بخش ۹۲ - بر آمدن راون به جنگ صف و خسته شدن لچمن به زخم تیر راون
چو در لنکا ز مرگ او خبر شد
سراسیمه جهان زیر و زبر شد
به کین جوشید در دل خون راون
به تن پوشید بهر جنگ جوشن
به کارش چون جگر بس رخنه افتاد
به جنگ صف صلای عام در داد
سپاهش صف زده بر روی صحرا
ز دیوان شد تهی یکبار لنکا
گرفته ده کمان یکبار بر دست
همی زد تیر باران شست بر شست
کسی را کو بود خود بیست بازو
ز یک ده صد بود ده در ترازو
ز میمونان و از خرسان سردار
هزار اندر هزاران کشت یکبار
کواج و سرب و کوی افتاد بیروح
ببیکن و انگد و هنونت مجروح
نماند ایمن ز تیرش جز تن چند
نمی شد خاطرش زان قتل خرسند
به مالش رشک پای پیل گشته
به کشتن دست عزرائیل گشته
هزیمت در سپاه رام افکند
که با آتش ستیزه گاه تا چند
چودست بردش از اندازه شد بیش
به جنگ پیل میمون آمده پیش
به دفع چشم زخمش نیل شد پیل
همی زد جست و خیز از میل تا میل
شود تا میل چشم دیو بی شرم
به کوری مخالف نیل شد گرم
چنان کوشید چون مردان به میدان
که راون را خجالت شد ز دیوان
به کین آخر خدنگ آتشین زد
که نیل از زخم آن افتاد بیخود
مرکب بود تیز از آتش و باد
که آتش رو به جان آتش افت اد
ز تیر آتشین شد نیل بیتاب
چو عکس شعله اندر آب نیلآب
به پس پایی ز راون شد زبون نیل
چو رفت از پیش فرعون واژگون نیل
چو خاطر جمع کرد از نیل راون
به کین اندرجت شد سوی لچمن
بسان پیل مست نوجوان ش یر
همی کردند با هم جنگ تا دیر
برو هم چیره شد دیو زبردست
به شمشیر و به ژویین جابه جا خست
به زخم نیزه لچمن رفت از کار
چراغش کشته گشت از دیدن مار
بخش ۹۱ - جنگ شدن لچمن به اندرجیت و کشته شدن اندرجیت از دست لچمن: به لچمن گفت با گردان لشکربخش ۹۳ - جنگ رام با راون و بیهوش شدن راون به زخم تیر رام و گریزاندن بهلبان رت راون در قلعۀ لنکا: برادر را به میدان چون زبون دید
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: گنجینه فارسی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چو در لنکا ز مرگ او خبر شد
سراسیمه جهان زیر و زبر شد
هوش مصنوعی: وقتیکه در لنکا از مرگ او (راما یا کسی دیگر) خبر رسید، همه جا در هم و برهم شد و مردم به شدت مضطرب و نگران شدند.
به کین جوشید در دل خون راون
به تن پوشید بهر جنگ جوشن
هوش مصنوعی: دل پر از کینه شد و خون به جوش آمد، و برای جنگ، زره بر تن کرد.
به کارش چون جگر بس رخنه افتاد
به جنگ صف صلای عام در داد
هوش مصنوعی: در کار او چون مشکلات بسیاری به وجود آمد، در برابر جمعیت به صدا درآمد و به جنگ پرداخت.
سپاهش صف زده بر روی صحرا
ز دیوان شد تهی یکبار لنکا
هوش مصنوعی: ارتش او صف بسته بر روی دشت، و دیوان او یکبار به صورت لنکا خالی شد.
گرفته ده کمان یکبار بر دست
همی زد تیر باران شست بر شست
هوش مصنوعی: در این بیت، سخن از یک تیرانداز ماهر است که با دقت و مهارت، چندین تیر را به طور همزمان پرتاب میکند. او دست خود را جلو میآورد و انگار بارانی از تیرها به سمت هدف روانه میشود. این تصویر نشاندهنده قدرت و دقت او در تیراندازی است.
کسی را کو بود خود بیست بازو
ز یک ده صد بود ده در ترازو
هوش مصنوعی: کسی که خودش را قدرتمند و توانا میبیند، میتواند با یک نیروی بزرگ، دهها انسان را قادر کند و به حساب آنها برسد.
ز میمونان و از خرسان سردار
هزار اندر هزاران کشت یکبار
هوش مصنوعی: در میان میمونها و خرسان، فرماندهای وجود دارد که هزاران نفر را در یک لحظه نابود میکند.
