گنجور

بخش ۶۴ - فرستادن رام لچمن را برای آوردن سگریو

چو شاهنشاه چین از غایت کین
ز هر سو آخته شمشیر زری ن
به عزم رزم شاه زنگی شب
فشاند از زهر خندی آتش از لب
دران میدان مظّفر گشت و منصور
به چرخ افراخت بختش بیرق نور
به کین لچمن شده چون مهر در تاب
حمائل کرده در بر تیغ زهر آب
ز چشمه سوی کسکندها زده گام
که صبح عمر میمونان کند شام
به خود برده به فرمان همایون
پیام رام بهر شاه میمون
که باید همچو گوی از سرشتابی
وگرنه بر تن خود سر نیابی
شنیده آتش کین از حد افزون
چو زیبق مضطرب شد شاه میمون
نکو نامد جز این تدبیر دیگر
که بشتابد به جان یا سازد از سر
دوان آمد به صد جان معذرت خواه
به مژگان روفت خاشاک و خس راه
ز جا جنبید میمون نکو رأی
ز میمونان و خرسان لشکر آرای
همه پیل افکن و غرنده چون ابر
همه شیر افکن و درنده چون ببر
نهنگانی به نیرو اژدها جنگ
پلنگانی به کین شیر هوا جنگ
زمین بوسید و پیش ر ام استاد
پس از پوزشگری عرض سپه داد
که شاها عفو کن زین بنده تقصیر
سپه را جمع می کردم به تدبیر
از آن در آمدنها دیر کردم
که جمع فوج فوج شیر کردم
دگر خاطر نشانم بایدت کرد
یقین بادت که روز رزم و ناورد
به گیتی هیچ کس را نیست یارا
که بستیزد به راون دیو لنکا
جز این جمعی که آوردم به خدمت
کرا این زهره وین نیرو و هم ت
نه میمونند، خرسان خود کیانند
که اینها هم ز تخم جنیانند
به اینها فتح لنکا منحصر بود
سخن کوته حدیثم مختصر بود
کنون شادان گره دور از جبین کن
ببین تدبیر کار و آفرین کن

