گنجور

شمارهٔ ۱۳۲ - مدح نجم الدین شیبانی

ای غزا کار حیدر صفدر
وی سخا پیشه حاتم سرور
قطب ملت زریر شیبانی
مفخر آل و زینت گوهر
چون تو نا کرده گردش ایام
چون تا ناورده گردش اختر
به غزا رفته با هزار نشاط
آمده باز با هزار ظفر
به توکل ز دل بدر کرده
نظر زهره و اتصال قمر
بوستانیت گشته لشکرگاه
مرغزاریت بوده راهگذر
اندرین ره هزار بتکده بیش
کرده ویران به جنبش لشکر
واندران غزو صد حصار افزون
به پی پیل کرده زیر و زبر
تو کشیده سپه به نار آیین
ماکوه از تو در گریز و حذر
وز شکوه تو روشنایی روز
تیره گشته بر اهل کالنجر
لب کفر از نهیب نهب تو خشک
چشم شرک از هراس بأس تو تر
خلق را ساخته معسکر تو
صورتی شد ز عرصه محشر
یک رمه کو دید هرگز کس
که روان شد به روی صحرا بر
هر یکی در میانه دو ستون
اژدهایی فرو فکنده ز سر
گرد رفتارشان به کوه و به دشت
بانگ آیینه شان به بحر و به بر
گر ندیدی که من همی گویم
پیش لشکرگه تو گو بنگر
تا ببیند گزیده پنجه پیل
همه هامون نورد و دریا در
همه عفریت شخص و صاعقه فعل
همه خارا سرین و سندان بر
وآنکه شاهست بر همه پیلان
ای عجب هیکلی است بس منکر
بی ستونیست با چهار ستون
گه برآرد گه دویدن پر
که تکش کرده ساده را کهسار
که پیش کرده کوه را کردر
چون بگردد برادر نکباست
چون تک آورد خواهر صرصر
زو ببیند اگر بنهراسد
چون بر او افکنند ژرف نظر
صورت چرخ و صورت مریخ
صولت باد و نعره تندر
گذر یشکهاش بر پولاد
همچو بر چوب سست زخم تبر
اثر پایهاش بر خارا
همچو بر خاک نرم شکل سپر
عدت ملک پادشاه اینست
حشواتست هر چه هست دگر
سنگ دارد ز بهر خرجش سیم
خاک دارد ز بهر جودش زر
بحر هدیه همی کند لؤلؤ
کوه تحفه همی دهد گوهر
از پی بزم او به ترکستان
بچگان پرورد همی مادر
وز پی رزم او به هندستان
کان همی زاید آهن خنجر
می دوانند رومیان خفتان
می رسانند روسیان مغفر
مرکب از بادیه همی آرند
ادهم و ابرش اشهب و اشقر
کسوت و فرش را پسنده بود
روم و بغداد و بصره و ششتر
به همه وقت ها ازین اجناس
هر کس آرد بضاعتی در خور
که تواند که زنده پیل آرد
تو توانی تو ای یل صفدر
چون تو باید سپاه سالاری
کاین چنین آمد از غزات و سفر
آفرین باید آفرین بر تو
هر زمانی ز ایزد داور
شادزی شادزی خداوندا
کز بزرگی و جاه چون تو پسر
تربت بو حلیم شیبانی
روضه ای شد ز خلد یا کوثر
ملکانه است هدیه تو بر او
راه حضرت به فرخی بسپر
تو مر این هدیه را تباه مکن
از دگر جنس هیچ هدیه مبر
تا ببینی که شهریار جهان
چون فزاید تو را محل و خطر
جای تو در گذارد از اقران
جاه تو برفرازد از محور
تا بیفزاید از زمین آهن
تا بیفروزد از هوا آذر
دولتت باد همدل و هم پشت
نصرتت باد همره و همبر
طلعت دانش تو چون خورشید
قامت رامش تو چون عرعر
کردگارت به فضل یاری ده
روزگارت به طوع فرمانبر
بر تو فرخنده و همایون باد
عمل و شغل و جاه و جای پدر

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای غزا کار حیدر صفدر
وی سخا پیشه حاتم سرور
هوش مصنوعی: ای جنگجو، تویی همانند حیدر کرار، و در generosity و سخاوت، شبیه حاتم طایی.
