بخش ۵۶ - آمدن رام در کوه رک مونک
چو در رک مونک کوه آن کوه تمکین
علم بر زد چو سیاح جهان بین
فراشی دی د اندر دامن کوه
کزان گشتی فراموش از دل اندوه
غم و اندیشه ننگ آن زمین بود
نشاط افزای فردوس برین بود
ز نام غم هوایش بود بیزار
که نگشاید ارم بر کافران بار
سوادش باغ رضوان را نمونه
درو گلها شکفته گونه گونه
دران گلگشت جا عابد زنی د ید
کزان باغ خدایی گل همی چید
به وحدانیت حق معترف بود
کنار حوض پنهان معتکف بود
چو گل خندان و سوری نام آن زن
شکفته چون گل سوری به گلشن
دلش دریافت ی در آن غم اندیش
ضیافت را نهاده میوه در پیش
کنار حوض برد و گفت با رام
که ای غمدیده آب ما بیاشام
فزاید در دل و جان بی غمی را
نشاط و سور بخشد ماتمی را
مشو غمگین کنون در هجر دلدار
که نزدیک آمده تدبیر این کار
پی سگریو میمون تیز بشتاب
که او هم گه گهی آید برین آب
توقف کن زمانی جست و جو را
هم اینجا یافت خواهی نیز او را
به حیرت زان جواب حاضر او
که چون دریافت راز خاطر او
سخن معقول شد در خاطر رام
دران گل بوم چندی کرد آرام
بخش ۵۵ - جای دادن راون سیتا را در باغ اسلوک بن: موکل بر پری زن دیوکی چندبخش ۵۷ - آمدن فصل بهار: چو یک چندی گذشت از روزگاران
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: گنجینه فارسی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چو در رک مونک کوه آن کوه تمکین
علم بر زد چو سیاح جهان بین
هوش مصنوعی: وقتی در برابرم کوهی عظیم و باثبات ایستاده است، علم و دانش هم مانند یک سیاح که به دور دنیا سفر میکند، به سوی من میآید و مرا تحت تأثیر قرار میدهد.
فراشی دی د اندر دامن کوه
کزان گشتی فراموش از دل اندوه
هوش مصنوعی: زو، رختشویی در دامنه کوه، که از دل غم فراموش شدهای.
غم و اندیشه ننگ آن زمین بود
نشاط افزای فردوس برین بود
هوش مصنوعی: غم و اندوه نشانه زشت آن سرزمین است، در حالی که شادی و خوشحالی، نشانه بهشت برین است.
ز نام غم هوایش بود بیزار
که نگشاید ارم بر کافران بار
هوش مصنوعی: او از نام غم و اندوه دوری میکند، زیرا نمیخواهد سنگینی بار کفر بر دوش او بیفتد.
سوادش باغ رضوان را نمونه
درو گلها شکفته گونه گونه
هوش مصنوعی: سوادش مانند باغ رضوان است که در آن گلها به شکلهای مختلف و زیبا شکفتهاند.
دران گلگشت جا عابد زنی د ید
کزان باغ خدایی گل همی چید
هوش مصنوعی: در آن باغ، عابدی را دید که از گلهای زیبای خدا میچید.
به وحدانیت حق معترف بود
کنار حوض پنهان معتکف بود
هوش مصنوعی: کنار حوض، شخصی به یکتایی خدا اعتراف میکرد و در حال عبادت و خلوت بود.
چو گل خندان و سوری نام آن زن
شکفته چون گل سوری به گلشن
هوش مصنوعی: زن آنچنان شاداب و خندان است که مانند گل شکفتهای در باغ میدرخشد.
دلش دریافت ی در آن غم اندیش
ضیافت را نهاده میوه در پیش
هوش مصنوعی: دل او در آن غم، به مهمانی فکر میکند و میوهای را در پیش روی خود قرار داده است.
کنار حوض برد و گفت با رام
که ای غمدیده آب ما بیاشام
هوش مصنوعی: کنار حوض ایستاده و به رام گفت: ای دلشکسته، بیایید از آب ما بنوشید.
فزاید در دل و جان بی غمی را
نشاط و سور بخشد ماتمی را
هوش مصنوعی: شادابی و خوشحالی در دل و جان، غم را افزایش میدهد و به سوگ و اندوه زندگی رنگ و نشاط میبخشد.
مشو غمگین کنون در هجر دلدار
که نزدیک آمده تدبیر این کار
هوش مصنوعی: نگران نباش در این روزهای فراق از محبوب، زیرا تدبیر و برنامهریزی برای این وضعیت به سرانجام نزدیک شده است.
پی سگریو میمون تیز بشتاب
که او هم گه گهی آید برین آب
هوش مصنوعی: زود باش و به دنبال میمونی که با سگریو میدود برسی، چون او هم گاهی به این آب میآید.
توقف کن زمانی جست و جو را
هم اینجا یافت خواهی نیز او را
هوش مصنوعی: متوقف شو و زمانی را برای جستجو در نظر بگیر، چون در همین مکان هم میتوانی او را پیدا کنی.
به حیرت زان جواب حاضر او
که چون دریافت راز خاطر او
هوش مصنوعی: او به شگفتی از پاسخی که به او داده شد، در میآید، چرا که وقتی راز دل او را فهمید، تعجبش بیشتر میشود.
سخن معقول شد در خاطر رام
دران گل بوم چندی کرد آرام
هوش مصنوعی: فکر من منطقی و شفاف شد، همانند گلهایی که در دشت آرام میخورند و مدتی را در سکوت به سر میبرند.

ملا مسیح