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: گنجینه فارسی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چو شاهنشاه چین از غایت کین
ز هر سو آخته شمشیر زری ن
هوش مصنوعی: چون پادشاه چین از شدت خشم و کینه، از هر طرف شمشیر زری آماده کرده است.
به عزم رزم شاه زنگی شب
فشاند از زهر خندی آتش از لب
هوش مصنوعی: در تلاش برای نبرد، شاه زنگی شب را با خنده‌ای زهرآلود روشن می‌کند و از لبانش آتش می‌بارد.
دران میدان مظّفر گشت و منصور
به چرخ افراخت بختش بیرق نور
هوش مصنوعی: در آن میدان، زندگی‌اش تغییر کرد و با تکیه بر شانس و سرنوشت، پرچم پیروزی را برافراشت.
به کین لچمن شده چون مهر در تاب
حمائل کرده در بر تیغ زهر آب
هوش مصنوعی: شخصی که به خاطر کینه و دشمنی، مانند ماهی درون آب، در شرایط سخت و خطرناک قرار گرفته است و در آغوش خود شمشیری را که خطرناک و زهرآلود است، نگه‌داشته است.
ز چشمه سوی کسکندها زده گام
که صبح عمر میمونان کند شام
هوش مصنوعی: از آب چشمه به سمت کسی که به او علاقه‌مند هستم حرکت می‌کنم، چرا که صبح عمر می‌تواند برای من خوش‌یومنی باشد و شب را زیبا کند.
به خود برده به فرمان همایون
پیام رام بهر شاه میمون
هوش مصنوعی: پیام آرامش بخش به فرمان پادشاه، به طور خاص برای شاه میمون ارسال شد.
که باید همچو گوی از سرشتابی
وگرنه بر تن خود سر نیابی
هوش مصنوعی: باید مانند توپ با شتاب و سرعت حرکت کنی، وگرنه بر خود مسلط نخواهی بود.
شنیده آتش کین از حد افزون
چو زیبق مضطرب شد شاه میمون
هوش مصنوعی: آتش کینه به قدری شدت گرفته که مانند جیوه به شدت مضطرب و نگران شده است.
نکو نامد جز این تدبیر دیگر
که بشتابد به جان یا سازد از سر
هوش مصنوعی: تنها راه خوب این نیست که با تدبیر و تدبیر کردن به جان دیگری حمله کنیم یا از ابتدا به مشکل برخیزیم.
دوان آمد به صد جان معذرت خواه
به مژگان روفت خاشاک و خس راه
هوش مصنوعی: او با سرعت و شور و شوق بسیار به سوی من آمد و با چشمانش مشغول عذرخواهی بود، در حالی که مانند یک جارو، زباله‌ها و علف‌های هرز را از مسیر برمی‌داشت.
ز جا جنبید میمون نکو رأی
ز میمونان و خرسان لشکر آرای
هوش مصنوعی: میمون خوش‌فکر از جایش تکان خورد و لشکری از میمون‌ها و خرسان را گرد آورد.
همه پیل افکن و غرنده چون ابر
همه شیر افکن و درنده چون ببر
هوش مصنوعی: همه باید مانند ابرها در آسمان از خود قدرت و بزرگی نشان دهند و همچون ببرها با شجاعت و قدرت به پیش بروند.
نهنگانی به نیرو اژدها جنگ
پلنگانی به کین شیر هوا جنگ
هوش مصنوعی: در اینجا به قدرت و قهرمانی نهنگ‌ها اشاره می‌شود که مانند اژدها توانایی دارند، و در مقابل، پلنگ‌ها با کینه و جنگندگی در برابر شیرها قرار دارند. این تصویر، نماد صحنه‌های بزرگ و نبردهای شدید در طبیعت است.
زمین بوسید و پیش ر ام استاد
پس از پوزشگری عرض سپه داد
هوش مصنوعی: زمین را بوسید و بعد از عذرخواهی، احترام زیادی به من گذاشت و خود را سپهسالار معرفی کرد.
که شاها عفو کن زین بنده تقصیر
سپه را جمع می کردم به تدبیر
هوش مصنوعی: ای شاه بزرگ، لطفاً از این بنده‌ی کوچک، که اشتباهاتی کرده، بگذری. من سعی می‌کردم با تدبیر و تدبیر مسائل را سامان دهم.
از آن در آمدنها دیر کردم
که جمع فوج فوج شیر کردم
هوش مصنوعی: به خاطر بی‌توجهی و تأخیر در آمدن، نتوانستم به موقع به جمعیت زیادی که جمع شده بودند بپیوندم.
دگر خاطر نشانم بایدت کرد
یقین بادت که روز رزم و ناورد
هوش مصنوعی: باید به تو یادآوری کنم که در روز جنگ و نبرد، چقدر از تو مطمئن هستم.
به گیتی هیچ کس را نیست یارا
که بستیزد به راون دیو لنکا
هوش مصنوعی: در دنیا هیچ کس توان مبارزه با دیو لنکا را ندارد.
جز این جمعی که آوردم به خدمت
کرا این زهره وین نیرو و هم ت
هوش مصنوعی: به جز این گروهی که به خدمت آورده‌ام، آیا کسی دیگر وجود دارد که اینقدر شجاعت و قدرت داشته باشد؟
نه میمونند، خرسان خود کیانند
که اینها هم ز تخم جنیانند
هوش مصنوعی: اینها نه میمون‌اند و نه خر، بلکه نشان‌دهنده این هستند که آن‌ها هم از نظر وجودی به نوعی رابطه با جنیان دارند و فراموش نکنید که باید به ریشه‌هایشان توجه کرد.
به اینها فتح لنکا منحصر بود
سخن کوته حدیثم مختصر بود
هوش مصنوعی: این موارد تنها به پیروزی در لنکا مربوط می‌شد و سخن من کوتاه و مختصر است.
کنون شادان گره دور از جبین کن
ببین تدبیر کار و آفرین کن
هوش مصنوعی: حالا با خوشحالی و آرامش به چهره‌ات نگاه کن و تدبیر و برنامه‌ریزی برای کارهایت را مشاهده کن و آن را تحسین کن.