برگردان به زبان ساده
خواهم که بدانم من جانا که چه خوداری
تا از چه برآشوبی، یا از چه بیازاری
هوش مصنوعی: میخواهم بدانم، ای محبوب، که چه چیزی باعث شده تا اینگونه خود را نگه داری، یا از چه چیزی ناراحت و نگران هستی.
گر هیچ سخن گویم با تو ز شکر خوشتر
صد کینه به دل گیری، صد اشک فروباری
هوش مصنوعی: اگر با تو سخنی بگویم، از شیرینی آن سخن لذت میبرم، اما تو در دل خود کینهای نگه میداری و اشکهای زیادی میریزی.
بدخو نبدی چونین، بدخوت که کرد آخر
بدخوتر ازین خواهی گشتن سرآن داری؟
هوش مصنوعی: اگر انسانی بدخلق و بدرفتار باشی، پس از این چه بر سر خودت خواهد آمد؟ آیا نمیدانی که از این بدتر هم خواهی شد؟
بدخو نشدستی تو، گر زانکه نکردیمان
با خوی بد از اول چندانت خریداری
هوش مصنوعی: تو بدخو نبودی، اگر از ابتدا با رفتارت ما را از خود نمیراندی و با صفات زشتت مانع نمیشدی.
خدمت نکنی ما را، وز ما طلبی خدمت
یاری نکنی ما را، وز ما طلبی یاری
هوش مصنوعی: اگر به ما خدمت نرسانی و از ما کمک بخواهی، این درخواست را برآورده نمیکنیم.
نازی تو کنی برما، وز ما نکشی نازی
خواری تو کنی برما، وز ما نبری خواری
هوش مصنوعی: اگر تو با زیبایی و دلربایی خود بر ما ناز کنی و از ما دلگیر نشوی، ما هم از زیبایی و محبت تو کوتاه نخواهیم آمد.
رو رو که بیکباره چونین نتوان بودن
لنگی نتوان بردن، ای دوست به رهواری
هوش مصنوعی: دوست عزیز، به یاد داشته باش که نمیتوان یکباره به چیزی دست یافت یا آن را به دست آورد. باید با صبر و تدبیر پیش بروی.
یا دوستی صادق، یا دشمنی ظاهر
یا یکسره پیوستن، یا یکسره بیزاری
هوش مصنوعی: یا باید دوستی واقعی داشته باشی، یا دشمنی را به وضوح نشان دهی؛ یا کاملاً به دیگران نزدیک شوی، یا به طور کامل از آنها فاصله بگیری.
من دشمنیت جانا، بر دوستی انگارم
تو دوستیم جانا بر دشمنی انگاری
هوش مصنوعی: من در دشمنیات، احساس دوستی میکنم و تو در دوستیات، به نظر میرسد که دشمنی میکنی.
نیکوست به چشم من در پیری و برنایی
خوبست به طبع من در خوابی و بیداری
هوش مصنوعی: در دوران پیری، چیزهایی که خوشایند است به نظرم زیبا به نظر میرسد و در حالت خواب و بیداری، آنچه که به دل من مینشیند، لذتبخش است.
جنگی که تو آغازی، صلحی که تو پیوندی
شوری که تو انگیزی، عذری که تو پیش آری
هوش مصنوعی: جنگی که تو شروع کردهای، صلحی که تو برقرار میسازی، هیجانی که تو ایجاد میکنی و بهانهای که تو مطرح میکنی.
عیشیست مرا با تو، چونانکه نیندیشی
حالیست مرا با تو، چونانکه نپنداری
هوش مصنوعی: زندگی با تو برای من لذتبخش است، بدون اینکه به اندیشههایت توجه کنی. حال و روز من با تو اینگونه است که بدون اینکه چیزی را پیشبینی کنی، احساس خوبی دارم.
عیشم بود با تو، در غیبت و در حضرت
حالیم بود با تو در مستی و هشیاری
هوش مصنوعی: زندگی من با تو بود، چه در دوری چه در نزدیکی، حال من با تو خوب بوده است، چه در حالت مستی چه در حالت هوشیاری.
من عمر تو در شادی با عمر شه عالم
پیوسته به هم خواهم چون روز و شب تاری
هوش مصنوعی: من زندگیام را در شادی و خوشی با عمر تو گره میزنم، مانند پیوستگی روز و شب که همیشه با هم هستند.
هر کو به شبی صدره، عمرش نه همیخواهد
بیشک به بر ایزد باشدش گرفتاری
هوش مصنوعی: هرکس که در شبی بدخواهان را به دلش حمل کند و احساس کینه و ناراحتی داشته باشد، به یقین عمرش طولانی نخواهد بود و در زندگیاش با مشکلات و گرفتاریها مواجه خواهد شد.
