شمارهٔ ۱۳۴ - ستایش پادشاه و دعوی ترتیب کتابخانه سلطنتی
جهان دارا به کام جهان دار
جهان جز بر سریر ملک مگذار
چو نام تست بخت تو همیشه
که هستش جفت سعد چرخ دوار
خداوندا زبان بنده تو
به شکر تو چو ابری شد شکربار
نگه کن تا عروسان ثنا را
چگونه تیز خواهد کرد بازار
ز خوبی بوستان مدحت تو
همه قصر تو خواهد کرد فرخار
هزار آوای بزمت بود خواهد
که خواهد کرد بزمت را چو گلزار
به جان خواهد ستودت زانکه جانش
تو دادی از پس یزدان دادار
به جان درمانده بود و کرده بر وی
زمانه روز روشن را شب تار
تن او ز انده و تیمار بی جان
چو مار گَرزه اندر آهنین غار
به یک فرمان که فرمانت روان باد
رهانیدش از آن اندوه و تیمار
همی گردد همی در حضرت امروز
عزیز و سرفراز و نام بردار
همش هر جشن جاه و خلقت شاه
همش هر روز عز خدمت بار
همش توقیع سیم و غله بوده
بیاسوده دلش زاندوه پیکار
نه زن گوید که بر تن نیست جامه
نه گوید بچه بر سر نیست دستار
دعای شاه چون تسبیح گویند
عیال بی حد و اطفال بسیار
کنون این وام ها ماند و نماند
چو بر نقدی روانش کرد ادرار
که بگذارد بچاره یک یک این وام
برون آرد ز پایش یک یک این خار
بیاراید کنون دارالکتب را
به توفیق خدای فرد جبار
ز هر دارالکتب کاندر جهانست
چنان سازد که بیش آید به مقدار
به شادی برجهد هر بامدادی
بروبد خاک هر حجره به رخسار
به جان آن را عمارت پیش گیرد
که چون بنده نباشد هیچ معمار
دهد هر علم را نظمی که هر کس
بود از علم نوعی را خریدار
کند مشحون همه طاق و رف آن
به تفسیر و به اخبار و به اشعار
گر این گفتار او باور نیاید
تو را ظاهر شود زین پس به کردار
چه مردست آنکه همچون هم نباشد
مر او را در جهان گفتار و کردار
قوی دل گردد آنکه کاندرین باب
بود توقیع سلطان جهاندار
همیشه تا ز دور چرخ گردان
به گیتی شاهی و شادی بود یار
ز شاهی شاد بادی زانکه امروز
تویی شاهی و شادی را سزاوار
تو بر تخت جلالت شاد و شاهان
میان بسته به پیشت بنده کردار
شمارهٔ ۱۳۳ - مدح سلطان مسعود: بادی مسعود شاه دولت یارشمارهٔ ۱۳۵ - مدح علاء الدوله مسعود: بنیاد دین و دولت می دارد استوار
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
جهان دارا به کام جهان دار
جهان جز بر سریر ملک مگذار
هوش مصنوعی: دنیا به نفع خودخواهیهای بزرگترها میچرخد و جز آنها کسی نیست که بر تخت سلطنت توجهی داشته باشد.
چو نام تست بخت تو همیشه
که هستش جفت سعد چرخ دوار
هوش مصنوعی: هرگاه نام تو برده شود، خوشبختیات همیشه در کنارت خواهد بود و سرنوشتت بر وفق مراد است.
خداوندا زبان بنده تو
به شکر تو چو ابری شد شکربار
هوش مصنوعی: پروردگارا! زبان بندهات به قدری از شکرگزاری پر شده که مانند ابرهایی که باران میبارند، سرازیر شده است.
نگه کن تا عروسان ثنا را
چگونه تیز خواهد کرد بازار
هوش مصنوعی: به تماشا بنشین تا ببینی که چطور بازار برای ستایش و تحسین عروسان پرجنبوجوش و پرهیجان خواهد شد.
ز خوبی بوستان مدحت تو
همه قصر تو خواهد کرد فرخار
هوش مصنوعی: از زیباییهای باغ، مدح و ستایش تو تمام قصر تو را پر خواهد کرد.
هزار آوای بزمت بود خواهد
که خواهد کرد بزمت را چو گلزار
هوش مصنوعی: موسیقی و آوازهای دلانگیز، به مانند باغی پر از گل، گوارا و خوشبو است که دل را شاد میکند و روح را سرزندگی میبخشد.
به جان خواهد ستودت زانکه جانش
تو دادی از پس یزدان دادار
هوش مصنوعی: به جانت قسم که تو را ستایش خواهد کرد، به خاطر اینکه جانش را به تو داده است، پس از آنکه خداوند آن را به او عطا کرده است.
به جان درمانده بود و کرده بر وی
زمانه روز روشن را شب تار
هوش مصنوعی: روحش به شدت خسته و ناتوان بود و زمانه به او سختی میکرد، به طوری که روز روشن هم به نظرش شب تار میآمد.
تن او ز انده و تیمار بی جان
چو مار گَرزه اندر آهنین غار
هوش مصنوعی: بدن او از درد و غم بیدست و پاست، مانند مار در غار آهنی گرفتار شده است.
به یک فرمان که فرمانت روان باد
رهانیدش از آن اندوه و تیمار
هوش مصنوعی: با یک فرمان، که تو را شاد کند، او را از آن غم و ناراحتی آزاد کن.
