برگردان به زبان ساده
آمد بانگ خروس مؤذن میخوارگان
صبح نخستین نمود روی به نظارگان
هوش مصنوعی: صداى خروس به گوش میرسد و مؤذن اذان صبح را میگوید، در این هنگام، میخوارگان به تماشا نشستهاند و روز جدید را آغاز میکنند.
که به کتف برفکند چادر بازارگان
روی به مشرق نهاد خسرو سیارگان
هوش مصنوعی: خسرو، چادر بازارگر را بر دوش انداخت و به سمت مشرق حرکت کرد.
باده فراز آورید چارهٔ بیچارگان
قوموا شرب الصبوح، یا ایها النائمین
هوش مصنوعی: نوشیدنی را بیاورید، که این به ویژه برای درمان ناامیدی و بیچارگی ما مفید است. بیایید در صبحانه بنوشیم، ای کسانی که در خواب هستید.
میزدگانیم ما، در دل ما غم بود
چارهٔ ما بامداد رطل دمادم بود
هوش مصنوعی: ما در حال نواختن و جوانخواری هستیم، اما در دلمان غم وجود دارد و راه حل ما برای این مشکل، نوشیدن مشروبات در صبح زود است.
راحت گزدم زده، کشتهٔ گزدم بود
می زده را هم به می دارو و مرهم بود
هوش مصنوعی: به آرامی نیش زدم، کشتهای از نیش زخمها بود، آن هم به می و دارو و مرهمی تبدیل شده بود.
هر که صبوحی کند با دل خرم بود
با دو لب مشکبوی، با دو رخ حور عین
هوش مصنوعی: هر کسی که با دل شاداب و خوشحال، نوشیدنی دلخواهی بنوشد و خوشبویی لبانش را به همراه داشته باشد، مانند کسی است که دو چهره زیبا و دلنشین دارد که زیبایی آنها را هرکس میبیند، مجذوب میشود.
ای پسر میگسار، نوش لب و نوش گوی
فتنه به چشم و به خشم فتنه به روی و به موی
هوش مصنوعی: ای پسر شرابنوش، بگذار لبهایت از رازها و زیباییها پر شود و چشمهایت به شور و فتنه آغشته باشد، همچنین چهره و موهایت هم به طرز دلربایی نمایانگر جذابیت و شگفتی باشند.
ما سهیکی خوار نیک، تازه رخ و صلحجوی
تو سهیکی خوار بد، جنگ کن و ترشروی
هوش مصنوعی: خوشا به حال کسی که خوشرو و صلحطلب است، در حالی که بدتر از او کسی است که دچار خشم و جنگطلبی است.
پیش من آور نبید در قدح مشکبوی
تازه چو آب گلاب، پاک چو ماء معین
هوش مصنوعی: قبل از من، شراب خوشبو را در ظرف مشکی بیاور، تازه و با طراوت مانند آب گلاب و پاکیزه مثل آب زلال.
در همه وقتی صبوح خوش بودی ابتدی
بهتر و خوشتر بود وقت گل بسدی
هوش مصنوعی: هر زمان که صبح دلانگیز باشد، آغاز آن بهتر و خوشایندتر از زمانی است که گلها شکفته شوند.
خاسته از مرغزار غلغل تیم و عدی
در شده آب کبود در زره داودی
هوش مصنوعی: در مرغزار، صدای دلنواز و رقصان تیم و عدي به گوش میرسد و آب آبی رنگ در زرهای از گل داوودی نمادی از زیبایی و شگفتی طبیعت است.
آمده در نعت باغ عنصری و عسجدی
و آمده اندر شراب آن صنم نازنین
هوش مصنوعی: در وصف باغی زیبا و پر از رنگ و عطر صحبت میشود و همچنین به نوشیدنی و زیبایی خاص آن معشوق اشاره شده است.
بر کف من نه نبید، پیشتر از آفتاب
نیز مسوزم بخور، نیز مریزم گلاب
هوش مصنوعی: بر روی دستم نوشیدنی نگذار، زیرا پیش از اینکه آفتاب طلوع کند، من میسوزم و میخورم، و همچنین گلاب را هم نمیریزم.
میزدگان را گلاب باشد قطرهٔ شراب
باشد بوی بخور، بوی بخار کباب
هوش مصنوعی: آنان که مینوشند، باید شراب خوشبو و گلابی داشته باشند، مانند عطر بخور و بوی دلنشین کباب.
آخته چنگ و چلب، ساخته چنگ و رباب
دیده به شکر لبان، گوش به شکر توین
هوش مصنوعی: نوازنده سازها آماده شده و با مهارت ساز زده است، در حالی که به زیبایی لبان تو نگاه میکند و گوش به صدای شیرین تو دارد.
خوشا وقت صبوح، خوشا می خوردنا
روی نشسته هنوز، دست به می بردنا
هوش مصنوعی: بهتر است که لحظههای صبح را جشن بگیریم و از نوشیدن شراب لذت ببریم. هنوز در حالتی آرام نشستهایم و دستمان به سمت میرود.