یارب ! بدهی او را در دولت و در نعمت
عمری به جهانداری، عزی به جهانخواری
هوش مصنوعی: ای خدا! به او در زندگی خوشی و نعمت، عمری طولانی و سلطنت عطا کن، تا در دنیا با عزت و راحت زندگی کند.
چون شهد و شکر عیشی از خوشی و شیرینی
چون ریگ روان جیشی در پری و بسیاری
هوش مصنوعی: زندگی مانند شهد و شکر شیرین و خوش است، اما مانند ریگ در دشت نیز میتواند به سرعت از دست برود و ناپایدار باشد.
چون قوت این سلطان وین دولت و این همت
وین مخبر کرداری وین منظر دیداری
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف قدرت و سلطنت یک پادشاه اشاره دارد. شاعر به تأثیرات مثبت و بزرگی که این پادشاه به جامعه و مردم خود بخشیده، اشاره میکند. او از ویژگیهای برجسته پادشاه سخن میگوید که باعث شده است موقعیت و اقتدار او در دلها و چشمها نمود پیدا کند.
بیش از همه شاهانست در ماضی و مستقبل
بیش از همه شیرانست در شیری و درشاری
هوش مصنوعی: او در گذشته و آینده، از همه پادشاهان برتر است و در شجاعت و دلیری، از تمام شیران بالاتر است.
لابد بودش عمری، افزون ز همه شاهان
از اول و از آخر، از نافع و از ضاری
هوش مصنوعی: مسلم است که او عمری داشته که از تمامی پادشاهان گذشته و آینده بیشتر بوده است، و از نفعدهندگان و زیانآوران نیز برتر بوده است.
شاهی که نشد معروف، الا به جوانمردی
الا به نکونامی، الا به نکوکاری
هوش مصنوعی: شاهی که به یاد سپرده نشده و سرشناسی نیافته، جز به خاطر شجاعت، نیکنامی و کارهای نیکش نیست.
هشتاد و دو شیر نر کشتهست به تنهایی
هفتاد و دو من گرزی کردهست ز جباری
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که فردی قوی و شجاع به تنهایی توانسته است با قدرت و اراده خود، تعداد زیادی از دشمنان را شکست دهد. او مانند یک شیر نر که به تنهایی میجنگد، با قدرتی فوقالعاده و گریزی که از عظمت و جبروت برخوردار است، توانسته بر مشکلات و چالشها فائق آید.
دادهست بدو ایزد خلق همه عالم را
و ایزد نکند هرگز برخلق ستمکاری
هوش مصنوعی: خداوند به انسانها همه نعمتها و امکانات لازم را بخشیده است و هیچگاه بر آنان ظلم نخواهد کرد.
تا میر به بلخ آمد با آلت و با عدت
بیمار شده ملکت برخاست ز بیماری
هوش مصنوعی: زمانی که وزیر به بلخ رسید و تمام تجهیزات و امکانات را همراه داشت، به دلیل بیماری کشور، اوضاع کشور رو به بهبودی گذاشت.
بیمار بد این ملکت زو دور طبیب او
آشفته شده طبعش، هم مائی و هم ناری
هوش مصنوعی: بیماری این سرزمین به دور از درمانگر خود، حالش به هم ریخته و دچار سردرگمی شده است، هم جنبههای خوب دارد و هم جنبههای بد.
اکنون که طبیب آمد نزدیک به بالینش
بهتر شودش درد و کمتر شودش زاری
هوش مصنوعی: اکنون که پزشک نزد بیمار آمده، حال او بهتر میشود و دردش کاهش مییابد و ناله و فریادش کم میشود.
بیمار کجا گردد از قوت او ساقط
دانی که به یک ساعت کارش نشود کاری
هوش مصنوعی: اگر آدمی بیمار باشد، نمیداند که قدرت و توانایی او چقدر میتواند تأثیرگذار باشد. برای او ممکن است با یک ساعت کار کردن، همه چیز به حالت عادی برگردد و بهبودی پیدا کند.
یک هفته زمان باید، لا بلکه دو سه هفته
تا دور توان کردن، زو سختی و دشواری
هوش مصنوعی: برای رفع دشواری و سختیهایی که وجود دارد، به حدود یک هفته یا حتی دو تا سه هفته زمان نیاز است.
بر وی نتوان کردن تعجیل به به کردن
تعجیل به طب اندر باشد ز سبکساری
هوش مصنوعی: تلاش برای تسریع در بهبود حال بیمار بیفایده است و این سرعت عمل ناشی از عجله و بیدقتی میتواند آسیبزننده باشد.
آهستگیی باید آنجا و مدارایی
صد گونه عمل کردن، صدگونه هشیواری
هوش مصنوعی: باید در آنجا با احتیاط و آرامش رفتار کرد و به شیوههای مختلف و با دقت بسیار عمل نمود.