قطب ملت زریر شیبانی
مفخر آل و زینت گوهر
هوش مصنوعی: مرد دلاوری از قوم شیبان، افتخار و نور چشم خانواده خود و نشانه ارزش آنهاست.
چون تو نا کرده گردش ایام
چون تا ناورده گردش اختر
هوش مصنوعی: زمانه به تغییر و دگرگونی خود ادامه می‌دهد، اما تو همچنان در برابر این تحولات ثابت و استوار باقی مانده‌ای.
به غزا رفته با هزار نشاط
آمده باز با هزار ظفر
هوش مصنوعی: با شور و شوق فراوان به جنگ رفته و با موفقیت و پیروزی بسیار به خانه بازگشته است.
به توکل ز دل بدر کرده
نظر زهره و اتصال قمر
هوش مصنوعی: با اعتماد به نفس و دوری از ناامیدی، به زیبایی و درخشندگی همچون ستاره و ماه می‌نگرم.
بوستانیت گشته لشکرگاه
مرغزاریت بوده راهگذر
هوش مصنوعی: باغ تو به میدان جنگ تبدیل شده و دشت تو مسیر عبور شده است.
اندرین ره هزار بتکده بیش
کرده ویران به جنبش لشکر
هوش مصنوعی: در این مسیر، به تعداد زیاد معبدهای بت‌پرستی ویران شده که به خاطر حرکت لشکری، نابود شده‌اند.
واندران غزو صد حصار افزون
به پی پیل کرده زیر و زبر
هوش مصنوعی: در اینجا به صورت شاعرانه بیان شده که افرادی که در سفر و جنگ هستند، به طور مستمر و بی‌وقفه بر تعداد موانع و دیوارهای پیش روی خود افزوده‌اند و به همین دلیل، قدرت و سختی کارشان بیشتر شده است. در واقع، این ابراز ناپایداری و چالش‌های فراوانی را که در راه رسیدن به هدف‌ها وجود دارد، نشان می‌دهد.
تو کشیده سپه به نار آیین
ماکوه از تو در گریز و حذر
هوش مصنوعی: تو مانند لشکر به سوی ما آمده‌ای و ما از تو دوری می‌کنیم و احتیاط می‌ورزیم.
وز شکوه تو روشنایی روز
تیره گشته بر اهل کالنجر
هوش مصنوعی: به خاطر زیبایی و عظمت تو، تاریکی روز بر افراد کالنجر روشن شده است.
لب کفر از نهیب نهب تو خشک
چشم شرک از هراس بأس تو تر
هوش مصنوعی: زبان کافران به خاطر قدرت و نیروی تو خاموش است و چشم مشرکان به خاطر ترس از شدت و توانایی تو ترسیده و پرآب است.
خلق را ساخته معسکر تو
صورتی شد ز عرصه محشر
هوش مصنوعی: مردم به خاطر تو تغییر کرده‌اند و چهره‌ای تازه یافته‌اند که شبیه به روز قیامت است.
یک رمه کو دید هرگز کس
که روان شد به روی صحرا بر
هوش مصنوعی: یک گروه از گوسفندها را دید که هیچ‌کس دیگری در ذهنش نبود و به سمت دشت روانه شدند.
هر یکی در میانه دو ستون
اژدهایی فرو فکنده ز سر
هوش مصنوعی: هرکسی در میان دو ستون، اژدهایی را به سرزمین کشانده است.
گرد رفتارشان به کوه و به دشت
بانگ آیینه شان به بحر و به بر
هوش مصنوعی: رفتار آن‌ها مانند کوه و دشت است و صدای آن‌ها مانند آینه‌ای است که به دریا و ساحل می‌پیوندد.
گر ندیدی که من همی گویم
پیش لشکرگه تو گو بنگر
هوش مصنوعی: اگر ندیدی که من در حال گفتن چیزی هستم، به میدان جنگ خود نگاه کن.
تا ببیند گزیده پنجه پیل
همه هامون نورد و دریا در
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف قدرت و عظمت یک حیوان بزرگ، مانند فیل، اشاره دارد که همه جا را زیر نظر دارد و در میان دشت‌ها و دریاها حرکت می‌کند. این تصویر نشان‌دهنده تسلط و قاطعیت این موجود در سرزمین‌های مختلف است.