کواج و سرب و کوی افتاد بیروح
ببیکن و انگد و هنونت مجروح
هوش مصنوعی: در کوچهها و خیابانها، همه چیز بیروح و سرد به نظر میرسد. آنگاه که برخوردی با مشکلات و دردها داشتیم، احساس بیحوصلگی و زخم درون خود را میشناسیم.
نماند ایمن ز تیرش جز تن چند
نمی شد خاطرش زان قتل خرسند
هوش مصنوعی: هیچکس از تیر او در امان نیست و فقط برخی وجود دارند که خوشحال از این کشتار نیستند.
به مالش رشک پای پیل گشته
به کشتن دست عزرائیل گشته
هوش مصنوعی: به ثروت و دارایی کسانی حسادت ورزیده شده، مانند اینکه مرگ ناگهانی به سراغ عزرائیل آمده است.
هزیمت در سپاه رام افکند
که با آتش ستیزه گاه تا چند
هوش مصنوعی: شکست در جنگ باعث فرود آمدن رنج و درد شده است، آیا تا کی باید با این آتش و درگیری مستمر دست و پنجه نرم کرد؟
چودست بردش از اندازه شد بیش
به جنگ پیل میمون آمده پیش
هوش مصنوعی: وقتی که دستش از حد و اندازه بیرون رفت، دیگر نبرد با فیل هم بیفایده بود و مظهر ناتوانی او مانند میمون به میدان آمده بود.
به دفع چشم زخمش نیل شد پیل
همی زد جست و خیز از میل تا میل
هوش مصنوعی: برای جلوگیری از آسیب دیدن، فیل به شدت در حال جست و خیز و حرکت است تا از خواستهها و تمایلاتش دور بماند.
شود تا میل چشم دیو بی شرم
به کوری مخالف نیل شد گرم
هوش مصنوعی: چشم دیو بر کوری دشمن بیشرم میافتد و این باعث میشود که او به شدت احساساتی و پرشور شود.
چنان کوشید چون مردان به میدان
که راون را خجالت شد ز دیوان
هوش مصنوعی: به شدت تلاش کرد مانند مردان در میدان جنگ، تا جایی که دشمن از اوضاع خجالتزده شد.
به کین آخر خدنگ آتشین زد
که نیل از زخم آن افتاد بیخود
هوش مصنوعی: او با تیر آتشینی به انتقام ضربه زد، که ناگهان نیل از زخم آن به حالت بیخودی افتاد.
مرکب بود تیز از آتش و باد
که آتش رو به جان آتش افت اد
هوش مصنوعی: این شعری اشاره به سرعت و شدت یک پدیده دارد که به وسیله آتش و باد تقویت میشود. آتش به صورت مداوم در حال شعلهور شدن است و این هیجان و شتاب به جان آن اضافه میشود، نشاندهنده حالتی پرانرژی و زنده است.
ز تیر آتشین شد نیل بیتاب
چو عکس شعله اندر آب نیلآب
هوش مصنوعی: از تیر داغ آتش، نیل (رود نیل) بیتاب شده است، مثل اینکه تصویر شعله در آب نیل نمایان شده.
به پس پایی ز راون شد زبون نیل
چو رفت از پیش فرعون واژگون نیل
هوش مصنوعی: نیل، که به دنبال فرعون بود، به خاطر او به عقب برگشت و به حالتی معکوس درآمد. وقتی که دیگر نمیتوانست به جلو برود، به سمت عقب حرکت کرد.
چو خاطر جمع کرد از نیل راون
به کین اندرجت شد سوی لچمن
هوش مصنوعی: وقتی که دلشیر از نیل خوشحال شد، به سمت ترس و نگرانی در درونش رفت.
بسان پیل مست نوجوان ش یر
همی کردند با هم جنگ تا دیر
هوش مصنوعی: مانند فیل مست، نوجوانان دربی جنگ میکردند و به نبردی طولانی مشغول بودند.
برو هم چیره شد دیو زبردست
به شمشیر و به ژویین جابه جا خست
هوش مصنوعی: برو، که دیو زبردست با شمشیر و هنرهایش بر تو چیره شده و خستهات کرده است.
به زخم نیزه لچمن رفت از کار
چراغش کشته گشت از دیدن مار
هوش مصنوعی: به خاطر ضربه نیزه، لچمن (بخشی از لباس) آسیب دیده و به همین دلیل چراغش خاموش شد. او به خاطر دیدن مار از پا درآمد.