مطرب سرمست را با رهش آوردنا
وز کدوی بربطی باده فرو کردنا
هوش مصنوعی: موسیقیدان خوشحال را با راهش آوردند و از کدو، شرابی تهیه کردند و به او نوشاندند.
گردان در پیش روی بابزن و گردنا
ساغرت اندر یسار، شاهدت اندر یمین
هوش مصنوعی: در مقابل تو، در حال رقص و شادی هستند و مشروب تو در سمت چپت قرار دارد، در حالی که محبوبت در سمت راستت حضور دارد.
کرده گلو پر ز باد قمری سنجابپوش
کبک فرو ریخته مشک به سوراخ گوش
هوش مصنوعی: گلو پر از آواز قناری است و سنجابی که لباس کبک را به تن دارد، مشک را در سوراخ گوش ریخته است.
بلبلکان با نشاط، قمریکان با خروش
در دهن لاله مشک، در دهن نحل نوش
هوش مصنوعی: پرندگان خوشحال و شاداب در کنار گلهای لاله سیاه، صدای خوشی از خودشان تولید میکنند و در دل زنبورها، عسل شیرین وجود دارد.
سوسن کافور بوی، گلبن گوهر فروش
وز مه اردیبهشت کرده بهشت برین
هوش مصنوعی: بوی خوش سوسن و کافور و گلهای زیبا که از بهشت اردیبهشت میآید، فضای دلپذیری را ایجاد کرده است.
شاخ سمن بر گلو بسته بود مخنقه
شاخ گل اندر میان بسته بود منطقه
هوش مصنوعی: درخت سمن branchهای خود را به دور گردن فرنگی گره زده بود و بین آنها گلهای زیبا و عطرآگین قرار داشتند.
ابر سیه را شمال کرده بود بدرقه
بدرقهٔ رایگان بی طمع و مخرقه
هوش مصنوعی: ابر سیاه به سمت شمال حرکت کرده بود، در حالی که بدون هیچگونه خواستهای و بهطور رایگان از آن استقبال میشد.
باد سحرگاهیان کرده بود تفرقه
خرمن در و عقیق بر همه روی زمین
هوش مصنوعی: باد سحرگاهی خرمن را پراکنده کرده بود و عقیق بر روی زمین را پوشانده بود.
چوک ز شاخ درخت خویشتن آویخته
زاغ سیه پر و بال غالیه آمیخته
هوش مصنوعی: یک زاغ سیاه با پر و بالی زینتی و زیبا به شاخه درخت خود آویخته است.
ابر بهاری ز دور اسب برانگیخته
وز سم اسبش به راه لؤلؤ تر ریخته
هوش مصنوعی: ابر بهاری از دور در حال حرکت است و با سمهای اسبش، در مسیر لؤلؤ مانند، قطرات باران را به زمین میریزد.
در دهن لاله باد، ریخته و بیخته
بیخته مشک سیاه، ریخته در ثمین
هوش مصنوعی: در دهن لاله، بادی وزیده و عطر مشک سیاه را در باغی پخش کرده است.
سرو سماطی کشید بر دو لب جویبار
چون دو رده چتر سبز در دو صف کارزار
هوش مصنوعی: سرو زیبایی بر روی دو لبه جویبار قد بر افراشته است، مانند دو ردیف چتر سبز که در یک صفحه جنگی قرار گرفتهاند.
مرغ نهاد آشیانبر سر شاخ چنار
چون سپر خیزران بر سر مرد سوار
هوش مصنوعی: پرندهای در بالای درخت چنار آشیانهاش را ساخته است، درست مانند سپر چوبی که بر روی کتف سوارکار قرار دارد.
گشت نگارین تذرو پنهان در کشتزار
همچو عروسی غریق در بن دریای چین
هوش مصنوعی: پرنده زیبای طاووس در میان مزارع به شکلی پنهان است، مانند عروسی که در اعماق دریا غرق شده و زیباییاش نمایان نیست.
وقت سحرگه کلنگ تعبیهای ساختهست
وز لب دریای هند تا خزران تاختهست
هوش مصنوعی: در زمان سحر، ابزار و وسایلی آماده شده است و از کنار دریای هند تا خزران پیشرفت کردهاند.
میغ سیه بر قفاش تیغ برون آختهست
طبل فرو کوفتهست، خشت بینداختهست
هوش مصنوعی: ابر سیاه بر فراز شهر همچون تیغی تیز آماده برای حمله است و طبل جنگ به صدا درآمده و نشانههای خطر در حال ظهور است.
ماه نو منخسف در گلوی فاختهست
طوطیکان با نوا، قمریکان با انین
هوش مصنوعی: ماه جدیدی در آسمان در حال غروب است و در صدای فاخته، طوطیها آواز میخوانند و قمریها با نوای غمانگیزی ناله میکنند.