همه عفریت شخص و صاعقه فعل
همه خارا سرین و سندان بر
هوش مصنوعی: این بیت به این معنی است که تمام مشکلات و موانع زندگی، مانند عفریت یا صاعقه، بر سر انسان نازل می‌شود و او را تحت فشار قرار می‌دهد، درست مانند سنگینی بار بر دوش کسی که زیر آن رنج می‌برد. در واقع، این تصویر نشان‌دهنده سختی‌ها و چالش‌هایی است که بر زندگی فردی سایه افکنده و او را دچار زحمت و تلاش می‌کند.
وآنکه شاهست بر همه پیلان
ای عجب هیکلی است بس منکر
هوش مصنوعی: شخصی که برتر از همه فیل‌هاست، شگفت‌انگیز است و دارای ظاهری بسیار عجیب و منحصر به فرد است.
بی ستونیست با چهار ستون
گه برآرد گه دویدن پر
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف حالتی اشاره دارد که در آن یک فرد یا موجود، در وضعیتی نامتوازن و ناپایدار به سر می‌برد. گاهی اوقات او به سرعت حرکت می‌کند و گاه دیگر به آرامی می‌ایستد. در واقع، این جمله نشان‌دهنده ناپایداری و عدم ثبات در زندگی یا رفتار آن شخص است.
که تکش کرده ساده را کهسار
که پیش کرده کوه را کردر
هوش مصنوعی: کسی که بر روی یک دشت ساده قدم می‌زند، قبل از رسیدن به کوه، دچار حیرت و شگفتی می‌شود.
چون بگردد برادر نکباست
چون تک آورد خواهر صرصر
هوش مصنوعی: زمانی که برادر به دلیلی بدیاد بگردد و به نتیجه نرسد، خواهر که به تنهایی وارد میدان می‌شود، با قدرت و سرسختی عمل می‌کند.
زو ببیند اگر بنهراسد
چون بر او افکنند ژرف نظر
هوش مصنوعی: اگر او را ببینند و بترسد، وقتی عمیقاً به او نگاه کنند، ترسش بیشتر خواهد شد.
صورت چرخ و صورت مریخ
صولت باد و نعره تندر
هوش مصنوعی: چهره ماه و چرخ زمان را ببین، که چگونه با شکوه و قدرتی تند، در حال حرکت و نعره‌زنی هستند.
گذر یشکهاش بر پولاد
همچو بر چوب سست زخم تبر
هوش مصنوعی: حرکات و ضربات چکش بر روی فولاد به همان اندازه تاثیرگذار است که بر روی چوب نرم.
اثر پایهاش بر خارا
همچو بر خاک نرم شکل سپر
هوش مصنوعی: اثر پاهایش بر سنگ سخت مانند اثری است که بر خاک نرم به جا می‌ماند.
عدت ملک پادشاه اینست
حشواتست هر چه هست دگر
هوش مصنوعی: عدد ملک پادشاه به این معناست که هر چیزی که در جهان وجود دارد، به نوعی به او وابسته است و همه چیز تحت سلطه او قرار دارد.
سنگ دارد ز بهر خرجش سیم
خاک دارد ز بهر جودش زر
هوش مصنوعی: سنگ به دلیل خرج و هزینه‌ای که دارد، وجودش لازم است و خاک به خاطر سخاوت و generosity خود، ارزشمند است.
بحر هدیه همی کند لؤلؤ
کوه تحفه همی دهد گوهر
هوش مصنوعی: دریا مروارید هدیه می‌دهد و کوه جواهرات را به عنوان هدیه تقدیم می‌کند.
از پی بزم او به ترکستان
بچگان پرورد همی مادر
هوش مصنوعی: مادر برای جشن و مهمانی او، فرزندانش را در ترکستان بزرگ می‌کند.
وز پی رزم او به هندستان
کان همی زاید آهن خنجر
هوش مصنوعی: به دنبال جنگ‌های او، در هندستان، آهن خنجر متولد می‌شود.
می دوانند رومیان خفتان
می رسانند روسیان مغفر
هوش مصنوعی: رومی‌ها در حال دویدن هستند و چکمه‌ها را به یکدیگر می‌رسانند، در حالی که روس‌ها کلاه خودهایشان را آماده می‌کنند.
