراده تو، به مانند دریایی است که در دستان تو قرار دارد و تو مثل فرغونی هستی که در آن زندگی میکنی.
هر خامه که نامت نبشت خواهد
بدود به سر و دیده روی دفتر
هوش مصنوعی: هر قلمی که نام تو را بنویسد، مانند یک روح پرانرژی به سمت صفحه و چشمها خواهد دوید و جان خواهد گرفت.
هر خطبه که نام تو برد روزی
گردون شود از افتخار منبر
هوش مصنوعی: هر بار که نام تو در خطبهای برده شود، به افتخار منبر مانند روزی در آسمان میدرخشد.
گویی که قضا را خدایگانا
با خنجر تو کرده اند همبر
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که سرنوشت به گونهای که خواستهایم به ما تحمیل شده و گویی خدای بزرگ این تقدیر را با ضربهای سخت به ما وارد کرده است.
هر جا که قضا رفت خنجر تو
آنجا برسد با قضا برابر
هوش مصنوعی: هر کجا که سرنوشت و قسمت برود، شمشیر تو نیز به آنجا خواهد رسید و تو میتوانی با سرنوشت مقابله کنی.
از بس که بر او مهر نصرت تست
ماننده کان گشت پر ز گوهر
هوش مصنوعی: عشق و محبت تو ناگفته به او میرسد، به گونهای که وجودش مانند کانی ارزشمند پر از جواهرات میشود.
وز بس که بر او فتح داده بوسه
رویش همه شد سر به سر مجدر
هوش مصنوعی: به خاطر فراوانی بوسههایی که بر صورت او دادهام، تمام سر و دلم به عشق او مملو شده است.
شاها تو سلیمان روزگاری
مرغان تو تیرهای با پر
هوش مصنوعی: ای پادشاه، تو مانند سلیمان هستی که پرندگان تحت فرمان تو هستند و تیرهای تو همگی با پر، مانند قدرت و تسلط تو در عالم وجود دارد.
چون باد تو را مرکبان تازی
با باد همه همعنان و همبر
هوش مصنوعی: وقتی مانند باد حرکت میکنی، تمام مرکبهای تندرو نیز با تو همگام و همجهت میشوند.
آمد ملکا عید و رفت روزه
بنشین به مراد و بخواه ساغر
هوش مصنوعی: عید فرا رسیده و روزه تمام شده است؛ اکنون وقت آن است که با آرامش بنشینی و از زندگی لذت ببری و خواستههایت را طلب کنی.
در دولت و اقبال باش دایم
بگذار جهان و ز جهان بمگذر
هوش مصنوعی: همواره در خوشبختی و موفقیت زندگی کن و داراییهای دنیا را کنار بگذار.
میمون و همایونت عید تازی
عید رمضان و سنت پیمبر
هوش مصنوعی: میان میمون و انسان، عید رمضان و سنت پیامبر است.
مقبول کناد از خیر و طاعت
روزی ده خلق ایزد اکبر
هوش مصنوعی: خداوند بزرگ روزی و نعمتهای خوب را به بندگانش عطا کند و از نیکوکاری و اطاعت آنها را بپذیرد.
بادات مصون بقای دولت
تا هست همیشه فلک مدور
هوش مصنوعی: ای باد، تا زمانی که آسمان مدور است و دوران دارد، تو باید امنیت و بقا را برای دولتی که وجود دارد، به ارمغان آوری.