گویی بط سپید جامه به صابون زدهست
کبک دری ساقها در قدح خون زدهست
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که پرندهای سپید مانند بط به زیبایی و با دقت شسته شده و آماده است. در حالی که کبک دری، که نوعی پرنده است، پاهایش را درون نقیضهای از خون فرورفته است. این توصیف نشاندهنده تضاد بین زیبایی و زشتی، یا زندگی و مرگ است.
بر گلتر عندلیب گنج فریدون زدهست
لشکر چین در بهار بر که و هامون زدهست
هوش مصنوعی: به بهار رسیدهایم و در این زمان زیبا، پرندۀ خوشخوان بر روی گلها نشسته است. در این فصل، مانند لشکری از چین، زیباییها و جذابیتها در طبیعت پراکنده شدهاند و همه جا را پر از رُشد و زندگی کردهاند. این زیباییها در سراسر دشتها و هامونها نمایان شده است.
لاله سوی جویبار لشکر بیرون زدهست
خیمهٔ او سبزگون، خرگه او آتشین
هوش مصنوعی: لاله به سمت جویبار حرکت کرده و در آنجا حضور دارد. چادر او رنگ سبز دارد و آتش او زبانه میکشد.
از دم طاووس نر ماهی سربر زدهست
دستگکی موردتر، گویی برپر زدهست
هوش مصنوعی: در فضایی شگفتانگیز، بزرگی مانند طاووس نر حضور دارد که از زیباییاش موشکی سر برآورده است. این صحنه به گونهای است که گویی به دنیای پرواز و اوجگیری دعوت میکند.
شانگکی ز آبنوس هدهد بر سرزدهست
بر دو بناگوش کبک غالیهٔ تر زدهست
هوش مصنوعی: پرندهای مانند هدهد، با زیبایی و شکوهی زینتی، بر روی سرش نشسته، در حالی که کبکی با نرمی و لطافت، گلی معطر بر گوش خود زده است.
قمریک طوقدار گویی سر در زدهست
در شبه گون خاتمی، حلقهٔ او بینگین
هوش مصنوعی: گویی طوقی از قمری بر سر دارد که در نیمهتابلو یا مشکی رنگ ظاهر شده و حلقهای که به گردن دارد بدون سنگ قیمتی است.
باز مرا طبع شعر سخت به جوش آمدهست
کم سخن عندلیب دوش به گوش آمدهست
هوش مصنوعی: حس شاعری دوباره در وجودم به شدت فعال شده است و صدای دلانگیز بلبل شب گذشته به گوشم رسیده است.
از شغب خردما لاله به هوش آمدهست
زیر به بانگ آمدهست بم به خروش آمدهست
هوش مصنوعی: به خاطر شور و هیجان خرد، لالهها بیدار و هوشیار شدهاند. صدا و نداها در حال اوجگیری و دیوانگی هستند.
نسترن مشکبوی مشکفروش آمدهست
سیمش در گردنست، مشکش در آستین
هوش مصنوعی: دختر زیبای عطرآگینی که بوی خوش مشک را همراه دارد، به اینجا آمده است. او زنجیری نقرهای به گردن دارد و مشکش را در آستینش پنهان کرده است.
چون تو بگیری شراب مرغ سماعت کند
لاله سلامت کند، ژاله وداعت کند
هوش مصنوعی: زمانی که تو شراب را در دست بگیری، گل لاله به خاطر سلامتیات خوشحال خواهد شد و قطرات شبنم به خاطر دعوت تو شاداب خواهند گشت.
از سمن و مشک و بید، باغ شراعت کند
وز گل سرخ و سپید شاخ صواعت کند
هوش مصنوعی: باغ خوشبویی از گلها و عطرها میسازد و از گلهای سرخ و سپید شاخههایی زیبا به وجود میآورد.
شاخ گل مشکبوی زیر ذراعت کند
عنبرهای لطیف، گوهرهای گزین
هوش مصنوعی: بوتهی خوشبویی مانند گل، زیر نور خورشید، عطر و عسلهای لطیف را پرورش میدهد و جواهرهای با ارزشی را به ارمغان میآورد.
باد عبیر افکند در قدح و جام تو
ابر گهر گسترد در قدم و گام تو
هوش مصنوعی: باد خوشبو عطر خود را در لیوان و جام تو پراکنده کرده است، و مانند ابر، مرواریدهایی را در مسیر قدمها و گامهایت پخش کرده است.
یار سمنبر دهد بوسه بر اندام تو
مرغ روایت کند شعری بر نام تو
هوش مصنوعی: دوستت با ناز و محبت، بر بدن تو بوسه میزند و مرغی که نماد داستانها و شعرهاست، شعری را به نام تو روایت میکند.
خوبان نعره زنند بر دهن و کام تو
در لبشان سلسبیل در کفشان یاسمین
هوش مصنوعی: منظور از این بیت این است که افرادی زیبا و جذاب با صدای بلند و شوق و شوری، درباره تو صحبت میکنند و در لبهایشان نشانههایی از خوشی و طراوت وجود دارد. در دستانشان هم گل یاسمن، نماد زیبایی و خوشبوئی، را دارند که بر زیبایی و جذابیت آنها میافزاید.