ای میر جهان، ایزد بسپرد به تو کیهان
کیهان به ستمکاران دانم که بنسپاری
هوش مصنوعی: ای سرور دنیا، خدای بزرگ به تو فرمانروایی زمین و آسمان را سپرده است، اما میدانم که این قدرت را به ستمکاران واگذار خواهی کرد.
این ملکت مشرق را وین ملکت مغرب را
آری تو سزاواری، آری تو سزاواری
هوش مصنوعی: این سرزمین شرق و این سرزمین غرب، شایستگی تو را نشان میدهند، واقعاً تو شایستهاش هستی.
شغل همه برسنجی، داد همه بستانی
کار همه دریابی، حق همه بگزاری
هوش مصنوعی: هر کاری را به دقت سنجش کن، حق و حقوق همه را رعایت کن و درک درستی از وظایف داشته باش.
از لشکر و جز لشکر، از رعیت و جز رعیت
مختار تویی بالله، بالله که تو مختاری
هوش مصنوعی: تو از میان تمام سپاهیان و رعیت، خودمختاری و برترینی؛ به خدا قسم که تو در تعیین سرنوشت خود مختاری.
بانگ صلوات خلق از دور پدید آید
کز دور پدید آید از پیل تو عماری
هوش مصنوعی: صدای صلوات مردم از دور شنیده میشود. این صدا از دور دلنشین و باشکوه است و نشاندهندهی بزرگی و عظمت توست.
نیک و بد این عالم پیش و پس کار او
زودا که تو دریابی، زودا که تو بنگاری
هوش مصنوعی: در این دنیا، خوب و بد هر چیزی به خاطر کارهای خداست. کاش تو بتوانی این را درک کنی و زودتر به آن پی ببری.
خشتی که ز دیواری بردند به بیدادی
شاخی که ز گلزاری کندند به غداری
هوش مصنوعی: اگر تکهای از دیوار را به ناحق برداشتند و یا شاخهای از گلستان را بدون اجازه قطع کردند، این کارها نشاندهندهی بیعدالتی و نیرنگ است.
این را عوضش خشتی از مشک و ززر سازی
وان را بدلش شاخی از در و گهر کاری
هوش مصنوعی: این شعر به تفاوتهای ظاهری و باطنی اشیا اشاره دارد. در آن به این نکته پرداخته میشود که اگر یک شیء را با چیزی دیگر عوض کنید، هر کدام ویژگیها و زیباییهای خاص خود را دارند. یعنی میتوان از یک چیز معمولی و ساده، چیزی زیبا و باارزش درست کرد و برعکس. در واقع، این شعر به زیبایی و ارزش واقعی اشیا در مقایسه با ظواهرشان میپردازد.
دولت به رکوع آید، آنجا که تو بنشینی
نصرت به سجود آید، آنجا که تو بگذاری
هوش مصنوعی: خوشبختی و کامیابی در جایی به دست میآید که تو حضور داشته باشی و در آن مکان، یاری و کمک به زمین میافتد زمانی که تو اجازه بدهی.
در ظاهر و در باطن پشت تو بود دولت
در عاجل و در آجل یار تو بود باری
هوش مصنوعی: در نما و باطن، همیشه پشتیبانی و کمک تو بود، هم در دنیا و هم در آخرت.
چیزیکه تو پنداری در غربت و در حضرت
کاری که تواندیشی از کژی و همواری
هوش مصنوعی: چیزی که در دوری و غیبت بهنظر میرسد، ممکن است در حقیقت واقعیتی کاملاً متفاوت باشد و تو خود را از آن بیخبر کنی.
نیکوتر از آن باشد بالله که تو اندیشی
آسانتر از آن باشد حقا که تو پنداری
هوش مصنوعی: بهتر از آنچه که تو فکر میکنی، وجود دارد و حقیقتاً، آسانتر از آن چیزی است که تو در ذهن داری.
تا باغ پدید آرد برگ گل مینایی
تا ابر فرو بارد ثاد و نم آذاری
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که تا زمانی که باران، ریزش و نرمی خود را بر زمین نبارد، گلهای زیبا در باغ نمیروند و نمیشکفند. به عبارتی، برای پدید آمدن زیباییها و شکوفاییها نیاز به بارش و لطافت طبیعی است.
بر خوردن تو باشد: از دولت و از نعمت
از مجلس شاهانه، وز لعبت فرخاری
هوش مصنوعی: برخورد تو به معنی بهرهمندی از نعمتها و خوشیهاست، شامل ثروت، خدمتی در دربار شاه و لذت از زیبایی و جوانی است.
از جام می روشن وز زیر و بم مطرب
از دیبه قرقوبی وز نافهٔ تاتاری
هوش مصنوعی: از لیوان شراب زلال و صدای ساز و آواز مطرب، از پارچههای نرم و رنگی و بوی خوش عطرهای تاتاری.