همی گردد همی در حضرت امروز
عزیز و سرفراز و نام بردار
هوش مصنوعی: امروز کسی در مقام والایی قرار دارد که همگان او را بزرگ میشمارند و به او احترام میگذارند.
همش هر جشن جاه و خلقت شاه
همش هر روز عز خدمت بار
هوش مصنوعی: هر روز به خدمت شاه و در جشنهای بزرگ، سرشار از شکوه و زیبایی است.
همش توقیع سیم و غله بوده
بیاسوده دلش زاندوه پیکار
هوش مصنوعی: دل او که همیشه درگیر و مشغول بوده، از درد و رنج جنگ و نبرد آرام نشده و تنها مشغول فکر به مسائل مادی و سرمایهگذاری بوده است.
نه زن گوید که بر تن نیست جامه
نه گوید بچه بر سر نیست دستار
هوش مصنوعی: این جمله نشان میدهد که هیچ یک از زن یا بچه نمیتواند ادعا کند که چیزی نیست، یعنی هر یک در موقعیت خود، متوجه وجود یا عدم وجود چیزهایی هستند که بر زندگیشان تأثیر میگذارد. زن نمیتواند بگوید که لباسی بر تنش نیست و بچه هم نمیتواند بگوید که بر سرش چیزی نیست. این بدان معناست که هر فردی از واقعتهای پیرامون خود آگاه است و نمیتواند آنها را نادیده بگیرد.
دعای شاه چون تسبیح گویند
عیال بی حد و اطفال بسیار
هوش مصنوعی: دعای پادشاه مانند تسبیحی است که بیپایان ادامه دارد، و فرزندان و خانوادهای فراوان به همراه دارد.
کنون این وام ها ماند و نماند
چو بر نقدی روانش کرد ادرار
هوش مصنوعی: اکنون این بدهیها باقی مانده و از بین نرفتهاند، مانند این که وقتی پول نقدی به جریان میافتد، ادرار نمیتواند عقب برگردد.
که بگذارد بچاره یک یک این وام
برون آرد ز پایش یک یک این خار
هوش مصنوعی: او میخواهد که به این بیچاره، کمک کند تا یکی یکی مشکلاتش را حل کند و هر یک از موانع را از پایش بردارد.
بیاراید کنون دارالکتب را
به توفیق خدای فرد جبار
هوش مصنوعی: اکنون کتابخانه را با کمک و یاری خداوند بزرگ زینت بخشید.
ز هر دارالکتب کاندر جهانست
چنان سازد که بیش آید به مقدار
هوش مصنوعی: از هر کتابخانهای که در دنیا وجود دارد، کتابهایی تهیه میشود که به گونهای تنظیم و ارائه میشوند که بیشتر از نیاز افراد باشد.
به شادی برجهد هر بامدادی
بروبد خاک هر حجره به رخسار
هوش مصنوعی: هر صبحگاه با شادی و نشاط آغاز میشود و با این شادی، غبار و کدورتها از چهرهها پاک میگردد.
به جان آن را عمارت پیش گیرد
که چون بنده نباشد هیچ معمار
هوش مصنوعی: به جان کسی که هیچ معمار و سازندهای در دنیا نیست، اگر او خود را بندگی نکند، آن را بنا کن.
دهد هر علم را نظمی که هر کس
بود از علم نوعی را خریدار
هوش مصنوعی: هر دانشی دارای نظمی خاص است که موجب میشود هر کسی بسته به نوع علمی که به آن علاقه دارد یا به دنبال کسب آن است، اقدام کند و آن را به دست آورد.
کند مشحون همه طاق و رف آن
به تفسیر و به اخبار و به اشعار
هوش مصنوعی: تمامی آثار و نشانهها با تفسیر، اخبار و اشعار پر شده است.
گر این گفتار او باور نیاید
تو را ظاهر شود زین پس به کردار
هوش مصنوعی: اگر به حرفهای او اعتماد نداری، باید از رفتار او در آینده پی ببری که واقعیت چیست.
چه مردست آنکه همچون هم نباشد
مر او را در جهان گفتار و کردار
هوش مصنوعی: چه مردی است او که در گفتار و کردار خود با دیگران همسان نیست و مانند آنها رفتار نمیکند.
قوی دل گردد آنکه کاندرین باب
بود توقیع سلطان جهاندار
هوش مصنوعی: انسانی که در این موضوع (وضعیت دنیا و مسائل آن) آگاه و اطلاعات کافی دارد، با قدرت و اطمینان بیشتری به زندگی و چالشها نگاه میکند.
همیشه تا ز دور چرخ گردان
به گیتی شاهی و شادی بود یار
هوش مصنوعی: همیشه از دور، سرنوشت و گردانش بر جهان حاکم است و در زندگی، دوستی و خوشی وجود دارد.
ز شاهی شاد بادی زانکه امروز
تویی شاهی و شادی را سزاوار
هوش مصنوعی: از مقام بلند خود خوشحال باش، چرا که امروز در جایگاه پادشاهی قرار داری و شادی حق توست.
تو بر تخت جلالت شاد و شاهان
میان بسته به پیشت بنده کردار
هوش مصنوعی: شما بر تخت پادشاهی خود شاد و خوشحالی، و سایر شاهان در برابر شما مانند بندگانی هستند که به خدمتتان آمدهاند.