مرکب از بادیه همی آرند
ادهم و ابرش اشهب و اشقر
هوش مصنوعی: در دشت و صحرا به دنبال مرکبی می‌گردند که از لحاظ رنگ و نژاد دارای ویژگی‌هایی خاص باشد؛ مثلاً مرکب‌های سیاه، خاکستری و سرخ.
کسوت و فرش را پسنده بود
روم و بغداد و بصره و ششتر
هوش مصنوعی: روم و بغداد و بصره و ششتر به لباس و فرش علاقه‌مند بودند.
به همه وقت ها ازین اجناس
هر کس آرد بضاعتی در خور
هوش مصنوعی: هر کسی در هر زمان و مکانی می‌تواند بر اساس توانایی‌ها و منابعی که دارد، چیزی مناسب و ارزشمند را ارائه دهد.
که تواند که زنده پیل آرد
تو توانی تو ای یل صفدر
هوش مصنوعی: کسی می‌تواند به تو کمک کند که همچون یک فیل زنده باشد. تو نیز ای جوان دلیر، این توانایی را داری.
چون تو باید سپاه سالاری
کاین چنین آمد از غزات و سفر
هوش مصنوعی: چون تو باید فرماندهی سپاه را برعهده بگیری، این وضعیت از جنگ‌ها و سفرها به وجود آمده است.
آفرین باید آفرین بر تو
هر زمانی ز ایزد داور
هوش مصنوعی: باید همیشه بر تو تحسین و ستایش فرستاد، زیرا تو از جانب خداوند قادر و تمام‌ کمال هستی.
شادزی شادزی خداوندا
کز بزرگی و جاه چون تو پسر
هوش مصنوعی: بیا شاد و خوشحال باش ای خداوند، که هیچ کس به اندازه تو از عظمت و مقام والایی برخوردار نیست.
تربت بو حلیم شیبانی
روضه ای شد ز خلد یا کوثر
هوش مصنوعی: زمین قبر حلیم شیبانی به مانند بهشتی زیبا و خوشبو تبدیل شده است.
ملکانه است هدیه تو بر او
راه حضرت به فرخی بسپر
هوش مصنوعی: هدیه تو به او با بزرگی و مقام همراه است، پس مسیر او را به خوشبختی بسپار.
تو مر این هدیه را تباه مکن
از دگر جنس هیچ هدیه مبر
هوش مصنوعی: این هدیه را خراب نکن و از هیچ چیز دیگری هدیه نگیر.
تا ببینی که شهریار جهان
چون فزاید تو را محل و خطر
هوش مصنوعی: این شعر به این معناست که برای مشاهده عظمت و بزرگی یک پادشاه یا حاکم، باید به جایگاه و موقعیت خود توجه داشته باشی؛ یعنی اگر تو در زندگی و کارهای خود پیشرفت کنی، می‌توانی به درجه و مقام بالایی دست یابی.
جای تو در گذارد از اقران
جاه تو برفرازد از محور
هوش مصنوعی: جایگاه تو باعث می‌شود که دیگران از تو یاد کنند و جایگاهت بالاتر از دیگران قرار گیرد.
تا بیفزاید از زمین آهن
تا بیفروزد از هوا آذر
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که آهن از زمین به دست می‌آید و شعله و آتش از هوا به وجود می‌آید. به نوعی، اشاره به منابع و عناصر مختلفی دارد که از طبیعت گرفته می‌شوند و کاربردهای خاص خود را دارند.
دولتت باد همدل و هم پشت
نصرتت باد همره و همبر
هوش مصنوعی: امیدوارم سعادتی که داری همیشه با تو باشد و در کنار تو دوستانی باشند که در سختی‌ها و موفقیت‌ها به تو کمک کنند.
طلعت دانش تو چون خورشید
قامت رامش تو چون عرعر
هوش مصنوعی: چهره‌ی دانش تو مانند خورشید درخشان است و قامت نغمه‌سرایی تو شبیه به اسب‌های باصلابت است.
کردگارت به فضل یاری ده
روزگارت به طوع فرمانبر
هوش مصنوعی: پروردگارت با لطف و رحمتت را یاری کن و در مسیر زندگی‌ات با رغبت از دستورات او پیروی کن.
بر تو فرخنده و همایون باد
عمل و شغل و جاه و جای پدر
هوش مصنوعی: برای تو، قسمت و فرخندگی با کار و شغل و مقام و جایگاه پدرت باد.